گنجور

بند ۵۹

دشمن بر او زیاده از این قصد کین نداشت
یا از قصور قدرت کین بیش ازین نداشت
هر کفر و کین و کاوش و کیدی که داشت دهر
جز بهر قتل و غارت ابنای دین نداشت
جز خون و مال خسرو دین را سپهر دون
یک سهم در کمان سپهی در کمین نداشت
مریخ جز مقاتله عزمی رزین نبست
برجیس جز محاربه حکمی متین نداشت
درکفر این فریق همین بس که شاه دین
در رزمگاه ماریه یک تن معین نداشت
غیر از سیوف جاریه رکنی شدید نه
غیر از صفوف حادثه حصنی حصین نداشت
جز یاد بیکسان حرم همدمیش نه
جز زخم های تیغ ستم همنشین نداشت
یا للعجب مطاع زمان پیشوای کل
یک تن مطیع در همه روی زمین نداشت
در خون طفل شیری گهواره خفت وی
خوفی کس از خصومت روح الامین نداشت
کوفی بدین گناه گمان ثواب برد
بی شک خود انتقام خدا را یقین نداشت
با لاف دین و پاس شرایع زهی شگفت
شرمی ز روی واضع شرع مبین نداشت
با دعوی امانت و ایمان امان مجوی
زان کاعتنا به آل رسول امین نداشت
آن کش وجود حاصل ایجاد غیر از او
گیتی نتیجه ی دگر از ماء و طین نداشت
دردا که آبروی خود و اشک آل وی
در چشم قوم قیمت ماء معین نداشت
از نیش این عزا رگ دل بایدم گشود
تا سیل های خون رود از دیده رود رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دشمن بر او زیاده از این قصد کین نداشت
یا از قصور قدرت کین بیش ازین نداشت
هوش مصنوعی: دشمن بیش از این نمی‌توانست به او آسیب بزند یا اگر هم می‌خواست، توانایی‌اش کافی نبود.
هر کفر و کین و کاوش و کیدی که داشت دهر
جز بهر قتل و غارت ابنای دین نداشت
هوش مصنوعی: زمانه جز برای کشتن و غارت پیروان دین، هدفی برای کفر و دشمنی و نقشه‌کشی‌هایش نداشته است.
جز خون و مال خسرو دین را سپهر دون
یک سهم در کمان سپهی در کمین نداشت
هوش مصنوعی: تنها خون و مال بزرگترین شخصیت‌های مذهبی در این دنیا در امان نیست و هیچ چیزی در این دنیا به اندازه‌ی آن‌ها ارزش ندارد. در واقع، حتی یک تیری هم در کمان جنگجویان در کمین، برای این بزرگواران در اختیار نیست.
مریخ جز مقاتله عزمی رزین نبست
برجیس جز محاربه حکمی متین نداشت
هوش مصنوعی: مریخ تنها برای جنگ و نبرد تصمیمی قوی ندارد و برجیس نیز هیچ حکم محکمی برای جنگ و مبارزه ندارد.
درکفر این فریق همین بس که شاه دین
در رزمگاه ماریه یک تن معین نداشت
هوش مصنوعی: این گروه به قدری در کفر و نفاق غرق شده‌اند که حتی در میدان جنگ یک نفر به‌عنوان پشتیبان برای رهبر دین خود نداشتند.
غیر از سیوف جاریه رکنی شدید نه
غیر از صفوف حادثه حصنی حصین نداشت
هوش مصنوعی: جز شمشیرهای خنجرانی، هیچ‌چیز به عنوان یک رکن استوار، وجود نداشت و غیر از صفوف پیش آمدگان، دژی محکم نیز وجود نداشت.
جز یاد بیکسان حرم همدمیش نه
جز زخم های تیغ ستم همنشین نداشت
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس تنهایی و غم می‌پردازد. گویا شاعر تنها یاد یک معشوق را در دل دارد و هیچ کس دیگری در کنار او نیست. همچنین، او به زخم‌های ناشی از ظلم و ستم اشاره می‌کند که نشانه‌ای از درد و رنج عاطفی اوست.
یا للعجب مطاع زمان پیشوای کل
یک تن مطیع در همه روی زمین نداشت
هوش مصنوعی: عجب است که در زمانی که یک پیشوای بزرگ بر همه چیز حاکم بود، بر روی زمین حتی یک نفر هم نبود که از او اطاعت کند.
در خون طفل شیری گهواره خفت وی
خوفی کس از خصومت روح الامین نداشت
هوش مصنوعی: در آرامش و امنیت، کودک شیرخواره‌ای در گهواره خوابیده بود و هیچ‌کس از دشمنی روح الامین نگران نبود.
کوفی بدین گناه گمان ثواب برد
بی شک خود انتقام خدا را یقین نداشت
هوش مصنوعی: شخص کوفی به خاطر این عمل نادرستش فکر می‌کرد که کار خوبی انجام داده، در حالی که به طور قطع نمی‌دانست که عذاب خداوند در انتظارش است.
با لاف دین و پاس شرایع زهی شگفت
شرمی ز روی واضع شرع مبین نداشت
هوش مصنوعی: شخصی که به طور افتخارآمیز از دین و قوانین آن سخن می‌گوید، هیچ گونه شرمی از کسی که این قوانین را وضع کرده ندارد.
با دعوی امانت و ایمان امان مجوی
زان کاعتنا به آل رسول امین نداشت
هوش مصنوعی: با ادعای امانت و ایمان به دنبال امانتی نباش، زیرا به اهل بیت پیامبر که امین بوده‌اند، هیچ توجهی نداشته است.
آن کش وجود حاصل ایجاد غیر از او
گیتی نتیجه ی دگر از ماء و طین نداشت
هوش مصنوعی: وجودی که به واسطه دیگری به وجود آمده، همانند گیتی، هیچ نتیجه‌ای جز آب و گل ندارد.
دردا که آبروی خود و اشک آل وی
در چشم قوم قیمت ماء معین نداشت
هوش مصنوعی: چقدر تأسف‌بار است که آبرو و اشک آل محمد در چشم مردم ارزش و قیمتی نداشته باشد، مانند آب زلالی که هیچ بهایی ندارد.
از نیش این عزا رگ دل بایدم گشود
تا سیل های خون رود از دیده رود رود
هوش مصنوعی: باید در دل خود را از درد این مصیبت آزاد کنم تا اشک‌های خونین به شکل سیل از چشمانم بریزد.