بند ۴۶
بگشای چشم و قافله را در گذار بین
ما را چو عمر از در خود رهسپار بین
از سینهها خروش به جای جرس شنو
از دیدهها سرشک به جای قطار بین
این بسته را پیاده نگر بر رکاب عیش
و آن دسته را به خیل خشونت سوار بین
زنجیر و غل به گردن و بازوی پور و دخت
سر در کمند چون اسرای تتار بین
جای جهاز و محمل سیم و جلیل زر
از رنج و تاب ناقهٔ ما زیر بار بین
آوای ساربان خصیم از یمین شنو
غوغای کاروان اسیر از یسار بین
در دیدهها بنات نبی را میان خلق
جای نقاب گرد عزا بر عذار بین
یک سو تظلم از پسر ناتوان شنو
یک ره تحکم از سپه نابکار بین
در قتلگاه بر سر بالین خویشتن
از اهلبیت شور نشور آشکار بین
برخی به خواهران تبهخانمان نگر
لختی به دختران سیهروزگار بین
یک لحظه بر سکینهٔ آسیمه سر بپای
یک ذره بر زبیدهٔ محزون زار بین
دلها ز بس ضعیف و دواهی ز بس قوی
اینک به مرگ خود همه را خواستار بین
ما را چنان غم از همهسو در میان گرفت
کز ضبط پا و سر، سر و پا برکنار بین
ما زندگی کنیم و تو خسبی به خون و خاک
وارونه بازی فلک کجقمار بین
پس بر زمین فتاد و زمانی گریست سخت
کای پادشاه ساخته از خاک تاج و تخت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بگشای چشم و قافله را در گذار بین
ما را چو عمر از در خود رهسپار بین
هوش مصنوعی: چشمهات رو باز کن و اجازه بده کاروان به راهش ادامه بده. عمر ما هم مثل این کاروان، از در خودت بیرون میرود.
از سینهها خروش به جای جرس شنو
از دیدهها سرشک به جای قطار بین
هوش مصنوعی: از دلها صدای فریاد بهجای زنگ راهنما بشنو و از چشمانتان اشک بهجای حرکت و رفت و آمد ببین.
این بسته را پیاده نگر بر رکاب عیش
و آن دسته را به خیل خشونت سوار بین
هوش مصنوعی: به آرامی به این موضوع نگاه کن که چگونه گروهی از مردم در حال لذت بردن و شادی هستند، در حالی که گروه دیگری در حال تجربه خشونت و سختی هستند.
زنجیر و غل به گردن و بازوی پور و دخت
سر در کمند چون اسرای تتار بین
هوش مصنوعی: در این تصویر، حالت اسیرانی را توصیف میکند که زنجیر و غل به گردن و دستهایشان است و دختران و پسران تحت قید و بند به نوعی به دام افتادهاند. این وضعیت مشابه به سرنوشت ستمدیدگان است که در چنگال بیرحمی گرفتار شدهاند، مانند اسیرانی که در دست دشمناناند.
جای جهاز و محمل سیم و جلیل زر
از رنج و تاب ناقهٔ ما زیر بار بین
هوش مصنوعی: ما باید بگوییم که وسایل و تجهیزات گرانقیمت و باارزش انسان را از زحمت و تحمل بار شتر ما جدا میکند.
آوای ساربان خصیم از یمین شنو
غوغای کاروان اسیر از یسار بین
هوش مصنوعی: صدای سوارکار را از سمت راست بشنو و از سمت چپ تماشا کن که چه هیاهویی در کاروان اسیر به پا شده است.
در دیدهها بنات نبی را میان خلق
جای نقاب گرد عزا بر عذار بین
هوش مصنوعی: در چشمها، دختران پیامبر در میان مردم به گونهای در پوشش قرار گرفتهاند که چهرههایشان از حزن و اندوه پوشیده شده است.
یک سو تظلم از پسر ناتوان شنو
یک ره تحکم از سپه نابکار بین
هوش مصنوعی: به یک سمت، شکایت و مظلومیت پسری ناتوان را بشنو و از سوی دیگر، رفتاری متکبرانه و ظالموار از یک سپهسالار بداندیش را مشاهده کن.
در قتلگاه بر سر بالین خویشتن
از اهلبیت شور نشور آشکار بین
هوش مصنوعی: در محل کشته شدن خود، در کنار بدنم، از اهل بیت نشانههای شادی و ناراحتی را بهوضوح میبینم.
برخی به خواهران تبهخانمان نگر
لختی به دختران سیهروزگار بین
هوش مصنوعی: برخی به خواهران بیسرپرست نگاه کنند و کمی از دختران بدبخت و بیچاره را ببینند.
یک لحظه بر سکینهٔ آسیمه سر بپای
یک ذره بر زبیدهٔ محزون زار بین
هوش مصنوعی: لحظهای به آرامش مضطرب بنگر و نگاهی به قطرهای از چشمان گریهکنان بیفکن.
دلها ز بس ضعیف و دواهی ز بس قوی
اینک به مرگ خود همه را خواستار بین
هوش مصنوعی: دلها به خاطر سستی و ناپایداریشان و دردها به خاطر قدرت و شدت خود، اکنون همه در طلب مرگاند.
ما را چنان غم از همهسو در میان گرفت
کز ضبط پا و سر، سر و پا برکنار بین
هوش مصنوعی: غم و اندوه، همچون طوفانی از همهجا به ما هجوم آورده است، بهطوری که حتی نمیتوانیم سر و پا خود را از این وضعیت نجات دهیم و همهچیز درگیر شده است.
ما زندگی کنیم و تو خسبی به خون و خاک
وارونه بازی فلک کجقمار بین
هوش مصنوعی: ما زندگی کنیم و تو در خواب بمانی، در حالی که سرنوشت با بیاحترامی به ما و به دنیای نامناسبی که داریم، به قمار میپردازد.
پس بر زمین فتاد و زمانی گریست سخت
کای پادشاه ساخته از خاک تاج و تخت
هوش مصنوعی: او بر زمین افتاد و مدتی طولانی به شدت گریست، ای پادشاهی که از خاک ساخته شدهای و دارای تاج و تختی.