گنجور

بند ۶۲

خون خدا چو ریخت به خاک از در ستم
شیرازه ی وجود چرا نگسلد ز هم
دشمن نشان آل علی از جهان سترد
تا نام زشت خویش به عالم کند علم
غافل که این چراغ به کشتن نشد خموش
نوری ز سر بریدنش افزود دم به دم
دردا که شد اسیر حرامی حریم آن
کز احترام او حرم افتاده محترم
چهر یکی ز تاب عطش زرد چون زریر
چشم یکی ز سوز غضب سرخ چون بقم
ز اندوه خویش و شادی دشمن به راه شام
بر بی کسان گذشت دو محشر بهر قدم
هر شام در شکنجه ی یک دودمان غریب
هر صبح در کشاکش یک آسمان الم
بر پور و دخت زخمه ی زنجیر پی در پی
بر طاق و جفت طعنه ی شمشیر دم به دم
هر لحظه داغ و حسرت و اندوه و درد بیش
هر نظره تاب و طاقت وآرام و صبرکم
در هر گذر هزار فلک خوف و باک و بیم
در هر نظر هزار مدر مرگ و رنج و غم
از گریه ی شمرزه و اشک ستاره ساز
دامان و دیده غیرت گردون و رشک یم
هر دم شکنج خواری و سودای سوگ قوم
هر دم گزند زاری و غوغای زیر و بم
گردون نفاق گوهر و گیتی گناه دوست
شامی شقاق شیمه و کوفی جفا ستم
قائم به صدر حکم به کین قاطع طریق
قائد به قید ظلم زمین قائد امم
شد بر یزید ختم علامات کافری
ز آنسان که بر حسین مقامات صابری

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون خدا چو ریخت به خاک از در ستم
شیرازه ی وجود چرا نگسلد ز هم
هوش مصنوعی: زمانی که خون خدا بر خاک ریخته شد، به سبب ظلم و ستم، چرا باید ساختار وجود انسان‌ها از هم بگسلد؟
دشمن نشان آل علی از جهان سترد
تا نام زشت خویش به عالم کند علم
هوش مصنوعی: دشمن با حذف نشانه‌های وابستگی به آل علی، سعی کرد که نام ناپسند خود را در دنیا مطرح کند.
غافل که این چراغ به کشتن نشد خموش
نوری ز سر بریدنش افزود دم به دم
هوش مصنوعی: بی‌خبر از این که این چراغ برای نابودی خاموش نشده است، هر لحظه با از دست دادن روشنایی‌اش، نور بیشتری در خود پیدا می‌کند.
دردا که شد اسیر حرامی حریم آن
کز احترام او حرم افتاده محترم
هوش مصنوعی: آه از اینکه من به دست کسی افتادم که به خاطر احترام او، حرم و مکان مقدس نیز از ارزش خود افتاده است.
چهر یکی ز تاب عطش زرد چون زریر
چشم یکی ز سوز غضب سرخ چون بقم
هوش مصنوعی: صورت یکی از تابش عطش زرد است، مانند زریر. چشمی هم از سوز غضب سرخ است، مانند بقم.
ز اندوه خویش و شادی دشمن به راه شام
بر بی کسان گذشت دو محشر بهر قدم
هوش مصنوعی: از غم خود و خوشحالی دشمن، در مسیر شام گذر کردم، بی‌چاره و بی‌کس، هر قدمی که برداشتم، به دو محشر تبدیل شد.
هر شام در شکنجه ی یک دودمان غریب
هر صبح در کشاکش یک آسمان الم
هوش مصنوعی: هر شب در درد و رنج یک نسل بیگانه و هر صبح در مبارزه با یک آسمان پر از زحمت.
بر پور و دخت زخمه ی زنجیر پی در پی
بر طاق و جفت طعنه ی شمشیر دم به دم
هوش مصنوعی: دختر و پسر به طور مداوم از زخم و آسیب‌هایی که به آنها وارد می‌شود رنج می‌برند و هر لحظه با ترس و طعنه‌هایی مشابه با ضربه‌های شمشیر مواجه هستند.
هر لحظه داغ و حسرت و اندوه و درد بیش
هر نظره تاب و طاقت وآرام و صبرکم
هوش مصنوعی: هر لحظه با احساس داغی و حسرت و درد و اندوه بیشتری روبرو می‌شوم و به نظر می‌رسد که تاب و توان و صبرم به شدت کاهش یافته است.
در هر گذر هزار فلک خوف و باک و بیم
در هر نظر هزار مدر مرگ و رنج و غم
هوش مصنوعی: در هر مرحله از زندگی، هزاران ترس و نگرانی وجود دارد و در هر نگاه، هزاران یادآوری از مرگ و درد و رنج به چشم می‌خورد.
از گریه ی شمرزه و اشک ستاره ساز
دامان و دیده غیرت گردون و رشک یم
هوش مصنوعی: از گریه و غم شمرزه، ستاره‌ها در آغوش آسمان و در چشمان غیرت آسمان، حسادت یم است.
هر دم شکنج خواری و سودای سوگ قوم
هر دم گزند زاری و غوغای زیر و بم
هوش مصنوعی: در هر لحظه، درد و رنج و اندوه مردم به چشم می‌آید و غم و ناله‌ای که در دل وجود دارد، به شدت احساس می‌شود.
گردون نفاق گوهر و گیتی گناه دوست
شامی شقاق شیمه و کوفی جفا ستم
هوش مصنوعی: آسمان پر از نفاق و در دنیا گناهان وجود دارد. دوستانی که در شام هستند دچار اختلاف و جدایی شدند، و کوفی‌ها به جفا و ستم روی آورده‌اند.
قائم به صدر حکم به کین قاطع طریق
قائد به قید ظلم زمین قائد امم
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که کسی که در صدر و جایگاه بالای قدرت نشسته، به عنوان یک حاکم، با قاطعیت و قدرت، راه خود را برای رهبری به سوی عدالت و مبارزه با ظلم هموار می‌کند و به عنوان راهنمای ملت‌ها عمل می‌کند.
شد بر یزید ختم علامات کافری
ز آنسان که بر حسین مقامات صابری
هوش مصنوعی: نشانه‌های کفر بر یزید به پایان رسید، به گونه‌ای که مقامات صبر بر حسین به اوج رسید.