گنجور

شمارهٔ ۱۶

کمان ابروی پیوسته را چو زه سازد
خراب خانه خلقی بشهر و ده سازد
ز هر کنار شود بانگ الامان برپا
میان چو بندد و زلفین را زره سازد
کجا دگر دلی از بند او شود آزاد
کمند زلف چو بگشاید و گره سازد
نمایدار که ز گیسون بیاض پیشانی
شب سیه را بر روز مشتبه سازد
زبر گشودن چشم وز بازکردن مو
همی دل است که بینی خراب و له سازد
ز چشم خود کند آنرا که از نگه بیمار
بخنده شکر بینش دوباره به سازد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کمان ابروی پیوسته را چو زه سازد
خراب خانه خلقی بشهر و ده سازد
هوش مصنوعی: وقتی که ابروی کمانی و زیبا، مانند زهری کشیده می‌شود، زیبایی و جذابیت آن باعث ویرانی خانه‌ها و دل‌های مردم در شهر و روستا می‌شود.
ز هر کنار شود بانگ الامان برپا
میان چو بندد و زلفین را زره سازد
هوش مصنوعی: هر لحظه از هر سو صدای نجات‌طلبی به گوش می‌رسد، هنگامی که او به خود آرایی و آراستن موهایش مشغول می‌شود.
کجا دگر دلی از بند او شود آزاد
کمند زلف چو بگشاید و گره سازد
هوش مصنوعی: کجاست دلی که از اسارت عشق به آزادی برسد زمانی که او با زلفش گره‌ای می‌زند و در عین حال آن را باز می‌کند؟
نمایدار که ز گیسون بیاض پیشانی
شب سیه را بر روز مشتبه سازد
هوش مصنوعی: این بیت به وصف زیبایی یک معشوق می‌پردازد که با موی بلندش، رنگ سپیدی پیشانی شب را به روز تبدیل می‌کند. به نوعی به زیبایی و جذابیت خاص او اشاره دارد که می‌تواند شب تاریک را روشن و به روز تبدیل کند، نشان‌دهنده تأثیر عمیق او بر محیط و احساسات دیگران است.
زبر گشودن چشم وز بازکردن مو
همی دل است که بینی خراب و له سازد
هوش مصنوعی: نگاه کردن و رها کردن مو تنها به این معناست که دل انسان می‌بیند و از آن خراب می‌شود و احساس درد می‌کند.
ز چشم خود کند آنرا که از نگه بیمار
بخنده شکر بینش دوباره به سازد
هوش مصنوعی: کسی که از نگاه خود می‌تواند دیگران را شاد کند، با چشمانش می‌تواند دردها را درمان کند و زندگی را دوباره به جریان بیندازد.