گنجور

۱۸- آیت ۴۷ تا ۵۲

قٰالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمٰا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ إِلاّٰ قَلِیلاً مِمّٰا تَأْکُلُونَ (۴۷) ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ سَبْعٌ شِدٰادٌ یَأْکُلْنَ مٰا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاّٰ قَلِیلاً مِمّٰا تُحْصِنُونَ (۴۸) ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ عٰامٌ فِیهِ یُغٰاثُ اَلنّٰاسُ وَ فِیهِ یَعْصِرُونَ (۴۹) وَ قٰالَ اَلْمَلِکُ اِئْتُونِی بِهِ فَلَمّٰا جٰاءَهُ اَلرَّسُولُ قٰالَ اِرْجِعْ إِلیٰ رَبِّکَ فَسْئَلْهُ مٰا بٰالُ اَلنِّسْوَةِ اَللاّٰتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ (۵۰) قٰالَ مٰا خَطْبُکُنَّ إِذْ رٰاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حٰاشَ لِلّٰهِ مٰا عَلِمْنٰا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ قٰالَتِ اِمْرَأَةُ اَلْعَزِیزِ اَلْآنَ حَصْحَصَ اَلْحَقُّ أَنَا رٰاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ اَلصّٰادِقِینَ (۵۱) ذٰلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی کَیْدَ اَلْخٰائِنِینَ (۵۲)

گفت می‌کارید هفت سال بر عادت مستمر پس آنچه را درویدید پس واگذارید آن را در خوشه آن مگر اندکی از آنچه می‌خورید (۴۷) پس بیاید از پس آن هفت سال سخت که بخورید آنچه را پیش اندوختید از برای آنها مگر اندکی از آنچه نگاه می‌دارید (۴۸) پس بیاید از پس آن سالی که در آن فریاد رسیده شوند مردمان و در آن نجات می‌یابند (۴۹) و گفت پادشاه بیارید او را نزد من پس چون آمد او را فرستاده گفت باز گرد بسوی خواجه خود پس از او که چه بود حال آن زنانی که بریدند دستهای خود را بدرستی که پروردگار من بمکر آنها داناست (۵۰) گفت چه بود حالتان هنگامی که کامجوی شدید بفریب یوسف را از نفسش گفتند حاش للّٰه ندانستیم بر او هیچ بدی گفت زن عزیز اکنون ثابت شد حق من کامجو شدم بفریب او را از نفسش و بدرستی که هر آینه او از راستگویانست (۵۱) این برای آنکه بداند که من خیانت نکردم او را به پنهانی و بدرستی که خدا هدایت نمی‌کند حیلۀ خیانت‌کنندگان را (۵۲)

« تعبیر خواب نمودن یوسف(ع) »

گفت یوسف که شما در هفت سال
کِشت بر عادت نمایید از مجال
بدروید آنچه پس از غلات خویش
باز اندر خوشه بگذارید پیش
تا بماند بی علل در خوشه ها
وآن ذخیره گردد از بهر شما
جز قلیلی که شما از آن خورید
سوی انبار و دکان باقی برید
پس بباید بعد از آن سَبع شِدَاد
هفت سال سخت یعنی بی مراد
پس خورند این سالهای قهر کیش
یعنی اهلش آنچه بنهادند پیش
جز قلیلی که نهید از بهر زرع
مابقی را پس خورید از اصل و فرع
پس بباید از پس آن سالها
سالهای نیک اندر فالها
حق خلایق را شود فریادرس
یا رسد بارانشان از ملتمس
اندر آن سال دگر که قحط نیست
بر فشارند آنچه را کافشردنی است
یعنی از انگور و زیتون یا که شیر
بر فراخی این بود مانا مشیر
داد یوسف زین خبر زآن سالها
که نکو گردد به وسعت حالها
کرد چون تعبیر یوسف خواب را
رفت ساقی سوی شاه آداب را
با ملک گفت آنچه زو بشنیده بود
سرّ خوابی را که ریّان دیده بود
شاه گفت آرید او را در حضور
تا که خود سازد بیانش بی قصور
پس رسول آمد دگر نزدیک او
کش برد تا گوید آنها رو به رو
گفت یوسف باز رو در پیش شاه
گو بپرسد زآن زنان از بی گناه
آن زنانی که بُریدند از وله
دستهای خویش را اندر نگه
آگه است از مکرشان پروردگار
هم بداند کیدشان را شهریار
خواست یوسف در نخستین با سند
بی گناهی خویش را واضح کند
تا نبینندش حقیر از بی تمیز
کاینست آن کو بود خائن بر عزیز
هست لازم بهر هر کس ز اهل کیش
نفی تهمت ها نماید تا ز خویش
چونکه باز آمد رسول و گفت حال
شه زنان را کرد حاضر در سؤال
گفت چون بُد مر شما را کار و حال
چون طلب کردید او را بر وصال
جمله گفتند آن زنان بی خوف و باک
حاش الله حق بود از عجز پاک
کآفریند این چنین خوبی عفیف
نیست مثلش در وضیع و در شریف
ما ندانستیم بر وی از بدی
هیچ یا از خامی و نابخردی
هم زلیخا کرد بر این اعتراف
که ز من می بود نز وی آن خلاف
راست گردید این زمان و هم درست
من طلب کردم خود او را در نخست
شه به یوسف داد پس پیغام زود
که زنان کردند اقرار آنچه بود
خود بیا کاندر حضورت ای همام
بکشم از این خودپرستان انتقام
گفت یوسف بُد نه قصدم زین بیان
اینکه تا بکشم عقوبت از زنان
بلکه این درخواست کردم از تمیز
تا نپندارد مرا خائن عزیز
من ورا خائن نبودم در غیاب
هم نشُستم خط احسانش بر آب
راه ننماید خدا بر خائنین
این بود بر اهل دانش مستبین
۱۷- آیات ۴۳ تا ۴۶: وَ قٰالَ اَلْمَلِکُ إِنِّی أَریٰ سَبْعَ بَقَرٰاتٍ سِمٰانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجٰافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاٰتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یٰابِسٰاتٍ یٰا أَیُّهَا اَلْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُءْیٰایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیٰا تَعْبُرُونَ (۴۳) قٰالُوا أَضْغٰاثُ أَحْلاٰمٍ وَ مٰا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ اَلْأَحْلاٰمِ بِعٰالِمِینَ (۴۴) وَ قٰالَ اَلَّذِی نَجٰا مِنْهُمٰا وَ اِدَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُکُمْ بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ (۴۵) یُوسُفُ أَیُّهَا اَلصِّدِّیقُ أَفْتِنٰا فِی سَبْعِ بَقَرٰاتٍ سِمٰانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجٰافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاٰتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یٰابِسٰاتٍ لَعَلِّی أَرْجِعُ إِلَی اَلنّٰاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ (۴۶)۱۹- آیات ۵۳ تا ۵۴: وَ مٰا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّٰارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّٰ مٰا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵۳) وَ قٰالَ اَلْمَلِکُ اِئْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمّٰا کَلَّمَهُ قٰالَ إِنَّکَ اَلْیَوْمَ لَدَیْنٰا مَکِینٌ أَمِینٌ (۵۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قٰالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمٰا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ إِلاّٰ قَلِیلاً مِمّٰا تَأْکُلُونَ (۴۷) ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ سَبْعٌ شِدٰادٌ یَأْکُلْنَ مٰا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاّٰ قَلِیلاً مِمّٰا تُحْصِنُونَ (۴۸) ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ عٰامٌ فِیهِ یُغٰاثُ اَلنّٰاسُ وَ فِیهِ یَعْصِرُونَ (۴۹) وَ قٰالَ اَلْمَلِکُ اِئْتُونِی بِهِ فَلَمّٰا جٰاءَهُ اَلرَّسُولُ قٰالَ اِرْجِعْ إِلیٰ رَبِّکَ فَسْئَلْهُ مٰا بٰالُ اَلنِّسْوَةِ اَللاّٰتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ (۵۰) قٰالَ مٰا خَطْبُکُنَّ إِذْ رٰاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حٰاشَ لِلّٰهِ مٰا عَلِمْنٰا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ قٰالَتِ اِمْرَأَةُ اَلْعَزِیزِ اَلْآنَ حَصْحَصَ اَلْحَقُّ أَنَا رٰاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ اَلصّٰادِقِینَ (۵۱) ذٰلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی کَیْدَ اَلْخٰائِنِینَ (۵۲)
هوش مصنوعی: حضرت یوسف به ملک گفت که شما هفت سال در کشت و کار تلاش خواهید کرد و از محصول آن، فقط مقداری را که می‌خورید، جدا کنید و باقی را در سنبل‌هایش بگذارید. سپس بعد از آن هفت سال سخت فرا می‌رسد که آنچه را که برایشان آماده کرده‌اید می‌خورند، جز مقدار کمی که می‌توانید حفظ کنید. پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن مردم آبیاری می‌شوند و شغل‌ها رونق می‌گیرد. ملک از خدمتکارانش خواست که یوسف را نزد او بیاورند. وقتی پیامبر به نزد او آمد، ملک از او خواست که نزد پروردگارش برود و بپرسد درباره‌ی زنانی که دست‌هایشان را بریدند، چه اتفاقی افتاده است. یوسف از زن‌ها پرسید که چرا به او پیشنهاد نامناسب داده بودند و آن‌ها گفتند: «ما از او هیچ بدی ندیدیم». اما زن عزیز گفت: «حالا حقیقت مشخص شده است؛ من او را به خود خواستم و او از صدق‌کنندگان است». او این را گفت تا بداند که او به او در غیابش خیانت نکرده و اینکه خداوند چاره‌ای برای نیرنگ‌بازان نمی‌سازد.
گفت می‌کارید هفت سال بر عادت مستمر پس آنچه را درویدید پس واگذارید آن را در خوشه آن مگر اندکی از آنچه می‌خورید (۴۷) پس بیاید از پس آن هفت سال سخت که بخورید آنچه را پیش اندوختید از برای آنها مگر اندکی از آنچه نگاه می‌دارید (۴۸) پس بیاید از پس آن سالی که در آن فریاد رسیده شوند مردمان و در آن نجات می‌یابند (۴۹) و گفت پادشاه بیارید او را نزد من پس چون آمد او را فرستاده گفت باز گرد بسوی خواجه خود پس از او که چه بود حال آن زنانی که بریدند دستهای خود را بدرستی که پروردگار من بمکر آنها داناست (۵۰) گفت چه بود حالتان هنگامی که کامجوی شدید بفریب یوسف را از نفسش گفتند حاش للّٰه ندانستیم بر او هیچ بدی گفت زن عزیز اکنون ثابت شد حق من کامجو شدم بفریب او را از نفسش و بدرستی که هر آینه او از راستگویانست (۵۱) این برای آنکه بداند که من خیانت نکردم او را به پنهانی و بدرستی که خدا هدایت نمی‌کند حیلۀ خیانت‌کنندگان را (۵۲)
هوش مصنوعی: گفت که شما به مدت هفت سال به طور مداوم کشت خواهید کرد و هر آنچه را که برداشتید، بگذارید در خوشه‌ها، مگر مقدار کمی که می‌خورید. سپس بعد از این هفت سال سخت، شما مجبور خواهید بود که از آنچه که ذخیره کرده‌اید، بخورید، مگر مقدار کمی که نگه می‌دارید. و بعد از آن سالی خواهد آمد که در آن مردم فریاد می‌زنند و نجات می‌یابند. پادشاه گفت او را نزد من بیاورید، و وقتی او آمد، فرستاده گفت برگرد به سوی آقا و از او بپرسید که حال آن زنانی که دست‌های خود را بریدند چه شد؟ به درستی که خداوند از نیرنگ آنها آگاه است. او پرسید که حال شما چه بود وقتی که در پی کمال خود از یوسف فریب خوردید؟ گفتند: خدا را گواه می‌گیریم که هیچ بدی از او ندانستیم. زن عزیز گفت: حالا حق من ثابت شده است. من در پی فریب او بودم و به درستی که او از راستگویان است. این برای آن است که بدانید من به او در خفا خیانت نکردم و به راستی خداوند حیلۀ خیانت‌کنندگان را هدایت نمی‌کند.
« تعبیر خواب نمودن یوسف(ع) »
هوش مصنوعی: تعبیر خواب یوسف (ع) به معنای تفسیر و تحلیل خواب‌هایی است که او در زمان جوانی دید و این خواب‌ها برای او نشانه‌ها و پیام‌های مهمی داشتند. یوسف با توانایی خاص خود در تعبیر خواب، توانست معانی عمیقی را از خواب‌های دیگران نیز استخراج کند و این توانایی او به زندگی‌اش و حتی سرنوشت دیگران تاثیر گذاشت. این داستان نشان‌دهنده اهمیت خواب‌ها و نقشی است که می‌توانند در زندگی انسان‌ها داشته باشند.
گفت یوسف که شما در هفت سال
کِشت بر عادت نمایید از مجال
هوش مصنوعی: یوسف فرمود که شما باید در طول هفت سال به کشت و کار بپردازید و آن را به یک عادت تبدیل کنید تا از فرصت‌ها به خوبی استفاده کنید.
بدروید آنچه پس از غلات خویش
باز اندر خوشه بگذارید پیش
هوش مصنوعی: با دقت به آنچه بعد از تلاش و کوشش خود به دست آورده‌اید، فکر کنید و از آن به درستی استفاده کنید.
تا بماند بی علل در خوشه ها
وآن ذخیره گردد از بهر شما
هوش مصنوعی: هدف این است که چیزی بدون دلیل در خوشه‌ها باقی بماند و برای شما ذخیره شود.
جز قلیلی که شما از آن خورید
سوی انبار و دکان باقی برید
هوش مصنوعی: فقط مقدار کمی از آن چیزی که شما می‌خورید، به انبار و فروشگاه باقی می‌ماند.
پس بباید بعد از آن سَبع شِدَاد
هفت سال سخت یعنی بی مراد
هوش مصنوعی: پس بعد از آن، باید به مدت هفت سال با سختی و مشکلات زندگی کرد، به طوریکه هیچ خواسته‌ای برآورده نشود.
پس خورند این سالهای قهر کیش
یعنی اهلش آنچه بنهادند پیش
هوش مصنوعی: سال‌های پر از درد و جدایی می‌گذرد و در این مدت، آنها که در این حال به سر می‌برند، همان چیزهایی را که پیش از این به دیگران تحمیل کرده بودند، می‌چشند و تجربه می‌کنند.
جز قلیلی که نهید از بهر زرع
مابقی را پس خورید از اصل و فرع
هوش مصنوعی: تنها مقداری از محصول را برای کشت و زراعت کنار بگذارید و باقی‌مانده را برای خودتان مصرف کنید.
پس بباید از پس آن سالها
سالهای نیک اندر فالها
هوش مصنوعی: بنابراین باید از پس آن سال‌ها، سال‌های خوبی که در سرنوشت قرار دارند، بیایند.
حق خلایق را شود فریادرس
یا رسد بارانشان از ملتمس
هوش مصنوعی: حق مردم به کمکشان خواهد رسید، یا باران رحمت برایشان نازل خواهد شد.
اندر آن سال دگر که قحط نیست
بر فشارند آنچه را کافشردنی است
هوش مصنوعی: در سال دیگری که قحطی نیست، آنها می‌توانند هر چه را که لازم دارند، به سادگی فشار دهند و به دست آورند.
یعنی از انگور و زیتون یا که شیر
بر فراخی این بود مانا مشیر
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که محصولاتی مانند انگور و زیتون یا حتی شیر در وضعیتی خوب و فراوان وجود دارند. به نوعی می‌توان گفت که این مواد غذایی به طور مطلوب و با کیفیت فراهم شده‌اند.
داد یوسف زین خبر زآن سالها
که نکو گردد به وسعت حالها
هوش مصنوعی: یوسف از آن سال‌های دور به یادآوری این خبر پرداخته که چگونه حال انسان‌ها به نیکی تغییر پیدا می‌کند.
کرد چون تعبیر یوسف خواب را
رفت ساقی سوی شاه آداب را
هوش مصنوعی: وقتی که تعبیر خواب یوسف را بیان کرد، ساقی به سوی شاه رفت تا آداب و رسوم را رعایت کند.
با ملک گفت آنچه زو بشنیده بود
سرّ خوابی را که ریّان دیده بود
هوش مصنوعی: او با فرشته صحبت کرد و از راز خواب‌هایی که ریّان دیده بود، صحبت کرد.
شاه گفت آرید او را در حضور
تا که خود سازد بیانش بی قصور
هوش مصنوعی: شاه دستور داد تا او را به حضور بیاورند تا خودش بدون هیچ کم و کاستی صحبت کند و موضوع را بیان کند.
پس رسول آمد دگر نزدیک او
کش برد تا گوید آنها رو به رو
هوش مصنوعی: پس پیامبری دیگر به نزد او آمد و خواست تا بگوید که آنها در مقابل هم قرار دارند.
گفت یوسف باز رو در پیش شاه
گو بپرسد زآن زنان از بی گناه
هوش مصنوعی: یوسف به او گفت که به پیش شاه برود و از آن زنان بی‌گناه سؤال کند.
آن زنانی که بُریدند از وله
دستهای خویش را اندر نگه
هوش مصنوعی: زنانانی که از شوق و هیجان دست‌های خود را برداشتند و به حالتی خاص نگه داشتند.
آگه است از مکرشان پروردگار
هم بداند کیدشان را شهریار
هوش مصنوعی: خداوند از نیرنگ‌ها و حقه‌های آن‌ها باخبر است و همچنین شاه نیز در این زمینه آگاه است.
خواست یوسف در نخستین با سند
بی گناهی خویش را واضح کند
هوش مصنوعی: یوسف در ابتدا می‌خواست بی‌گناهی خود را به روشنی نشان دهد.
تا نبینندش حقیر از بی تمیز
کاینست آن کو بود خائن بر عزیز
هوش مصنوعی: تا زمانی که او را حقیر و بی‌اهمیت نشمارند، نباید فراموش کرد که این وضعیت ناشی از عدم درک و تمیز افراد است، زیرا آن کسی که چنین نمی‌کند، در واقع به نوعی به عزیزان خیانت کرده است.
هست لازم بهر هر کس ز اهل کیش
نفی تهمت ها نماید تا ز خویش
هوش مصنوعی: برای هر شخصی از پیروان یک مکتب ضروری است که با کنار گذاشتن اتهام‌ها، از خود دفاع کند.
چونکه باز آمد رسول و گفت حال
شه زنان را کرد حاضر در سؤال
هوش مصنوعی: جوانان بازگشتند و پیام‌آور گفت که حال زنان در انتظار است و آماده‌اند تا سوالات خود را مطرح کنند.
گفت چون بُد مر شما را کار و حال
چون طلب کردید او را بر وصال
هوش مصنوعی: او گفت: وقتی که حال و کار شما به هم افتاده و برای وصال او تلاش کرده‌اید.
جمله گفتند آن زنان بی خوف و باک
حاش الله حق بود از عجز پاک
هوش مصنوعی: تمام آن زنان بدون ترس و دلهره صحبت کردند و گفتند که به خداوند قسم، حق به خاطر ناتوانی و ضعف نیست.
کآفریند این چنین خوبی عفیف
نیست مثلش در وضیع و در شریف
هوش مصنوعی: این زیبایی و پاکی نمی‌تواند در کسی دیگر یافت شود، نه در افراد اصیل و نه در افراد معمولی.
ما ندانستیم بر وی از بدی
هیچ یا از خامی و نابخردی
هوش مصنوعی: ما هیچگاه نتوانستیم بفهمیم که آیا او به خاطر بدی‌اش اینگونه است یا به خاطر نادانی و بی‌خردی‌اش.
هم زلیخا کرد بر این اعتراف
که ز من می بود نز وی آن خلاف
هوش مصنوعی: زلیخا در اینجا به این موضوع اعتراف می‌کند که آن چیزی که در مورد او می‌گویند، قبل از این هم از طرف او وجود داشته و حقیقتی از خودش بوده است.
راست گردید این زمان و هم درست
من طلب کردم خود او را در نخست
هوش مصنوعی: در این زمان همه‌چیز به حقیقت نزدیک شد و من به‌طور صحیح خواسته‌ام را از او در ابتدا طلب کردم.
شه به یوسف داد پس پیغام زود
که زنان کردند اقرار آنچه بود
هوش مصنوعی: سلطان به یوسف پیغام فرستاد که زنان به زودی اعتراف کردند به آنچه که رخ داده بود.
خود بیا کاندر حضورت ای همام
بکشم از این خودپرستان انتقام
هوش مصنوعی: ای همام، خودت به نزد من بیا تا از این خودپسندها که فقط به فکر خودشان هستند، انتقام بگیرم.
گفت یوسف بُد نه قصدم زین بیان
اینکه تا بکشم عقوبت از زنان
هوش مصنوعی: یوسف گفت که قصد من از این حرف، انتقام گرفتن از زنان نیست، بلکه هدفم چیزی دیگر است.
بلکه این درخواست کردم از تمیز
تا نپندارد مرا خائن عزیز
هوش مصنوعی: من از تمیز خواستم که مرا خائن نپندارد، بلکه این را به عنوان درخواست و درخواست من در نظر بگیرد.
من ورا خائن نبودم در غیاب
هم نشُستم خط احسانش بر آب
هوش مصنوعی: من در غیاب او خیانت نکردم و نشستم فقط خط مهربانی‌اش را به هدر دادم.
راه ننماید خدا بر خائنین
این بود بر اهل دانش مستبین
هوش مصنوعی: خداوند راهی به خائنین نشان نمی‌دهد، این موضوع به خوبی برای اهل علم و دانش روشن است.