گنجور

بخش ۲۱۲ - عبدالسلام

ولیی باز کو عبدالسلام است
تجلی از سلامش بر مدام است
بود آنکس که حق دارد سلامت
دل او را ز نقص و عیب و آفت
دگر هم اندر آشنا و علامت
بود هر جا سقیمی زو سلامت
در اینمعنی گرت ذوقیست لایق
نمایم باز رمزی از دقایق
خود این تحقیق مخصوص خواص است
که از حقشان در ادراک اختصاص است
حق از وصف سلامش بر علامت
ز هم اضداد را دارد سلامت
شد اجماع عناصر در مزاجی
بهم باشند خوش بی اعوجاجی
زهم باشند بر یک حال سالم
بیکدیگرنه از وجهی مزاحم
حیات خلق کین سان بر نظام است
بپا زین اجتماع مستدام است
بود در یک بدن صد گونه آفت
سلامت یابد از حق زان مخافت
نبود از آن سلامتهای دائم
نبد چشم از نگاه خویش سالم
دگر آفات بیرونی خود افزون
بود از موج بحر و ریگ هامون
بدینسان سایر اشیاء که هر یک
فزون دارند هر آنی مهالک
وزد در باغ و بستان باد سختی
بنادر برگی افتد از درختی
چنان هر برگ و بیخی هست محکم
که از بادی نیابد هیچ ماتم
حقش دارد سلامت ورنه بر باد
شدی آن کشته‌ها از بیخ وبنیاد
هزاران کشتی از دریا بساحل
رسد با آنکه بر غرق است قابل
بدینسان هر وجودی در مقامش
بود سالم خود از اسم سلامش
در این معنی دهم گر داد مطلب
بباید بحرها گشتن مرکب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ولیی باز کو عبدالسلام است
تجلی از سلامش بر مدام است
هوش مصنوعی: اما هنوز هم بنده‌ای است به نام عبدالسلام که تجلی و ظهور او همیشه در حال سلام و آرامش است.
بود آنکس که حق دارد سلامت
دل او را ز نقص و عیب و آفت
هوش مصنوعی: آن شخصی وجود دارد که شایسته است دلش از هر نقص، عیب و آفتی پاک و سالم باشد.
دگر هم اندر آشنا و علامت
بود هر جا سقیمی زو سلامت
هوش مصنوعی: هر جا که انسانی به طرز ناخوشایندی زندگی می‌کند، نشانه‌ای از آشنا بودن و ارتباط وجود دارد که بر تأثیر این وضعیت گواهی می‌دهد.
در اینمعنی گرت ذوقیست لایق
نمایم باز رمزی از دقایق
هوش مصنوعی: اگر در این موضوع استعدادی داری، می‌توانم به تو اشاره‌ای دیگر از نکات پنهان بکنم.
خود این تحقیق مخصوص خواص است
که از حقشان در ادراک اختصاص است
هوش مصنوعی: این تحقیق به ویژه برای افرادی است که از درک خاصی برخوردارند و حقایق را به طور ویژه‌ای درک می‌کنند.
حق از وصف سلامش بر علامت
ز هم اضداد را دارد سلامت
هوش مصنوعی: حق به خاطر پیامی که از سلامش دریافت می‌شود، از علامت‌های متضاد و پیچیدگی‌ها در امان است.
شد اجماع عناصر در مزاجی
بهم باشند خوش بی اعوجاجی
هوش مصنوعی: عناصر مختلف در یک حالت متوازن و هماهنگ قرار گرفته‌اند و این هماهنگی بدون هیچ گونه انحرافی است.
زهم باشند بر یک حال سالم
بیکدیگرنه از وجهی مزاحم
هوش مصنوعی: هر دو نفر در حالی آرام و بدون مزاحمت از یکدیگر در کنار هم زندگی کنند.
حیات خلق کین سان بر نظام است
بپا زین اجتماع مستدام است
هوش مصنوعی: زندگی مردم به این شکل بر پایه‌ی نظامی استوار است که این تجمع و گردهمایی ادامه‌دار است.
بود در یک بدن صد گونه آفت
سلامت یابد از حق زان مخافت
هوش مصنوعی: در یک بدن می‌تواند انواع مختلفی از بیماری‌ها وجود داشته باشد، اما سلامتی از جانب حق به دست می‌آید، پس باید از آن چیزهایی که به آسیب و ضرر می‌انجامد، دوری کرد.
نبود از آن سلامتهای دائم
نبد چشم از نگاه خویش سالم
هوش مصنوعی: هیچ کدام از آن حالت‌های دائمی و سالم وجود ندارد و من نمی‌توانم به چشمان خود اعتماد کنم.
دگر آفات بیرونی خود افزون
بود از موج بحر و ریگ هامون
هوش مصنوعی: آسیب‌های خارجی بیشتر از امواج دریا و شن‌های هامون است.
بدینسان سایر اشیاء که هر یک
فزون دارند هر آنی مهالک
هوش مصنوعی: به این ترتیب، سایر چیزها نیز که هر یک در هر لحظه دارای ویژگی‌ها و مصایب خاص خود هستند، تحت تأثیر قرار می‌گیرند و ممکن است با دشواری‌ها روبه‌رو شوند.
وزد در باغ و بستان باد سختی
بنادر برگی افتد از درختی
هوش مصنوعی: بادی به شدت در باغ و بستان می‌وزد و برگی از درختی به زمین می‌افتد.
چنان هر برگ و بیخی هست محکم
که از بادی نیابد هیچ ماتم
هوش مصنوعی: هر برگ و شاخه‌ای به قدری محکم و استوار است که در برابر باد هیچ آسیبی نمی‌بیند و دچار هیچ ناراحتی نمی‌شود.
حقش دارد سلامت ورنه بر باد
شدی آن کشته‌ها از بیخ وبنیاد
هوش مصنوعی: اگر حقش را داده بودند، در امان بودی، وگرنه تمام آن کشته‌ها از ریشه و اساس نابود شدند.
هزاران کشتی از دریا بساحل
رسد با آنکه بر غرق است قابل
هوش مصنوعی: هزاران کشتی می‌توانند به ساحل برسند، حتی اگر دریا راکد و طوفانی باشد.
بدینسان هر وجودی در مقامش
بود سالم خود از اسم سلامش
هوش مصنوعی: هر موجودی با توجه به جایگاهش، به طرز صحیح و سالمی در ارتباط با اسم «سلام» خود قرار دارد.
در این معنی دهم گر داد مطلب
بباید بحرها گشتن مرکب
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به این موضوع بپردازم، باید برای روشن شدن آن تلاش کنم و در این راه باید راه‌های طولانی و دشواری را پشت سر بگذارم.