بند ۸۶
از گل تهی فتاد چو گلزار کربلا
سهم جهانیان همه شد خار کربلا
آمیخت خون پاک وی آنسان به خاک دشت
کانگیخت بوی نافه ز اقطار کربلا
ای دل به اشک خون گره خاک می بشوی
کاین گونه گریه نیست سزاوار کربلا
فیروزه فام پهنه شد از خون عقیق گون
شنگرف بردمید ز زنگار کربلا
وین آب دیده آتش دوزخ خموش کرد
شد موجبات نور جنان نار کربلا
جان در بهای آب روان می فروختند
کس مشتری نداشت به بازار کربلا
اینجا به عدل و داد دلش را ندادکس
در رستخیز تا چه شود کار کربلا
طومار عمر طی شد و ناگفته این حدیث
کو دهر را تحمل تیمار کربلا
با طول روز حشر هم ای دل به هیچ وجه
نبود مجال خواندن طومار کربلا
دل وارهد ز بار و فتد بازم از فتوح
بندیم اگر به عزم سفر بار کربلا
از هر مصیبه دست به دامان صبر زن
پایی اگر مجاور دربار کربلا
سر بر ندارم از در خاکش مگر به مرگ
ور تیغ بارد از در و دیوار کربلا
با این زبان به طرف دهان چون بیان کنم
الا کم از مصایب بسیار کربلا
یا رب خود اعتماد صفایی به فضل تست
محشورش آر در صف زوار کربلا
منگر کمال ذلت و نقصان طاعتم
کز شاه کربلاست امید شفاعتم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از گل تهی فتاد چو گلزار کربلا
سهم جهانیان همه شد خار کربلا
هوش مصنوعی: گلزار کربلا از گل تهی شده است و درختان آن دیگر شکوفهای ندارند. از این سرزمین، آنچه برای تمام جهانیان باقی مانده، فقط خار و درد است.
آمیخت خون پاک وی آنسان به خاک دشت
کانگیخت بوی نافه ز اقطار کربلا
هوش مصنوعی: خون پاک او آن چنان با خاک دشت آمیخته شده که بوی خوش عطر نافه از دوردستهای کربلا به مشام میرسد.
ای دل به اشک خون گره خاک می بشوی
کاین گونه گریه نیست سزاوار کربلا
هوش مصنوعی: ای دل، دل خود را با اشک و خون شستشو کن و خاک را پاک کن، زیرا این نوع گریه و اندوه، شایستهی کربلا نیست.
فیروزه فام پهنه شد از خون عقیق گون
شنگرف بردمید ز زنگار کربلا
هوش مصنوعی: پهنه آسمان به رنگ فیروزهای درآمد، چون خون عقیق در کربلا جاری شد و رنگ سرخ شنگرف از زنگار آن سرزمین پاک گردید.
وین آب دیده آتش دوزخ خموش کرد
شد موجبات نور جنان نار کربلا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تأثیرات عاطفی و معنوی زهرآگین و سوزان میپردازد که در نتیجهٔ حوادث کربلا به وجود آمده است. اشکهایی که به خاطر آن واقعه ریخته شده، به نوعی آتش دوزخ را خاموش میکند و در عوض، موجبات روشنایی و نور بهشتی را فراهم میآورد. در واقع، این اشکها نماد همدردی و عشق به حق و حقیقت هستند که در نهایت به رستگاری و نیکی منجر میشود.
جان در بهای آب روان می فروختند
کس مشتری نداشت به بازار کربلا
هوش مصنوعی: در بازار کربلا، حتی جان خود را به قیمت آب جاری میفروختند، اما کسی برای خرید نبود.
اینجا به عدل و داد دلش را ندادکس
در رستخیز تا چه شود کار کربلا
هوش مصنوعی: در اینجا، کسی به خاطر انصاف و عدالت، دلش را نمیدهد که ببیند در قیامت چه خواهد شد و اوضاع کار کربلا چگونه رقم خواهد خورد.
طومار عمر طی شد و ناگفته این حدیث
کو دهر را تحمل تیمار کربلا
هوش مصنوعی: عمر ما به پایان رسید و این داستان را هنوز نگفتهاید؛ که چطور زمان، درد و رنج کربلا را تحمل کرد.
با طول روز حشر هم ای دل به هیچ وجه
نبود مجال خواندن طومار کربلا
هوش مصنوعی: عزیزم، در طول روز به هیچ وجه فرصتی برای خواندن ماجرای کربلا نبود.
دل وارهد ز بار و فتد بازم از فتوح
بندیم اگر به عزم سفر بار کربلا
هوش مصنوعی: دل وقتی از زحمت رها شود، دوباره از موفقیتها شاداب میشود. اگر با اراده به سفر کربلا برویم، بار سنگین این سفر را به دوش خواهیم کشید.
از هر مصیبه دست به دامان صبر زن
پایی اگر مجاور دربار کربلا
هوش مصنوعی: هرگز در برابر مشکلات و سختیها دست از صبر برندار، چرا که اگر به وجود مقدس کربلا نزدیک شوی، چیزی جز آرامش و امید نخواهی یافت.
سر بر ندارم از در خاکش مگر به مرگ
ور تیغ بارد از در و دیوار کربلا
هوش مصنوعی: هرگز از خاک او سر برنمیدارم مگر زمانی که بمیرم، حتی اگر چنگالهای مرگ از همه طرف بر من فرود آید.
با این زبان به طرف دهان چون بیان کنم
الا کم از مصایب بسیار کربلا
هوش مصنوعی: با این زبان چطور میتوانم مصیبتهای فراوان کربلا را توصیف کنم، جز اینکه فقط اندکی از آنها را بیان کنم؟
یا رب خود اعتماد صفایی به فضل تست
محشورش آر در صف زوار کربلا
هوش مصنوعی: ای خدا، امیدوارم به لطف و کرم تو، صفایی به من دهی و مرا در جمع زوار کربلا قرار دهی.
منگر کمال ذلت و نقصان طاعتم
کز شاه کربلاست امید شفاعتم
هوش مصنوعی: به خود نگاه نکن که چه اندازه در اطاعت دچار نقص و ذلت هستم، زیرا امید من به شفاعت از سوی شاه کربلاست.