گنجور

شمارهٔ ۵۳

در طواف حرمم گفت بگوش آگاهی
حلقه میکده را هم به ادب زن گاهی
بینی از مروه میخانه صفای رخ دوست
گر کنی سعی و در آن حلقه بیابی راهی
نیست در صومعه سودی بخرابات گرای
قلب خود نقد کن از صحبت صاحب جاهی
عرفاتیست در دوست که عشاق رسند
اندران کوی نه هر بیخبری خود‌خواهی
همت پیر مغان بین که ز رندان همه عیب
دید و پوشید و در اکرام نکرد اکراهی
جو ز عشاق کرم زاهد بیچاره گداست
بکف آور گهر از مخزن شاهنشاهی
هیچ سائل ز در میکده محروم نرفت
بکجا کرد توان رو ز چنین درگاهی
خوشه از خرمن صاحب کرمی بر که بقدر
پیش او حاصل کونین کمست از کاهی
یوسف مصر معانی توئی آخر ز چه روی
می‌کنی عمر گرانمایه تلف در چاهی
روز خود بی می و معشوق مکن شب همه عمر
خردسال است که یک هفته بود بی‌ماهی
قدمی هم بصفا بر در میخانه گذار
تا مگر دست تو گیرند صفی اللهی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در طواف حرمم گفت بگوش آگاهی
حلقه میکده را هم به ادب زن گاهی
هوش مصنوعی: در دور حرمم، به گوش کسی که آگاه است، بگو که گاه‌گاهی باید با ادب به حلقه‌ی میکده نیز توجه کند.
بینی از مروه میخانه صفای رخ دوست
گر کنی سعی و در آن حلقه بیابی راهی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خوشی و زیبایی چهره محبوبت برخوردار شوی و در این راه تلاش کنی، همچون کشف یک مسیر در میخانه‌ای که از مروه (جایگاه) نشأت می‌گیرد، می‌توانی به آنجا برسی.
نیست در صومعه سودی بخرابات گرای
قلب خود نقد کن از صحبت صاحب جاهی
هوش مصنوعی: در عبادتگاه‌ها سودی وجود ندارد، بهتر است به میخانه بروی و دل خود را با همراهی شخصیت‌های با نفوذ پر کنی.
عرفاتیست در دوست که عشاق رسند
اندران کوی نه هر بیخبری خود‌خواهی
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در میان دوستان و عاشقان، افرادی هستند که به طور عمیق و با شناخت عاشقانه درک می‌کنند. این مکان و فضا فقط مختص افرادی نیست که از عشق و عواطف بی‌خبرند و خودخواهی می‌کنند. به عبارت دیگر، جایی که عشق و دوستی وجود دارد، تنها برای کسانی است که به معانی عمیق‌تر عشق پی برده‌اند، نه برای آنهایی که فقط به خود و خواسته‌هایشان فکر می‌کنند.
همت پیر مغان بین که ز رندان همه عیب
دید و پوشید و در اکرام نکرد اکراهی
هوش مصنوعی: به تلاش و اراده‌ی بزرگمردان و صوفیان توجه کن، که آنها از عیوب رندان (افراد با روحیه‌ی آزاد) آگاه بودند، اما این عیوب را پنهان کردند و در گرامیداشت دیگران هیچ گونه تردیدی نداشتند.
جو ز عشاق کرم زاهد بیچاره گداست
بکف آور گهر از مخزن شاهنشاهی
هوش مصنوعی: عشاق در حال گدایی از زاهدانی هستند که به آن‌ها کم‌لطفی می‌کنند. حالا اگر مثل یک گدا به درگاه شاهنشاه مراجعه کنند و از او مرواریدی گرانبها بخواهند، آرزویشان محقق خواهد شد.
هیچ سائل ز در میکده محروم نرفت
بکجا کرد توان رو ز چنین درگاهی
هوش مصنوعی: هیچ درخواست‌گری از درِ میکده بی‌نصیب نماند. چه‌طور می‌توان از چنین درگاهی به جایی دیگر رفت؟
خوشه از خرمن صاحب کرمی بر که بقدر
پیش او حاصل کونین کمست از کاهی
هوش مصنوعی: خوشه‌ای از خرمن شخصی با خوش‌خویی است که به اندازه‌ای که او در برابر دیگران قرار دارد، ثمره جهان کمتر از یک کاه به نظر می‌رسد.
یوسف مصر معانی توئی آخر ز چه روی
می‌کنی عمر گرانمایه تلف در چاهی
هوش مصنوعی: تو نماد زیبایی و معنا هستی، اما چرا عمر با ارزش خود را در بیهودگی و استغراق در چاه تباهی هدر می‌دهی؟
روز خود بی می و معشوق مکن شب همه عمر
خردسال است که یک هفته بود بی‌ماهی
هوش مصنوعی: در طول روز به سراغ شراب و معشوق نرو، زیرا شب همیشه مانند روزی است که بدون ماهی بگذرد، یعنی خالی و بی‌معناست.
قدمی هم بصفا بر در میخانه گذار
تا مگر دست تو گیرند صفی اللهی
هوش مصنوعی: یک قدم به در میخانه بگذار تا شاید بتوانی به جمع اهل صفا و انسان‌های با ایمان بپیوندی و دستت را بگیرند.