گنجور

بند ۸۰

گیتی پس از تو دایره اش بی مدار باد
افلاک با درنگ و زمین بی قرار باد
تا تلخ شد زبان به دهان تو از عطش
شهد و شکر به کام جهان ناگوار باد
از حسرت تو شربت تسنیم و سلسبیل
غلمان و حور را به دهان زهرمار باد
با وصف تشنه کامیت اندر کنار شط
جاری به دجله خون دل از چشمه سار باد
دردا چوکربلا به میان پا نهاد گفت
از شرق وغرب امن و امان بر کنار باد
تا پود و تار جسم تو پامال پهنه گشت
موجود را گسسته ز هم پود و تار باد
رفع عطش چو از تو نشد جاودان چه سود
کز اشک دیده دامن ما جویبار باد
ممنوع از آب مالک آب است وا دریغ
ز آن خانواده دجله و شط شرمسار باد
ز اهل دغا تقاص جفا تا کشند زود
تیغ قصاص حق ز قراب آشکار باد
هرکه از قبول داغ تو پهلو کند تهی
جاوید با شکنج دو کیهان دچار باد
ز اندیشه ی حدیث تو هر دل که وارهید
محصور حکم حادثه روزگار باد
بر هر تنی که سوگ تو ناسازگار شد
فرسوده ی زمانه ی ناسازگار باد
گر در غمت ندیده صفایی دوام عیش
مفتون این سراچه ناپایدار باد
چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگری
دور از جوار رحمت پروردگار باد
شاها به خویشم از همه کس بی نیاز خوا ه
در حشرم از شفاعت خود سرفراز خواه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گیتی پس از تو دایره اش بی مدار باد
افلاک با درنگ و زمین بی قرار باد
هوش مصنوعی: جهان بدون تو دچار بی‌نظمی است، آسمان در آرامش نیست و زمین هم لحظه‌ای آرام ندارد.
تا تلخ شد زبان به دهان تو از عطش
شهد و شکر به کام جهان ناگوار باد
هوش مصنوعی: اگر زبان به تلخی در دهان تو بیفتد از شدت عطش برای شهد و شیرینی، آنگاه برای جهان، روزگار نامیمون و ناخوشایندی خواهد بود.
از حسرت تو شربت تسنیم و سلسبیل
غلمان و حور را به دهان زهرمار باد
هوش مصنوعی: از حسرت تو، نوشیدن آب خوش و گوارا و لذت آن را تلخ و دردناک می‌دانم.
با وصف تشنه کامیت اندر کنار شط
جاری به دجله خون دل از چشمه سار باد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تشنه و بی‌تابی، کنار رود دجله نشسته‌ای و از چشمه‌سار باد احساس درد و دل‌تنگی می‌کنی.
دردا چوکربلا به میان پا نهاد گفت
از شرق وغرب امن و امان بر کنار باد
هوش مصنوعی: آه! چقدر غم‌انگیز است وقتی که کربلا به میان آمده و گفت که از شرق و غرب، امنیت و آرامش دور شده است.
تا پود و تار جسم تو پامال پهنه گشت
موجود را گسسته ز هم پود و تار باد
هوش مصنوعی: جسم تو به قدری نازک و لطیف شده که مانند پود و تار گسسته شده و در فضا پراکنده شده است، به طوری که وجود چیزها را از هم جدا کرده است.
رفع عطش چو از تو نشد جاودان چه سود
کز اشک دیده دامن ما جویبار باد
هوش مصنوعی: وقتی که عطش ما با تو برطرف نشود و به طور دائمی پایدار نباشد، چه فایده دارد که از چشم‌های‌مان اشک بریزیم و دامن‌مان پر از آب شود؟
ممنوع از آب مالک آب است وا دریغ
ز آن خانواده دجله و شط شرمسار باد
هوش مصنوعی: آب به صاحبش تعلق دارد و کسانی که از آن محرومند، باید احساس شرمندگی کنند، به ویژه خانواده‌ای که به دجله و رودخانه وابسته‌اند.
ز اهل دغا تقاص جفا تا کشند زود
تیغ قصاص حق ز قراب آشکار باد
هوش مصنوعی: از اهل نیرنگ و فریب، زود ثمره ستم را می‌گیرند و در این مسیر، عدالت به وضوح نمایان می‌شود.
هرکه از قبول داغ تو پهلو کند تهی
جاوید با شکنج دو کیهان دچار باد
هوش مصنوعی: هر کسی که از پذیرش درد و مصیبت تو فاصله بگیرد، همیشه در آتش عذاب و آلام دو جهان گرفتار خواهد بود.
ز اندیشه ی حدیث تو هر دل که وارهید
محصور حکم حادثه روزگار باد
هوش مصنوعی: هر دلی که از فکر و یاد تو رها شود، در برابر حوادث و تغییرات روزگار محصور و گرفتار می‌شود.
بر هر تنی که سوگ تو ناسازگار شد
فرسوده ی زمانه ی ناسازگار باد
هوش مصنوعی: هر کسی که از غم تو رنجیده باشد، باید با سختی‌های زمانه‌ی بی‌رحم روبه‌رو شود.
گر در غمت ندیده صفایی دوام عیش
مفتون این سراچه ناپایدار باد
هوش مصنوعی: اگر در غمت هیچ خوشی ندیده‌ای، پس امیدوار باش که شادی‌های این دنیای ناپایدار همیشگی نیستند.
چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگری
دور از جوار رحمت پروردگار باد
هوش مصنوعی: اگر چشمی که شفاعت تو را می‌بیند، به دیگری امید ببندد، از رحمت پروردگار دور خواهد بود.
شاها به خویشم از همه کس بی نیاز خوا ه
در حشرم از شفاعت خود سرفراز خواه
هوش مصنوعی: ای پادشاه، من به تو نیاز دارم و از همه کس بی‌نیازم. در روز قیامت از رحمت و شفاعت تو بهره‌مند خواهم شد و به خاطر این شفاعت خود را سرافراز می‌دانم.