بخش ۱۹۷ - و من المتعرفین
گروهی کاهل علم و اختصاصند
تعرف را بطور و طرز خاصند
به برهان میکنند اثبات توحید
ولی خود پیرو ظنند و تقلید
دهند از بیخودی درس معارف
بجای خود ولی چون سنگ واقفند
کفایت کرده او بر لفظ و حرفی
کز و هرگز نشاید بست طرفی
چه سود از اینهمه الفاظ عالی
که محیالدین نوشته یا غزالی
اگر گفتند آنها بهر این است
که آید در ره آن کاهل یقین است
نه بهر آنکه در لفظش وساوس
کنند ارباب ظاهر در مجالس
در این الفاظ چون گشتند کامل
شوند از کسب بمعنی سخت غافل
نشد زین علمشان حاصل کمالی
بغیر از گفتگو و قیل و قالی
بیان فقر کاهلش خاص بودند
به بحر معرفت غواص بودند
باهل قشر و صورت منتسب شد
بلفظ بی حقیقت منقلب شد
گرش گوئی معارف گر قبولست
چرا خاطر ترا زاهلش ملول است
بلفظش قائلی بیفعل چونست
گر این آبست چون بهره تو خونست
نه تنها نیستی حامل بگفتار
کز اهلش هم کنی پیوسته انکار
بگوید ما ولی را با دلایل
شناسیم اینکه بینی نیست کامل
از آن غافل که فرض او بحث نیست
صفات اولیا بر یک نسق نیست
هر آن یک را صفات و خلق خاصی است
مگر بر وصف حقشان کاختصاصی است
ولی میزان که کردی فرض وهمست
عجب دارم که پنداری ز فهم است
تو آن میزان که کردی فرض و همست
عجب دارم که پنداری ز فهم است
اگر میزان تو دور از خطا بود
دلت مرات نور اولیا بود
تو خود گوئی که عالم بیولی نیست
خلافت بیعمر حق بیعلی نیست
شناسی هم صفات و خلق و خورا
چرا نشناختی عمری پس او را
اگر گوئی ندیدم ناشناسی
و گر گوئی نباشد ناسپاسی
کسی که آرد دلیل اثبات شی را
شناسد هم بوصف و رسم ویرا
بعمری گرنجست او را دغل بود
دلش بینور و علمش بیعمل بود
نه او را ذوق باشد نه بصیرت
نه تحقیقش بکس برهان و حجت
غرض از لفظ عرفان حاصلی نیست
تو را تا رهنمای کاملی نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گروهی کاهل علم و اختصاصند
تعرف را بطور و طرز خاصند
هوش مصنوعی: گروهی هستند که در یادگیری علم و تخصص تنبلی میکنند و فهم آنها از تعاریف، به شیوه و ویژگی خاصی است.
به برهان میکنند اثبات توحید
ولی خود پیرو ظنند و تقلید
هوش مصنوعی: آنها برای اثبات یگانگی خداوند از دلایل منطقی استفاده میکنند، اما در واقع خودشان به باورهای نادرست و تقلید از دیگران وابستهاند.
دهند از بیخودی درس معارف
بجای خود ولی چون سنگ واقفند
هوش مصنوعی: در امور اخلاق و معرفت، مردم درسهایی را میآموزند، اما در عمل مانند سنگ بیحرکت و بیخبر از حقیقت باقی میمانند.
کفایت کرده او بر لفظ و حرفی
کز و هرگز نشاید بست طرفی
هوش مصنوعی: او به قدری بر واژهها و سخن تسلط دارد که هیچگاه نباید به کلام بیپایه و بیمحتوا اعتنا کرد.
چه سود از اینهمه الفاظ عالی
که محیالدین نوشته یا غزالی
هوش مصنوعی: این همه واژههای زیبا و ارزشمند که محیالدین و غزالی نوشتهاند، چه فایدهای دارد؟
اگر گفتند آنها بهر این است
که آید در ره آن کاهل یقین است
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که برای رسیدن به هدفی، باید تلاش کرد و از موانع گذشت، در واقع نشان میدهد که فردی که از این راه دوری میکند و کاهل است، به هدف خود نخواهد رسید.
نه بهر آنکه در لفظش وساوس
کنند ارباب ظاهر در مجالس
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که برخی افراد به خاطر ظواهر و الفاظ زیبا به یک موضوع میپردازند و تنها به دنبال ظاهرسازی هستند، نه به خاطر عمق حقیقت و معانی واقعی آن. در واقع، این افراد در مجالس به جای بررسی باطن موضوع، درگیر شبهات و حرفهای سطحی میشوند.
در این الفاظ چون گشتند کامل
شوند از کسب بمعنی سخت غافل
هوش مصنوعی: زمانی که این کلمات به کمال میرسند، از سختی و تلاش برای به دست آوردن معنی غافل میشوند.
نشد زین علمشان حاصل کمالی
بغیر از گفتگو و قیل و قالی
هوش مصنوعی: از این دانش، هیچ پیشرفتی حاصل نشد جز صحبت کردن و بحث و جدل کردن.
بیان فقر کاهلش خاص بودند
به بحر معرفت غواص بودند
هوش مصنوعی: فقر و نیازمندی او را تنها کسانی درک کردند که در عمق معرفت و دانش غوطهور بودند.
باهل قشر و صورت منتسب شد
بلفظ بی حقیقت منقلب شد
هوش مصنوعی: ظاهر و قشر اشیاء به چیزهایی نسبت داده میشود که در واقعیت وجود ندارند، و این باعث میشود که حقیقت به نوعی دگرگون و نادرست جلوه کند.
گرش گوئی معارف گر قبولست
چرا خاطر ترا زاهلش ملول است
هوش مصنوعی: اگر به او بگویی که علوم و معارف را میفهمد، اگر به راستی چنین است، پس چرا دل تو از او و از علمش خسته و ناخوش است؟
بلفظش قائلی بیفعل چونست
گر این آبست چون بهره تو خونست
هوش مصنوعی: اگر کلامش به بیعملی باشد، چه فایدهای دارد؟ اگر این آب باشد، بهرهات مانند خون خواهد بود.
نه تنها نیستی حامل بگفتار
کز اهلش هم کنی پیوسته انکار
هوش مصنوعی: تو فقط خودت نیستی که انکار میکنی، بلکه از کسانی که این حرفها را میزنند نیز به طور مداوم انکار میکنی.
بگوید ما ولی را با دلایل
شناسیم اینکه بینی نیست کامل
هوش مصنوعی: باید بگوییم که ما ولی (ولیفقیه) را با استدلالها و نشانهها میشناسیم؛ اما این شناخت کامل نیست و نیاز به جزئیات بیشتر دارد.
از آن غافل که فرض او بحث نیست
صفات اولیا بر یک نسق نیست
هوش مصنوعی: افرادی که به بحثهای روحانی و بحث در مورد ویژگیهای اولیا مشغولند، نباید فراموش کنند که این بحثها نوعی وظیفه نیست و ویژگیهای اولیا به یک شکل و ترتیب خاصی نیست.
هر آن یک را صفات و خلق خاصی است
مگر بر وصف حقشان کاختصاصی است
هوش مصنوعی: هر چیزی ویژگیها و صفات مخصوص به خود را دارد، اما آنچه که آنها را به خداوند مربوط میکند، ویژگیای خاص و منحصر به فرد است.
ولی میزان که کردی فرض وهمست
عجب دارم که پنداری ز فهم است
هوش مصنوعی: اما وقتی که حساب و اندازهگیری را بر اساس خیال و توهم قرار میدهی، شگفتزدهام که چطور ممکن است گمان کنی که این بر اساس درک و فهم است.
تو آن میزان که کردی فرض و همست
عجب دارم که پنداری ز فهم است
هوش مصنوعی: من تعجب میکنم که چطور فکر میکنی فهم تو معیار همه چیز است، در حالی که تنها طبق آنچه خودت فرض کردهای، قضاوت میکنی.
اگر میزان تو دور از خطا بود
دلت مرات نور اولیا بود
هوش مصنوعی: اگر قضاوت و داوری تو بدون اشتباه باشد، قلبت همچون دل اولیا (دوستان ویژه خدا) روشن و نورانی خواهد بود.
تو خود گوئی که عالم بیولی نیست
خلافت بیعمر حق بیعلی نیست
هوش مصنوعی: تو خود میگویی که بدون عمر، جهانی وجود ندارد و خلافت بدون علی هم حقیقتی ندارد.
شناسی هم صفات و خلق و خورا
چرا نشناختی عمری پس او را
هوش مصنوعی: چرا تو این همه ویژگیها و خصائل او را نشناختی، در حالی که عمری را صرف شناختن آنها کردی؟
اگر گوئی ندیدم ناشناسی
و گر گوئی نباشد ناسپاسی
هوش مصنوعی: اگر بگویی که من کسی را نشناختم، یا اگر بگویی که هیچ ناسپاسی وجود ندارد، در واقع به خودت دروغ میگویی.
کسی که آرد دلیل اثبات شی را
شناسد هم بوصف و رسم ویرا
هوش مصنوعی: کسی که بتواند دلیل اثبات یک چیز را بیاورد، همچنین با ویژگیها و صفات آن نیز آشناست.
بعمری گرنجست او را دغل بود
دلش بینور و علمش بیعمل بود
هوش مصنوعی: زندگیاش با سختی و بیفایده سپری شد، زیرا دلش بینور و علمش بدون عمل بود.
نه او را ذوق باشد نه بصیرت
نه تحقیقش بکس برهان و حجت
هوش مصنوعی: او نه از شادی و شوقی برخوردار است و نه درک و بینش درست دارد، و تحقیق و بررسیاش نیز نتوانسته دلیل و برهانی ارائه دهد.
غرض از لفظ عرفان حاصلی نیست
تو را تا رهنمای کاملی نیست
هوش مصنوعی: هدف از کلمه "عرفان" دریافت حقیقی و عمیق نیست، مگر اینکه شخصی وجود داشته باشد که شما را به درستی راهنمایی کند.