گنجور

شمارهٔ ۱۸

پیش رؤیت جای ذکر آفتاب و ماه نیست
کاین دو را در خرمن حسن تو قدر کاه نیست
دل در آن گیسو شدی چون گفتمش وقتی در آی
گفت موئی تا که بر خود جنبم اینجا راه نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش رؤیت جای ذکر آفتاب و ماه نیست
کاین دو را در خرمن حسن تو قدر کاه نیست
هوش مصنوعی: در برابر تماشای زیبایی تو، دیگر جایی برای یادآوری آفتاب و ماه نیست، چون ارزش این دو در مقایسه با زیبایی تو مثل ارزش کاهی در خرمن است.
دل در آن گیسو شدی چون گفتمش وقتی در آی
گفت موئی تا که بر خود جنبم اینجا راه نیست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آن گیسوان تو مجنون شده است. وقتی به او گفتم که بیاید، او پاسخ داد که وقتی موهایم را برمی‌دارم، تا آن لحظه نمی‌توانم حرکت کنم.