گنجور

بند ۶۵

اقسام ظلم ها که در امکان خلق بود
امت به خاندان نبودت قضا نمود
زین مردم آنچه رفت بر احفاد مصطفی
با وصف کفر سر نزد از عاد یا ثمود
از مسلمین ناصبی این اهتمام رفت
بر نفی وی نخاست نصارا و نه یهود
آبش نداد جز دم خنجر که دیده آه
خیلی چنان بخیل و عداتی چنان عنود
شامی نکرده شرم دل از دشنه اش شکافت
کوفی نبرده رحم رگ از خنجرش گشود
هم سنگ خاک شد تنش از پایمال اسب
آن کآسمان به خاک جنابش برد سجود
عریان فتاد پیکر بی سر در آفتاب
آن را که سایبان خم گیسوی حور بود
از خاک پهنه زرد شد از خون جبهه سرخ
گلنار لب کش آمده بود از عطش کبود
از تیغ و نی درید چه دل های حق نگر
در خاک و خون طپید چه رخ های حق نمود
فرسوده شد به تیغ چه لب های لعل تاب
آلوده شد ز خاک چه خطهای مشک سود
حق در زمان اگر کند این قتل را قصاص
تا حشر خون رود به زمین صد چو زنده رود
باید عذاب نامتناهی جزای قوم
دور است این معامله از عرصه ی حدود
زین غم شکیب ماتمیان لحظه لحظه کاست
چندانکه ماتمش غم ما دمبدم فزود
تا جای بر غمش نشود تنگ جاودان
آثار شادی از دو جهان ماتمش زدود
کورانه هر که دعوی پرهیز می کند
خنجر به قصد خون خدا تیز می کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اقسام ظلم ها که در امکان خلق بود
امت به خاندان نبودت قضا نمود
هوش مصنوعی: انواع ظلم‌هایی که در وجود بشر ممکن است، نصیب اهل بیت تو شد و سرنوشت آنها را رقم زد.
زین مردم آنچه رفت بر احفاد مصطفی
با وصف کفر سر نزد از عاد یا ثمود
هوش مصنوعی: از این مردم، آنچه بر نسل‌های پیامبر بزرگوار مصطفی گذشته است، با وصف کفر و انکار، از قوم عاد یا ثمود فراتر رفته است.
از مسلمین ناصبی این اهتمام رفت
بر نفی وی نخاست نصارا و نه یهود
هوش مصنوعی: از مسلمانان، دشمنان اهل بیت (علیهم‌السلام) با جدیت در اتخاذ مواضع خود به مانع‌تراشی در برابر وجود او نپرداختند و نه مسیحیان و نه یهودیان نیز هیچ گونه حرکتی علیه او نکردند.
آبش نداد جز دم خنجر که دیده آه
خیلی چنان بخیل و عداتی چنان عنود
هوش مصنوعی: آب به او ندادند جز با تهدید و خطر، چون که او بسیار حسود و کینه‌توز بود.
شامی نکرده شرم دل از دشنه اش شکافت
کوفی نبرده رحم رگ از خنجرش گشود
هوش مصنوعی: بدون اینکه شام را خورده و سیر شده باشد، از این ننگ دلش را شکسته و با دشنه به قلبش آسیب زده است. کوفی، رحم و همدردی نمی‌شناسد و رگ را با خنجرش می‌شکافد.
هم سنگ خاک شد تنش از پایمال اسب
آن کآسمان به خاک جنابش برد سجود
هوش مصنوعی: تن او به خاطر پایمال شدن اسب‌ها به خاک تبدیل شد، همان‌طور که آن آسمان با تمام عظمتش به خاک سجده کرد.
عریان فتاد پیکر بی سر در آفتاب
آن را که سایبان خم گیسوی حور بود
هوش مصنوعی: یک پیکر بی‌سر در آفتاب افتاده است، که گیسوان حوری به مانند سایبانی بر آن سایه افکن بود.
از خاک پهنه زرد شد از خون جبهه سرخ
گلنار لب کش آمده بود از عطش کبود
هوش مصنوعی: زمین زرد رنگ از خاک، و از خون جبهه رنگی سرخ، گل‌هایی به رنگ کبود به خاطر تشنگی لب‌هایشان را به هم چسبانده بودند.
از تیغ و نی درید چه دل های حق نگر
در خاک و خون طپید چه رخ های حق نمود
هوش مصنوعی: به خاطر ضرباتی که بر دل‌های پاک و حق‌محور وارد شده، دل‌ها در درد و رنج غوطه‌ور شدند و چهره‌های حق‌طلب در سایه‌ی ظلم و ستم به خاک افتادند و خونین شدند.
فرسوده شد به تیغ چه لب های لعل تاب
آلوده شد ز خاک چه خطهای مشک سود
هوش مصنوعی: لبان زیبای قرمز به خاطر گلوله‌ها و آسیب‌ها آسیب دیده‌اند، و خطوط سیاه بر روی خاک، نشانه‌های تلخی و زخم‌های گذشته‌اند.
حق در زمان اگر کند این قتل را قصاص
تا حشر خون رود به زمین صد چو زنده رود
هوش مصنوعی: اگر در زمان حق، قتلی انجام شود، حق باید آن را قصاص کند، تا روز قیامت خون آن شهید به زمین بریزد، و صد نفر مانند او زنده شوند.
باید عذاب نامتناهی جزای قوم
دور است این معامله از عرصه ی حدود
هوش مصنوعی: باید عذاب بی‌پایان، پاداش قوم دورافتاده باشد. این معامله از مرزهای مشخص فراتر رفته است.
زین غم شکیب ماتمیان لحظه لحظه کاست
چندانکه ماتمش غم ما دمبدم فزود
هوش مصنوعی: از شدت غم، صبر ماتمی‌ها کم کم کاهش می‌یابد، به اندازه‌ای که عزاداری آن‌ها، هر لحظه بر غم ما می‌افزاید.
تا جای بر غمش نشود تنگ جاودان
آثار شادی از دو جهان ماتمش زدود
هوش مصنوعی: تا زمانی که غم او در دل من جایی نداشته باشد، آثار شادی در دنیاهای دوگانه، حزن و اندوه او را از من دور کرده است.
کورانه هر که دعوی پرهیز می کند
خنجر به قصد خون خدا تیز می کند
هوش مصنوعی: هر کس به طور ناآگاهانه ادعای پرهیزکاری می‌کند، مانند این است که خنجر را به نیت خونریزی خداوند تیز می‌کند.