گنجور

بند ۸۲

چون صدر دین امام مبین مقتدای راد
دل سان وحید در صف کرببلا فتاد
آمد به خیمگه پی بدرود اهل بیت
تسکینشان به صبر و تسلی به اجر داد
هم در وداع حمد خدای مجید کرد
ز آن پس زبان به نعت رسول امین گشاد
پس بر فزع وعید و مالی بزرگ راند
بر صابری نوید ثوابی شگرف داد
بگشود عقد خاطر و بربست رای حرب
دل سرد از جدایی و جان گرم بر جهاد
پا در رکاب سخت و لگامش به دست سست
پهلو نبی برابر آن ناکسان ستاد
اتمام حجت از همه در کرده گفت پس
هان ای سر سپه پسر سعد شوم زاد
بیگانه ز آشنای قدیمی کرانه جوی
درباره منت چه شد آن مایه اتحاد
چون شد که سال های درازت زیاد رفت
آن دعوی ارادت و آن لاف اتحاد
عزمت چرا سوابق صحبت به پا فکند
حزمت چرا سو الف الفت ز کف نهاد
تعریف جاه و منصب و مالت گر از غرور
یک باره رفت آیت قربی چرا ز یاد
با ما مصاف و لاف مسلمانی ای عجب
لعنت بر این نفاق کند شرک و ارتداد
گفتم هر آنچه قابل آنی ولی چه سود
اندرز من به گوش قبول تو بود یاد
برداشت هر که کامت و نافت هر آنکه چید
بالفطره کاش دست و زبانش بریده باد
چار اسبه رو به آتش ممدود می روی
هشدار هان که پشت به مقصود می روی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون صدر دین امام مبین مقتدای راد
دل سان وحید در صف کرببلا فتاد
هوش مصنوعی: در زمان جنگ کربلا، امام معین و راهنمای راستین، مانند راد مردان، در خط مقدم نبرد قرار گرفت و جانفشانی کرد.
آمد به خیمگه پی بدرود اهل بیت
تسکینشان به صبر و تسلی به اجر داد
هوش مصنوعی: به خیمه آمد و به اهل بیت سلام کرد، و به آنها آرامش و صبر داد و وعده پاداشی به آنها داد.
هم در وداع حمد خدای مجید کرد
ز آن پس زبان به نعت رسول امین گشاد
هوش مصنوعی: او در هنگام وداع، خداوند بزرگ را ستایش کرد و پس از آن به وصف پیامبر راستگو و مورد اطمینان پرداخت.
پس بر فزع وعید و مالی بزرگ راند
بر صابری نوید ثوابی شگرف داد
هوش مصنوعی: پس از ترس و تهدید و مال و اموال فراوان، به صابران وعده پاداش بزرگی داده است.
بگشود عقد خاطر و بربست رای حرب
دل سرد از جدایی و جان گرم بر جهاد
هوش مصنوعی: دل از قید و بندش رها شد و درگیری‌های ذهنی به خاطر جدایی کاهش یافت. با این حال، جانش پر از شوق و تلاش برای مبارزه است.
پا در رکاب سخت و لگامش به دست سست
پهلو نبی برابر آن ناکسان ستاد
هوش مصنوعی: با اراده و تلاش به مبارزه برخاست و در مقابل افراد ناتوان و بی‌اراده ایستادگی کرد، در حالی که همه چیز را تحت کنترل داشت.
اتمام حجت از همه در کرده گفت پس
هان ای سر سپه پسر سعد شوم زاد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که پیام کاملی برای همه فرستاده شده و سپس به پسر سعد اشاره می‌شود که باید توجه کند و عمل کند. به نوعی این جمله به یک هشدار یا دعوت به اقدام اشاره دارد.
بیگانه ز آشنای قدیمی کرانه جوی
درباره منت چه شد آن مایه اتحاد
هوش مصنوعی: بیگانه‌ای که در کنار آب و کنار دوستی قدیمی قرار دارد، در مورد لطفی که بین آنها بود، می‌پرسد چرا دیگر آن پیوند و اتحاد وجود ندارد.
چون شد که سال های درازت زیاد رفت
آن دعوی ارادت و آن لاف اتحاد
هوش مصنوعی: چرا باید سال‌های طولانی که گذشت، ادعای محبت و سخن از اتحاد بی‌معنا شود؟
عزمت چرا سوابق صحبت به پا فکند
حزمت چرا سو الف الفت ز کف نهاد
هوش مصنوعی: عزم تو چه شد که گذشته‌های صحبت را به یاد می‌آوری؟ و چرا حسرت می‌خوری که دوستی و محبت از دست رفت؟
تعریف جاه و منصب و مالت گر از غرور
یک باره رفت آیت قربی چرا ز یاد
هوش مصنوعی: اگر به دانایی و مقام و ثروت خود به خاطر تکبر ببالید، پس نباید فراموش کنید که اینها روزی از دست می‌روند و نزدیکی حقیقی به خداوند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
با ما مصاف و لاف مسلمانی ای عجب
لعنت بر این نفاق کند شرک و ارتداد
هوش مصنوعی: با ما از سر دوست‌داشتن و گفتگو درباره‌ی مسلمانی، حیرت‌انگیز است که این نفاق به‌راستی لعنت شده و باعث می‌شود که شرک و ارتداد پیش بیاید.
گفتم هر آنچه قابل آنی ولی چه سود
اندرز من به گوش قبول تو بود یاد
هوش مصنوعی: به او گفتم هرچه بایسته و شایسته است، اما چه فایده که نصیحت من به گوش تو نرفت و هیچ توجهی نکردی.
برداشت هر که کامت و نافت هر آنکه چید
بالفطره کاش دست و زبانش بریده باد
هوش مصنوعی: هر کسی که خواسته‌های تو را درک کند و هر کسی که به دنبال برداشت از احساسات تو باشد، ای کاش دستانش بریده شود و زبانش بسته گردد.
چار اسبه رو به آتش ممدود می روی
هشدار هان که پشت به مقصود می روی
هوش مصنوعی: به سرعت و با هیجان به سمت هدف خود در حال حرکت هستی، اما باید آگاه باشی که به سمت مقصد واقعی‌ات نمی‌روید. حواست جمع باشد که در مسیر نادرست قرار نگرفته‌ای.