گنجور

بند ۵۵

نالید آنقدر که زبان از فغان فتاد
یا خود فغان ز بی اثری از زبان فتاد
در رسم این رزیه قلم را بنان شکست
یا خود بنان ز فرط قصور از زبان فتاد
رخت از جهان کشید برون عیش ایمنی
ز اول که نام کرببلا در جهان فتاد
تنها نه آسمان و زمین در همند و بس
این غم نصیب جان مکین تا مکان فتاد
این دود دیده کوب بهر دودمان وزید
وین رودخانه روب بهر خاندان فتاد
این تاب بهره ی تن آزاد و عبد گشت
وین داغ قسمت دل پیر و جوان فتاد
آمد غم تو بر همه ذرات منقسم
تنها همین نه سهم زمین یا زمان فتاد
زین صلح و جنگ و لوله در وحش و طیر ماند
زین نام ننگ غلغله در انس و جان فتاد
خوش میزبان که جای میش خون به جام ریخت
با میهمان خویش عجب مهربان فتاد
شرع کنار رزمگه آب از دم سیوف
این آبگه شریعه ی آن کاروان فتاد
گلشن به باد رفتش و گل ها به خاک ریخت
زین روضه داغ قسمت آن باغبان فتاد
زین غم درید سینه فلک جای پیرهن
وین رخنه آیتی است که در کهکشان فتاد
یک باره مغز و پوست سراپای ملک سوخت
گویی زبان غمش از تن به جان فتاد
با حق به عهد دولت باطل چه ها رسید
بریک بهار آفت چندین خزان فتاد
تا کربلا ز شام یزید آتشی فروخت
کز یک شراره یثرب و بطحا تمام سوخت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نالید آنقدر که زبان از فغان فتاد
یا خود فغان ز بی اثری از زبان فتاد
هوش مصنوعی: به قدری ناله و فریاد کرد که دیگر زبانی برایش نماند و یا اینکه خود ناله به خاطر بی‌حاصلی از زبان خارج شد.
در رسم این رزیه قلم را بنان شکست
یا خود بنان ز فرط قصور از زبان فتاد
هوش مصنوعی: در نوشتن این مصیبت، یا قلم به شدت آسیب دید یا خود من به دلیل سهل‌انگاری حرفی برای گفتن نداشتم و زبانم بند آمد.
رخت از جهان کشید برون عیش ایمنی
ز اول که نام کرببلا در جهان فتاد
هوش مصنوعی: لباس راحتی و خوشی از دنیا کنار کشید، زیرا از ابتدا که نام کربلا در جهان مطرح شد، حس ایمنی از بین رفت.
تنها نه آسمان و زمین در همند و بس
این غم نصیب جان مکین تا مکان فتاد
هوش مصنوعی: تنها آسمان و زمین وجود ندارند که با هم در هم باشند، این اندوه را بر دل خود نگذار تا زمانی که به سراغت بیاید.
این دود دیده کوب بهر دودمان وزید
وین رودخانه روب بهر خاندان فتاد
هوش مصنوعی: این دود که از چشم‌هایم بر می‌خیزد، برای فرزندان و نسل‌ها به وجود آمده است، و این رودخانه نیز به خاطر خاندان و خانواده‌ام جاری شده است.
این تاب بهره ی تن آزاد و عبد گشت
وین داغ قسمت دل پیر و جوان فتاد
هوش مصنوعی: این تاب و این خوشی، به تن آزاد و بنده ی خدا رسید و این درد و غم، بر دل پیر و جوان نشسته است.
آمد غم تو بر همه ذرات منقسم
تنها همین نه سهم زمین یا زمان فتاد
هوش مصنوعی: خود را در آغوش غم تو محاصره شده می‌بینم، این تنها اثر تو نیست که به زمین یا زمان مربوط می‌شود، بلکه تمامی وجودم را درگیر کرده است.
زین صلح و جنگ و لوله در وحش و طیر ماند
زین نام ننگ غلغله در انس و جان فتاد
هوش مصنوعی: این سال‌ها از سر و صدای جنگ و صلح و درگیری‌ها در میان مردم و جان‌ها، نامی زشت و ننگین برجا مانده است که در دل انسان‌ها و در جمع‌ها طنین‌انداز شده است.
خوش میزبان که جای میش خون به جام ریخت
با میهمان خویش عجب مهربان فتاد
هوش مصنوعی: خوش‌میزبان کسی است که وقتی به میهمان خود ترحّم می‌کند، انگار که خون خود را در جام می‌ریزد و با او بسیار مهربان است.
شرع کنار رزمگه آب از دم سیوف
این آبگه شریعه ی آن کاروان فتاد
هوش مصنوعی: در محل نبرد، در کنار آب، رزمندگان در حال جنگ هستند و این آب، مسیر و راهی است که کاروان به آنجا رسیده و به خطر افتاده است.
گلشن به باد رفتش و گل ها به خاک ریخت
زین روضه داغ قسمت آن باغبان فتاد
هوش مصنوعی: باغی که پر از گل و سرسبزی بود، اکنون به دلیل طوفان و باد ویران شده و گل‌ها به زمین افتاده‌اند. این وضعیت باعث شد تا باغبانی که به این باغ عشق می‌ورزید، دچار درد و غم شود.
زین غم درید سینه فلک جای پیرهن
وین رخنه آیتی است که در کهکشان فتاد
هوش مصنوعی: از این غم، آسمان را چاکی در سینه‌اش ایجاد کرد، به‌طوری که مانند یک پیراهن پاره شده است و این شکاف نشانی است که در کهکشان افتاده است.
یک باره مغز و پوست سراپای ملک سوخت
گویی زبان غمش از تن به جان فتاد
هوش مصنوعی: ناگهان تمام وجود ملک به آتش سوخت، انگار که زبان دردش از بدن به جان منتقل شده است.
با حق به عهد دولت باطل چه ها رسید
بریک بهار آفت چندین خزان فتاد
هوش مصنوعی: با خداوند و حقیقت می‌توان به قدرت‌های پوچ و فاسد غلبه کرد. در طول زمان، می‌توان شاهد تغییرات عظیمی بود؛ جایی که در فصل بهار، آفت‌های زیادی در پی خزان و نابودی به وجود می‌آید.
تا کربلا ز شام یزید آتشی فروخت
کز یک شراره یثرب و بطحا تمام سوخت
هوش مصنوعی: آتش تنفری که از کربلا به‌دنبال یزید برخاست، با یک جرقه از یثرب و بطحاء (مدینه و مکه) تمام دنیا را شعله‌ور کرد.