بند ۵۶
تا ماجرای ماتم او در میان فتاد
اندوه و شادی از دو جهان برکران فتاد
ذرات ملک را همه پست و بلند سوخت
این طرفه آتشی است که در کن فکان فتاد
یکباره بنیه اش همه ازکف به باد رفت
این بار بس که بردل گیتی گران فتاد
این مایه فتنه سایه بگسترد برزمین
تا بر زمین سپهر برین سایبان فتاد
از تاب و پیچ و شورش و سودای این غم است
این عقده ها که در خم زلف بتان فتاد
ز اول که داد دولت باطل به دست خصم
ناوک به ناله آمد و خم در کمان فتاد
ز انداز ناصبین زمین این شنیعه رفت
چون شد که ننگ ها همه بر آسمان فتاد
هفتاد جان به جامی از آن برنداشت کس
آب از چه باب اینقدر آیا گران فتاد
دیدی که مام دهر در اعصار اهل بیت
با پور و دخت خویش چه نامهربان فتاد
بر طایران بام تو دامی فکند چرخ
کز صعوه تا هما همه از آشیان فتاد
برخی به خاک خفته و برخی به نیزه رفت
جمعی به کربلا که از آن کاروان فتاد
زین شعله سوخت سوری و خس خشک و تر بلی
سوزد به هم چو نایره در نیستان فتاد
آن را که خوان مائده از آسمان رسید
اشک روان و لخت جگر آب و نان فتاد
گیتی بر او گماشت غمی محض آگهی
هرجا که چشم او به دلی شادمان فتاد
کید زمانه بنگر و کین سپهر بین
نامهربانی مه و انداز مهر بین
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ماجرای ماتم او در میان فتاد
اندوه و شادی از دو جهان برکران فتاد
هوش مصنوعی: وقتی که داستان غم و اندوه او مطرح شد، شادی و غم از هر دو دنیا به اوج خود رسید.
ذرات ملک را همه پست و بلند سوخت
این طرفه آتشی است که در کن فکان فتاد
هوش مصنوعی: تمام ذرات جهان در حال سوختن و تغییر شکل هستند، چون آتشی شگفتانگیز در حال حاضر در همه جا پراکنده شده است.
یکباره بنیه اش همه ازکف به باد رفت
این بار بس که بردل گیتی گران فتاد
هوش مصنوعی: ناگهان توانایی و قدرت او همه از بین رفت، این بار به خاطر بار سنگینی که بر دل دنیا نشسته است.
این مایه فتنه سایه بگسترد برزمین
تا بر زمین سپهر برین سایبان فتاد
هوش مصنوعی: این پدیدهای باعث ایجاد هرج و مرج و آشفتگی میشود و در نتیجه، بر روی زمین تأثیر میگذارد و مانند سایهای بر افلاک و آسمان نیز سایه میافکند.
از تاب و پیچ و شورش و سودای این غم است
این عقده ها که در خم زلف بتان فتاد
هوش مصنوعی: این عقدهها ناشی از درد و التهاب و عشق و غم هستند که در انحنای موهای معشوق به تصویر کشیده شدهاند.
ز اول که داد دولت باطل به دست خصم
ناوک به ناله آمد و خم در کمان فتاد
هوش مصنوعی: از همان ابتدا که حکومت نادرست به دست دشمن افتاد، صدای ناله و زاری بلند شد و همه چیز به هم ریخت.
ز انداز ناصبین زمین این شنیعه رفت
چون شد که ننگ ها همه بر آسمان فتاد
هوش مصنوعی: از رفتار ناپسند دشمنان، این بلا و فاجعه ایجاد شد؛ به گونهای که همه ننگها بر دوش آسمان افتاد.
هفتاد جان به جامی از آن برنداشت کس
آب از چه باب اینقدر آیا گران فتاد
هوش مصنوعی: هیچ کس از آن جام آب نیاورد و هفتاد جان را در آنجا نهادند؛ برای چیست که این آب اینقدر سخت و گران است؟
دیدی که مام دهر در اعصار اهل بیت
با پور و دخت خویش چه نامهربان فتاد
هوش مصنوعی: دیدی که زمانه چگونه با خانواده پیامبر در طول تاریخ، به ویژه با فرزندان و دخترانشان، بیرحمانی و بیمحبتی کرده است؟
بر طایران بام تو دامی فکند چرخ
کز صعوه تا هما همه از آشیان فتاد
هوش مصنوعی: چرخ زمان بر پرندگان بام تو تلهای افکنده، به طوری که از پرنده کوچکتر تا بزرگترین همه از آشیانه خود سقوط کردهاند.
برخی به خاک خفته و برخی به نیزه رفت
جمعی به کربلا که از آن کاروان فتاد
هوش مصنوعی: برخی در زیر خاک آرام گرفتهاند و برخی دیگر در جنگ شهید شدهاند. عدهای نیز به کربلا رفتهاند که از آن کاروان بازماندهاند.
زین شعله سوخت سوری و خس خشک و تر بلی
سوزد به هم چو نایره در نیستان فتاد
هوش مصنوعی: از این آتش، شمع و هیزم هر دو سوختهاند. آری، آتش باعث میشود همه چیز به هم بسوزد، درست مانند زمانی که آتش در نیستان میافتد و همه چیز را میسوزاند.
آن را که خوان مائده از آسمان رسید
اشک روان و لخت جگر آب و نان فتاد
هوش مصنوعی: کسی که از آسمان مائدهای نازل شده را دریافت کرده است، به همراه اشکهای فراوان و یک دل شکسته و سرشار از نیاز، آب و نان را پذیرفته است.
گیتی بر او گماشت غمی محض آگهی
هرجا که چشم او به دلی شادمان فتاد
هوش مصنوعی: دنیا بر او غمی خالص عطا کرد که هر زمان چشمش به دلی شاد بیفتد، آن غم او را آگاه میسازد.
کید زمانه بنگر و کین سپهر بین
نامهربانی مه و انداز مهر بین
هوش مصنوعی: به مشکلات و نیرنگهای زمان توجه کن و بدیها و کینههای آسمان را ببین. مهربانی را در میان این همه نامهربانی بشناس و به آن توجه داشته باش.