گنجور

شمارهٔ ۱۴

تا تماشای قیام تو بقامت کردند
عاشقان بر سر کوی تو قیامت کردند
با کمانداری ابروی تو عشاق بجاست
سینه راگر سپر تیر ملامت کردند
خوب شد کاهل دل از خانقه آزاد شدند
خوبتر آنکه بمیخانه اقامت کردند
اَندو زلف سیه از یک گله در شب هجر
اشک داند که چه با دل بغرامت کردند
سحر یا معجزه در کشتن ما چشم و لبت
هر دو دادند بهم دست و کرامت کردند
چشم بیمار تو دانند کراکرده خراب
دردمندان که ز دل ترک سلامت کردند
هر که وصف تو شنید از دو جهان جمله گذشت
زاهدان گر نگذاشتند لئآمت کردند
خورده بینان بجز از حرف و سخن هیچ نبود
گر که تعیین دهانت بعلامت کردند
بیحضور تو از آن عمر که رفت اهل نظر
خاکها بر سر از اندوه و ندامت کردند
ای صفی خرقه ارشاد به میخانه مبر
کاندر آنجا حذر از دلق امامت کردند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا تماشای قیام تو بقامت کردند
عاشقان بر سر کوی تو قیامت کردند
هوش مصنوعی: عاشقان، به احترام قیام تو و برای تماشای زیبایی‌ات، در مقابل خانه‌ات تجمع کرده و شلوغی راه انداختند.
با کمانداری ابروی تو عشاق بجاست
سینه راگر سپر تیر ملامت کردند
هوش مصنوعی: هرگاه عشق به زیبایی تو به تیر زدن بپردازد، دل‌های عاشق نمی‌توانند از آسیب دیدن در امان بمانند، حتی اگر سینه‌شان را سپر ملامت کنند.
خوب شد کاهل دل از خانقه آزاد شدند
خوبتر آنکه بمیخانه اقامت کردند
هوش مصنوعی: خوشحال کننده است که دل تنبل و ساکت از خانقاه و بندهای آن رها شده است. بهتر این است که در میخانه ساکن شده و زندگی کنند.
اَندو زلف سیه از یک گله در شب هجر
اشک داند که چه با دل بغرامت کردند
هوش مصنوعی: زلف‌های تیره‌ات در شب فراق، از درد دل من آگاهند و می‌دانند که چه بر من گذشته است.
سحر یا معجزه در کشتن ما چشم و لبت
هر دو دادند بهم دست و کرامت کردند
هوش مصنوعی: صبح یا معجزه‌ای سبب شد که چشم و لب تو به هم پیوند خوردند و این مهارت خارق‌العاده‌ای را خلق کردند.
چشم بیمار تو دانند کراکرده خراب
دردمندان که ز دل ترک سلامت کردند
هوش مصنوعی: چشم بیمار تو می‌فهمند که چه کسی را در درد و رنج انداخته‌ است؛ کسانی که به خاطر تو از دل، آرامش و سلامتی خود را از دست داده‌اند.
هر که وصف تو شنید از دو جهان جمله گذشت
زاهدان گر نگذاشتند لئآمت کردند
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی‌های تو را شنیده باشد، از همه چیز دنیا گذر کرده و به عشق تو پیش رفته است. در حالی که زاهدان (مردان زاهد) اگرچه به ظاهر نتوانستند از دنیا دست بردارند، اما در واقع به عبادت و محبت تو مشغول شده‌اند.
خورده بینان بجز از حرف و سخن هیچ نبود
گر که تعیین دهانت بعلامت کردند
هوش مصنوعی: آنان که فقط به ظاهر و گفتار می‌پردازند، در واقع هیچ چیز واقعی ندارند. اگر زبانت را به نشانه‌ای مشخص کنند، شاید بتوانی نشان دهی چه می‌گویی.
بیحضور تو از آن عمر که رفت اهل نظر
خاکها بر سر از اندوه و ندامت کردند
هوش مصنوعی: در غیاب تو و به خاطر گذشت آن عمر، کسانی که اهلِ فهم و دانش هستند، از شدت اندوه و پشیمانی خاک بر سر می‌ریزند.
ای صفی خرقه ارشاد به میخانه مبر
کاندر آنجا حذر از دلق امامت کردند
هوش مصنوعی: ای صفی، لباس وعظ و ارشاد را به میخانه نبر، زیرا در آنجا از پوشیدن دلق و لباس‌های ریاکارانه‌ای که مخصوص مقام امامت است، پرهیز شده است.