گنجور

بند ۴۲

بردار ای صبا قدمی سوی مادرم
ساز آگهش درست ز حال برادرم
از مرگ کودکان یتیمش ز تشنگی
از قتل عون و قاسم و عباس و اکبرم
از منع آب و قطع رجا و آرزوی موت
از کام خشک و تاب دل و دیدهٔ ترم
از ذبح نوخطان به‌خون‌خفته خاک‌پوش
نز سلب نعل و چادر و ساماک و معجرم
پیران سال‌خورد و جوانان خوردسال
هفتاد و یک شهید به جان یار و یاورم
بی‌سر برادران و رفیقان و همرهان
در خاک و خون فتاده تناتن برابرم
نفی دو تن یتیم ز اولاد مجتبی
فوت دو طفل تفته‌درون زین برادرم
باری ز سر بگیر و به پایان بر این مقال
هرچه این سفر ز اهل جفا رفته بر سرم
برگرد و با مکین نجف باب من بگوی
شیر خدا امیر نبی میر صفدرم
چندین تغافل از چه که در عرض هفت روز
ننهادی از ره پدری پای بر سرم
یا خود نگفتی از همه آشوب کربلا
آیا چه رفت برسر کلثوم دخترم
قهر تو بهر چیست که با قرب راه نیز
یک ره قدم نمی‌نهی از مهر در برم
بگذر به نینوا نظری بی‌نوا ببین
در پنجهٔ شکنجهٔ این قوم کافرم
من ز اهل اعتنا و ترحم نیَم ولی
یک ذره التفات بفرما به خواهرم
رخ ژاله‌بار ز اشک و دل از داغ لاله‌زار
افغان کشید باز که آه ای قتیل زار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بردار ای صبا قدمی سوی مادرم
ساز آگهش درست ز حال برادرم
هوش مصنوعی: ای نسیم، قدمی به سوی مادرم بردار و او را از وضعیت برادرم مطلع کن.
از مرگ کودکان یتیمش ز تشنگی
از قتل عون و قاسم و عباس و اکبرم
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از درد و رنج یتیمی که به خاطر مرگ کودکانش به تشنگی افتاده، سخن نگویم؛ آن‌ها به خاطر قتل عون و قاسم و عباس و اکبر به این حال درآمده‌اند.
از منع آب و قطع رجا و آرزوی موت
از کام خشک و تاب دل و دیدهٔ ترم
هوش مصنوعی: در این وضعیت، احساس می‌کنم که از آب جدا شده‌ام و امیدهایم قطع شده است. به طوری که آرزوی مرگ به خاطر تشنگی و فقدان لذت‌ها به سراغم می‌آید، در حالی که دل و چشمانم تازه و پر از احساس هستند.
از ذبح نوخطان به‌خون‌خفته خاک‌پوش
نز سلب نعل و چادر و ساماک و معجرم
هوش مصنوعی: از کشتن جوانان در رنج و عذاب، به خاطر خاک و سرزمین خود، نباید نعل و چادر و پوشش‌هایم را از من بگیرند.
پیران سال‌خورد و جوانان خوردسال
هفتاد و یک شهید به جان یار و یاورم
هوش مصنوعی: بزرگان و سال‌خوردگان و جوانان کوچک، همگی به خاطر یاری و همراهی‌ام جان خود را فدای من کردند.
بی‌سر برادران و رفیقان و همرهان
در خاک و خون فتاده تناتن برابرم
هوش مصنوعی: برادران و دوستان و یاران بی‌سر، در خاک و خون افتاده‌اند و من هم در کنارشان هستم.
نفی دو تن یتیم ز اولاد مجتبی
فوت دو طفل تفته‌درون زین برادرم
هوش مصنوعی: من هر گونه نشانه‌ای از رنج و یتیمی را با خبر از مصیبت بزرگ برادر خود احساس می‌کنم. دو فرزند بی‌سرپرست، یادآور درد و فقدانی عمیق هستند.
باری ز سر بگیر و به پایان بر این مقال
هرچه این سفر ز اهل جفا رفته بر سرم
هوش مصنوعی: به هر حال، موضوع را رها کن و به نتیجه‌گیری برسان، هرچه در این مسیر از افرادی که به من آسیب رسانده‌اند بر سرم آمده.
برگرد و با مکین نجف باب من بگوی
شیر خدا امیر نبی میر صفدرم
هوش مصنوعی: به عقب برگرد و به مکین بگو که من فرزند علی (شیر خدا) هستم؛ امیرالمؤمنین و فرزند پیامبر، میر صفدر.
چندین تغافل از چه که در عرض هفت روز
ننهادی از ره پدری پای بر سرم
هوش مصنوعی: چرا از من بی‌توجهی می‌کنی وقتی که در این مدت کوتاه، حتی یک بار نیز برای ارتباط با من تلاش نکردی؟
یا خود نگفتی از همه آشوب کربلا
آیا چه رفت برسر کلثوم دخترم
هوش مصنوعی: آیا تو خودت خبری از همه درد و مشکلات کربلا نداری؟ آیا نمی‌دانی بر سر دخترم کلثوم چه گذشته است؟
قهر تو بهر چیست که با قرب راه نیز
یک ره قدم نمی‌نهی از مهر در برم
هوش مصنوعی: چرا باعث می‌شوی که با وجود نزدیکی و مهر من، حتی یک قدم به سمت من برنمی‌داری و از من دوری می‌کنی؟
بگذر به نینوا نظری بی‌نوا ببین
در پنجهٔ شکنجهٔ این قوم کافرم
هوش مصنوعی: به نینوا نگاه کن و ببین که این مردم در چه شرایط سختی گرفتار آمده‌اند و چقدر از نظر روحی و جسمی تحت فشار هستند.
من ز اهل اعتنا و ترحم نیَم ولی
یک ذره التفات بفرما به خواهرم
هوش مصنوعی: من از افرادی نیستم که به دیگران توجه یا رحمت کنم، اما خواهش می‌کنم کمی به خواهرم توجه کن.
رخ ژاله‌بار ز اشک و دل از داغ لاله‌زار
افغان کشید باز که آه ای قتیل زار
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبا مانند باران اشک می‌ریزد و قلب از سوگ گل‌های سرخ، ناله‌ای بلند بر می‌آورد، که ای جان‌باخته‌ی غم‌زده!