گنجور

بخش ۵۵ - باب الجیم الجذبه

بود جذبه اگر پرسی عنایت
کر رهرو را رساند بر نهایت
کند او را مهیا هر چه محتاج
به طی منزلست و قطع منهاج
بدون کوشش و جهد و تکلف
که باشد در قصور آن تاسف
ولی آن جذبه رهرو را پناهست
نه هر کس قابل جذب اله است
هر آنکو حاضر خدمت نباشد
ز شه شایسته خلعت نباشد
خداوندا صفی را منجذب کن
سوی خود قلب او را منقلب کن
چنان جذبی که از وی در نیاید
ز دیدارت بخود دیگر نیاید
چنان جذبی که دور از شه نگردد
بسوزندش اگر، آگه نگردد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود جذبه اگر پرسی عنایت
کر رهرو را رساند بر نهایت
هوش مصنوعی: اگر جاذبه‌ای وجود داشته باشد و از کسی بخواهی، لطف و توجه به رهرو کمک خواهد کرد تا به مقصد نهایی خود برسد.
کند او را مهیا هر چه محتاج
به طی منزلست و قطع منهاج
هوش مصنوعی: او را آماده می‌کند هر آنچه که برای سفر نیاز دارد و مسیر را برای او مشخص می‌سازد.
بدون کوشش و جهد و تکلف
که باشد در قصور آن تاسف
هوش مصنوعی: بدون تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف، نباید از نقایص و کمبودها ناراحت بود.
ولی آن جذبه رهرو را پناهست
نه هر کس قابل جذب اله است
هوش مصنوعی: جذابیت و کشش خاصی وجود دارد که تنها برای عده‌ای از راه‌روها و جویندگان حقیقت قابل درک و بهره‌برداری است و همه افراد نمی‌توانند به این جذب دست یابند.
هر آنکو حاضر خدمت نباشد
ز شه شایسته خلعت نباشد
هوش مصنوعی: هر کسی که در خدمت و حضور فعال نباشد، از سوی پادشاه شایسته دریافت پاداش و تقدیر نیست.
خداوندا صفی را منجذب کن
سوی خود قلب او را منقلب کن
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، دل صفی را به سوی خود جلب کن و او را دگرگون ساز.
چنان جذبی که از وی در نیاید
ز دیدارت بخود دیگر نیاید
هوش مصنوعی: این طور جذب شدگی از شما به قدری قوی است که در تمام عمرم هیچ چیز دیگری نمی‌تواند مرا به خود جلب کند.
چنان جذبی که دور از شه نگردد
بسوزندش اگر، آگه نگردد
هوش مصنوعی: آنگونه جذابیتی دارد که اگر از شهری دور شود، باز هم نمی‌سوزد و آگاه نمی‌شود.