گنجور

۲- جذبه

عشق چون آمد رود تدبیرها
بگسلد عشاق را زنجیرها
یک قدم ننهد به جز بر حکم دوست
چون پیامی داند از درگاه اوست
این قدم را صدق گویند اهل دل
قلب گردد زو به طاعت مستقل
پیش از آن کآید ز محبوبش پیام
جان به کف در بندگی دارد تمام
می دود از بهر فرمانش به سر
کرده جان در کارِ یار از پیشتر
عشق آمد عقل را از یاد بُرد
دفتر و طومار ما را باد بُرد
نی نشان از صدق ماندم نه از قدم
نک به جاهل وصف ایجاد و عدم
اوفتادم رفتم از مستی ز دست
تا کجا شد مِی فروش و مِی پرست
دور آخر گشت و جز ساقی به هوش
نیست کس از مِی کشانِ خرقه پوش
می شنیدم زو خود این افسانه من
چند پیمودم بر او پیمانه من
باید اندک بعد از اینش داد جام
زآنکه مأمور است بر نظم کلام
باید آوردش به تدبیری به هوش
تا نماند لب ز گفتارش خموش
گر به هوشم من، وگر مست و خراب
بازگردم جانب نظم کتاب
ساحران گفتند بر فخر کبار
ساحری این مرد باشد آشکار
این دلیل است آنکه قوم ناقبول
غیر عادت دیده بودند از رسول
حق شما را باشد او پروردگار
آنکه از قدرت بدون عون و یار
آفرید او این سماوات و زمین
جمله را شش روز ز ایّام مبین
گشت پس بر عرش مستولی خود او
شرح این از سوره اعراف جو
همچنین اندر بیان بسمله
سرّ شش روز آمد اندر مسأله
نیست بر تکرار حاجت کن رجوع
بهر فهمش کز چه کرد اینسان شروع
میکند تدبیر بی همدست و عون
مقتضی گشت آنچه در ایجاد کون
نیست کس را شافعی از هیچ رو
در قیامت جز ز بعد از اذن او
تا بدانی نور ندهد آفتاب
جز به اذن آنکه دادش نور و تاب
آن خدایی کاین صفات استش به کار
مر شما را باشد او پروردگار
پس پرستید آن خدا را در پسند
یا نمی گیرید آیا هیچ پند
زینکه او جز بر تمام ماخَلَق
بر پرستش نیست غیری مستحق
۱- آیات ۱ تا ۳: بسم الله الرحمن الرحیم۳- آیات ۴ تا ۱۴: إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اَللّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ (۴) هُوَ اَلَّذِی جَعَلَ اَلشَّمْسَ ضِیاءً وَ اَلْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِسابَ ما خَلَقَ اَللّهُ ذلِکَ إِلاّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ اَلْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۵) إِنَّ فِی اِخْتِلافِ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ وَ ما خَلَقَ اَللّهُ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ (۶) إِنَّ اَلَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ اِطْمَأَنُّوا بِها وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ (۷) أُولئِکَ مَأْواهُمُ اَلنّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۸) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ اَلْأَنْهارُ فِی جَنّاتِ اَلنَّعِیمِ (۹) دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اَللّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ (۱۰) وَ لَوْ یُعَجِّلُ اَللّهُ لِلنّاسِ اَلشَّرَّ اِسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ اَلَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ (۱۱) وَ إِذا مَسَّ اَلْإِنْسانَ اَلضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۲)وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا اَلْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی اَلْقَوْمَ اَلْمُجْرِمِینَ (۱۳) ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی اَلْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (۱۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق چون آمد رود تدبیرها
بگسلد عشاق را زنجیرها
هوش مصنوعی: وقتی عشق وارد زندگی می‌شود، تدبیرها و تدابیر را از هم می‌پاشد و عشق‌ورزان را از همه بندها و محدودیت‌ها آزاد می‌کند.
یک قدم ننهد به جز بر حکم دوست
چون پیامی داند از درگاه اوست
هوش مصنوعی: تنها زمانی پیش می‌رود که از خواست و اراده دوست آگاه باشد، زیرا می‌داند که این حرکت باید بر اساس سفارش و دستور او باشد.
این قدم را صدق گویند اهل دل
قلب گردد زو به طاعت مستقل
هوش مصنوعی: این قدم را راست و درست می‌دانند اهل دل و کسانی که به روح و ایمان خود توجه دارند. قلب انسان با این عمل به عبادت و اطاعت مستحکم و پایدار می‌شود.
پیش از آن کآید ز محبوبش پیام
جان به کف در بندگی دارد تمام
هوش مصنوعی: قبل از اینکه پیام محبوبش برسد، جانش در بندگی او کاملاً در اختیار است.
می دود از بهر فرمانش به سر
کرده جان در کارِ یار از پیشتر
هوش مصنوعی: او برای اجرای دستوراتش با تمام وجود تلاش می‌کند و جانش را در مسیر یاری کردن به معشوق به کار می‌گیرد.
عشق آمد عقل را از یاد بُرد
دفتر و طومار ما را باد بُرد
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که عقل را فراموش کنم و تمام نوشته‌ها و یادداشت‌هایم را باد برد.
نی نشان از صدق ماندم نه از قدم
نک به جاهل وصف ایجاد و عدم
هوش مصنوعی: من نشانه‌ای از صداقت و راستگویی شدم، نه از اینکه در قدمت و مقام خود بایستم؛ هیچگاه توصیف نکنید که وجود و عدم چگونه است.
اوفتادم رفتم از مستی ز دست
تا کجا شد مِی فروش و مِی پرست
هوش مصنوعی: من از شدت مستی به زمین افتادم و نمی‌دانم چه بر سر من آمده است؛ این وضعیت مرا به یاد می‌فروشی و طرفداران شراب می‌اندازد.
دور آخر گشت و جز ساقی به هوش
نیست کس از مِی کشانِ خرقه پوش
هوش مصنوعی: در آخرین دور می‌گساری، تنها ساقی بیدار و هوشیار است و هیچ‌کس دیگری از می‌نوشان که لباس درویشی بر تن دارند، هوشیار نیست.
می شنیدم زو خود این افسانه من
چند پیمودم بر او پیمانه من
هوش مصنوعی: چندین بار از او داستانی را شنیدم و در مورد آن فکر کردم.
باید اندک بعد از اینش داد جام
زآنکه مأمور است بر نظم کلام
هوش مصنوعی: باید به زودی جام (شراب) را بدهی، چرا که کار تو نظم بخشیدن به کلام است.
باید آوردش به تدبیری به هوش
تا نماند لب ز گفتارش خموش
هوش مصنوعی: باید با تدبیر و هوشمندی او را به سخن واداشت تا از گفت و گو باز نماند و سکوت نکند.
گر به هوشم من، وگر مست و خراب
بازگردم جانب نظم کتاب
هوش مصنوعی: اگر به حال هوشیاری و سلامت باشم یا اینکه مست و بی‌خود باشم، باز هم به نظم و ترتیب کتاب بازمی‌گردم.
ساحران گفتند بر فخر کبار
ساحری این مرد باشد آشکار
هوش مصنوعی: ساحران اعتراف کردند که این مرد در هنر سحر و جادو از همه برتر است و توانایی‌های او به وضوح نمایان است.
این دلیل است آنکه قوم ناقبول
غیر عادت دیده بودند از رسول
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که مردم به دلیل عادت نکردن به دیدن رفتارهای غیرمعمول یا خارق‌العاده از یک پیامبر، آن را نمی‌پذیرند و به سادگی نمی‌توانند آن را قبول کنند.
حق شما را باشد او پروردگار
آنکه از قدرت بدون عون و یار
هوش مصنوعی: شما را پروردگار حق دارد، همان‌کسی که با قدرت خود و بدون نیاز به کمک و یاری دیگری، شما را می‌پروراند.
آفرید او این سماوات و زمین
جمله را شش روز ز ایّام مبین
هوش مصنوعی: خداوند آسمان‌ها و زمین را در شش روز روشن و مشخص خلق کرد.
گشت پس بر عرش مستولی خود او
شرح این از سوره اعراف جو
هوش مصنوعی: پس او بر عرش سلطنت خود قرار گرفت و این موضوع را در سوره اعراف بیان کرده است.
همچنین اندر بیان بسمله
سرّ شش روز آمد اندر مسأله
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در بیان بسم‌الله، راز و حکمت شش روز آفرینش مطرح شده است.
نیست بر تکرار حاجت کن رجوع
بهر فهمش کز چه کرد اینسان شروع
هوش مصنوعی: برای درک این موضوع نیازی به تکرار نیست؛ کافی است به آنچه پیش آمد و اینگونه آغاز شد، مراجعه کنی.
میکند تدبیر بی همدست و عون
مقتضی گشت آنچه در ایجاد کون
هوش مصنوعی: تدبیر و برنامه‌ریزی تنها و بدون کمک دیگران باعث می‌شود که آنچه در ایجاد جهان لازم است، به وقوع بپیوندد.
نیست کس را شافعی از هیچ رو
در قیامت جز ز بعد از اذن او
هوش مصنوعی: در قیامت هیچ‌کس نمی‌تواند به کسی کمک کند و شفیع او باشد، مگر اینکه بعد از اجازه و اجازه‌ی خداوند باشد.
تا بدانی نور ندهد آفتاب
جز به اذن آنکه دادش نور و تاب
هوش مصنوعی: برای اینکه بفهمی، آفتاب تنها به اجازه‌ی کسی که به او نور و تاب بخشیده، نور نمی‌تاباند.
آن خدایی کاین صفات استش به کار
مر شما را باشد او پروردگار
هوش مصنوعی: خدایی که این ویژگی‌ها را دارد، همان پروردگاری است که شما را تحت سرپرستی خود قرار داده است.
پس پرستید آن خدا را در پسند
یا نمی گیرید آیا هیچ پند
هوش مصنوعی: پس آن خدا را بپرستید که با پسند شما سازگار باشد، و آیا هیچ درسی از این موضوع نمی‌گیرید؟
زینکه او جز بر تمام ماخَلَق
بر پرستش نیست غیری مستحق
هوش مصنوعی: این معنا به این است که تنها خداوند است که شایسته پرستش است و هیچ مخلوق دیگری حق ندارد مورد پرستش قرار گیرد.