بند ۷
آن راد سر به نوک سنان بر سزا نبود
و آن پاک تن به لجه ی خون در سزا نبود
آن جسم تابناک و سر پاک را مگر
جز خون و خاک بالش و بستر سزا نبود
آن تن که خلعت آمدش از حله های خلد
عریان به خاک معرکه بی سر سزا نبود
وقت قتال شاه ملایک سپاه را
از آه و اشک رایت و لشکر سزا نبود
چون صید تیر خورده به چنگ سگان شام
شیرحجاز واله و مضطر سزا نبود
بر داغ نوجوان پسر آن ناتوان پدر
اشکش به خاک و آه بر اختر سزا نبود
بر قصد یک تن ار همه خود بت پرست نیز
یک دشت تیغ و نیزه و خنجر سزا نبود
یک قلب وتیغ های مجدد زهی ستم
یک جسم و تیرهای مکرر سزا نبود
آن را کش اختران زره و خود و مهر و ماه
از خار و خاره جوشن و مغفر سزا نبود
و آنرا که اطلس فلکش طرف آستین
خاک سیاه خلعت پیکر سزا نبود
شمعی که چشم عقل از او کسب نور کرد
خامش فتاده در ره صرصر سزا نبود
فلک نجات و لنگر ایجاد و بحر جود
در شط خون چو حوت شناور سزا نبود
ظلمی که رفت بر شه دین زان سپاه دون
در حق هیچ ظالم کافر سزا نبود
آهنگ قتل و غارت و انداز اخذر و اسر
بر زادگان شافع محشر سزا نبود
آری همیشه پیشه ی دوران چنین گذشت
گردون به کام دشمن ارباب دین گذشت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن راد سر به نوک سنان بر سزا نبود
و آن پاک تن به لجه ی خون در سزا نبود
هوش مصنوعی: سرِ آن شخص(راد) را باید به نوک نیزهها بزنند، اما او سزاوار این مجازات نیست؛ و آن جسم پاک هم که در لجنِ خون قرار دارد، شایستهی چنین وضعی نیست.
آن جسم تابناک و سر پاک را مگر
جز خون و خاک بالش و بستر سزا نبود
هوش مصنوعی: آیا سزاوار بود که آن جسم درخشان و سر بلند، تنها بر روی خون و خاک استراحت کند؟
آن تن که خلعت آمدش از حله های خلد
عریان به خاک معرکه بی سر سزا نبود
هوش مصنوعی: آن بدن که باید به لباس بهشتی پوشانده شود و در زمین بی سر به خاک افتاده، شایسته این سرنوشت نیست.
وقت قتال شاه ملایک سپاه را
از آه و اشک رایت و لشکر سزا نبود
هوش مصنوعی: در زمان جنگ، نیروهای الهی باید با قدرت و عزت به میدان بیایند و نباید به احساسات مانند آه و اشک اتکا کنند، زیرا این موارد برای مبارزه و پیروزی کافی نیستند.
چون صید تیر خورده به چنگ سگان شام
شیرحجاز واله و مضطر سزا نبود
هوش مصنوعی: شخصی که مورد حمله و آسیب قرار گرفته مانند صید زخمی است که در چنگال سگها گرفتار شده، و در این وضعیت ناامیدی، شایسته نیست که به او ظلم شود یا شرایطش سختتر گردد.
بر داغ نوجوان پسر آن ناتوان پدر
اشکش به خاک و آه بر اختر سزا نبود
هوش مصنوعی: بر دلدرد پدر که نوجوانش را از دست داده و در سوگ او اشک میریزد، بر آن درد و رنج باید گفت که چنین حادثهای شایستهی این نبود.
بر قصد یک تن ار همه خود بت پرست نیز
یک دشت تیغ و نیزه و خنجر سزا نبود
هوش مصنوعی: اگر قصد کشتن یک نفر باشد، حتی اگر تمام بتپرستان هم جمع شوند و یک دشت پر از تیغ و نیزه و خنجر برای او آماده کنند، باز هم آن فرد شایسته چنین مجازاتی نخواهد بود.
یک قلب وتیغ های مجدد زهی ستم
یک جسم و تیرهای مکرر سزا نبود
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن وضعیتی است که در آن یک قلب به همراه درد و رنج های مکرر، نماد ستمی است که بر یک جسم تحمیل میشود. این نشاندهنده این است که تحمل این شدت و تکرار دردها ناعادلانه و ناپسند است.
آن را کش اختران زره و خود و مهر و ماه
از خار و خاره جوشن و مغفر سزا نبود
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و شکوه هستی اشاره دارد. گویا شاعر میگوید که نمیتوان زینت و زیبایی آسمان و سیارات را با چیزهای بیارزش و ناچیز مقایسه کرد. به عبارتی دیگر، زیباییها و عظمتهای واقعی باید در احترام و ارزش خود نگاه داشته شوند و در برابر چیزهای سطحی قرار نگیرند.
و آنرا که اطلس فلکش طرف آستین
خاک سیاه خلعت پیکر سزا نبود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که لباس آسمانها را بر دوش دارد و در مقام و مرتبتی بالاست، شایسته نیست که بدن او لباس از خاک سیاه داشته باشد. این بیان به نوعی نشاندهنده تضاد بین عظمت و افت است.
شمعی که چشم عقل از او کسب نور کرد
خامش فتاده در ره صرصر سزا نبود
هوش مصنوعی: شمعی که عقل از آن نور میگرفت، اکنون در مسیر طوفان خاموش شده است و این وضعیت برای او شایسته نیست.
فلک نجات و لنگر ایجاد و بحر جود
در شط خون چو حوت شناور سزا نبود
هوش مصنوعی: آسمان به عنوان نجاتدهنده و لنگر ایجاد، و دریای بخشش در جوی خون مثل ماهی شناور است که این وضعیت شایسته نیست.
ظلمی که رفت بر شه دین زان سپاه دون
در حق هیچ ظالم کافر سزا نبود
هوش مصنوعی: ظلمی که بر پیشوای دین از سوی آن سپاه بیحیا و پست رفته، هیچ ظالم و کافر دیگری سزاوار آن نیست.
آهنگ قتل و غارت و انداز اخذر و اسر
بر زادگان شافع محشر سزا نبود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کشتار و چپاول از ناحیه کسانی که در روز قیامت شفاعت میکنند، به هیچ وجه شایسته و مناسب نیست.
آری همیشه پیشه ی دوران چنین گذشت
گردون به کام دشمن ارباب دین گذشت
هوش مصنوعی: بله، همیشه سرنوشت زندگی اینگونه بوده که روزگار به نفع دشمنان دین جاری شده است.