گنجور

شمارهٔ ۲

شستند بمی خرقه آلوده ما را
کردند منزه ز دغل دوده ما را
بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم
بر باد فنا داد فلک سوده ما را
بود از کرم پیر خرابات اگر داد
صد‌ گونه عطا خدمت بیهوده ما را
ای شیخ مبر وقت خود از وعده معدوم
در میکده بین نعمت موجوده ما را
رفتیم تهی دست بمیخانه که کردند
پیموده‌تر این ساغر بیموده ما را
افزود بما پیر مغان زاهد اگر کاست
هرگز نتوان کاستن افزوده ما را
می‌گفت صفی بر در میخانه که از عشق
معمار ازل ریخته شالوده ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شستند بمی خرقه آلوده ما را
کردند منزه ز دغل دوده ما را
هوش مصنوعی: ما را از آلودگی و ناپاکی پاک کردند و لباس به هم ریخته ما را از هر گونه فریب و نیرنگ پاک سازند.
بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم
بر باد فنا داد فلک سوده ما را
هوش مصنوعی: به سختی و بی‌رحمی ما را شکست و مانند گندم در هاون، به دست تقدیر تسلیم کرد، و سرنوشت ما را به باد فنا سپرد.
بود از کرم پیر خرابات اگر داد
صد‌ گونه عطا خدمت بیهوده ما را
هوش مصنوعی: اگر پیر خرابات از روی کرم و بزرگواری خود، صد نوع عطا و بخشش را نثار ما کند، باز هم این خدمات ما بی‌فایده و بی‌منافع خواهد بود.
ای شیخ مبر وقت خود از وعده معدوم
در میکده بین نعمت موجوده ما را
هوش مصنوعی: ای شیخ، وقت خود را با وعده‌هایی که به وقوع نمی‌پیوندد، هدر نده و به میکده نگاه کن که نعمت‌های حاضر و موجود ما را به چشم می‌بینی.
رفتیم تهی دست بمیخانه که کردند
پیموده‌تر این ساغر بیموده ما را
هوش مصنوعی: ما با دستان خالی به میخانه رفتیم، اما دیدیم که این جام خالی برای ما بیشتر پر شده است.
افزود بما پیر مغان زاهد اگر کاست
هرگز نتوان کاستن افزوده ما را
هوش مصنوعی: مرد سالخورده و حکیم مغان به ما گفت که اگر زاهدی چیزی از ما کم کند، هرگز نتوانیم چیزی را از خود کم کنیم.
می‌گفت صفی بر در میخانه که از عشق
معمار ازل ریخته شالوده ما را
هوش مصنوعی: در برابر میخانه، فردی می‌گفت که عشق خالق اولیه، بنیان وجود ما را شکل داده است.