بند ۳۱
زین برق شعلهبار که در بحر و بر فتاد
آتش نهان و فاش به هر خشک و تر فتاد
پهلو تهی کنند زمین و آسمان همه
از حمل این بلیه که کوه از کمر فتاد
ای نخل نینوا چه نهالی تو کز نخست
جان بود و سر به پای تو هر برگ و بر فتاد
زین داستان دو سوی فلک صبح و شام بین
کش جای اشک از مژه خون جگر فتاد
در باغ دین ز تیشهٔ بیداد دمبهدم
نخلی ز پا درآمد و سروی به سر فتاد
بعد از تو عذب کوثر و تسنیم کی عجب
در کام کاینات اگر ناگور فتاد
تا پایمال پهنه شد آن چهر خاکسود
در بحر خون ز بام فلک طشت زر فتاد
پیر و جوان شدند طلبکار قتل خویش
آن خانواده را چو به مقتل گذر فتاد
جانها بهجای ناله ز دلها به لب دوید
دلها به جای قطره ز رخها به بر فتاد
هر داغدیده دیدهٔ او هرچه کار کرد
بر کشتههای پارهٔ بیسر نظر فتاد
خواهر ز یک طرف به برادر نگاه دوخت
مادر ز یک جهت نظرش بر پسر فتاد
یک سو رقیه قالب اصغر به بر کشید
یک سو سکینه بر سر نعش پدر فتاد
بیسر به خاک خفته بهخونغرقه پیکری
کز دیدنش به جان اسیران شرر فتاد
زینب دوید و خم شد و رخ کند و اشک ریخت
وآنگه به ناله گفت و بدان کشته در فتاد
کآیا تو خود برادر جانپرور منی
آیا بهراستی پسر مادر منی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زین برق شعلهبار که در بحر و بر فتاد
آتش نهان و فاش به هر خشک و تر فتاد
هوش مصنوعی: از این آذرخش درخشانی که در دریا و خشکی فرود آمد، آتش نهانی به روشنی بر هر چیز خشک و تر افکنده شد.
پهلو تهی کنند زمین و آسمان همه
از حمل این بلیه که کوه از کمر فتاد
هوش مصنوعی: زمین و آسمان دربارهٔ این فاجعه به خود میلرزند، چرا که کوه از ارتفاع خود سقوط کرده است.
ای نخل نینوا چه نهالی تو کز نخست
جان بود و سر به پای تو هر برگ و بر فتاد
هوش مصنوعی: ای نخل نینوا، چه درختی هستی تو که از ابتدا جاندار بودهای و هر برگ و برکت تو بر زمین میافتد.
زین داستان دو سوی فلک صبح و شام بین
کش جای اشک از مژه خون جگر فتاد
هوش مصنوعی: در این داستان، دو طرف آسمان را در صبح و شام ببین که چگونه اشکها از چشمان جاری میشود و خون دل بر زمین میریزد.
در باغ دین ز تیشهٔ بیداد دمبهدم
نخلی ز پا درآمد و سروی به سر فتاد
هوش مصنوعی: در باغ دین، هر لحظه، به سبب ظلم و ستم، درختی از ریشه کنده میشود و درخت دیگری به زمین میافتد.
بعد از تو عذب کوثر و تسنیم کی عجب
در کام کاینات اگر ناگور فتاد
هوش مصنوعی: پس از تو، چه لذتی از آبهای زلال و بهشتی میتوان داشت؟ عجب که این جهان نیز اگر به نام تو ناامید شود، در کامش تلخی و رنج بوجود میآید.
تا پایمال پهنه شد آن چهر خاکسود
در بحر خون ز بام فلک طشت زر فتاد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا اشاره به سقوط یا نابودی چیزی با ارزش و باشکوه وجود دارد. چهرهٔ خاکی و طبیعی به طرز عجیبی در میان دریا و عمیقترین حالتها غرق شده و در عین حال تکهای از طلا (نماد ثروت و ارزش) از آسمان به پایین میافتد. به طور کلی، این بیت تصویری از تحولات و تضادهای عمیق در زندگی و طبیعت را به تصویر میکشد.
پیر و جوان شدند طلبکار قتل خویش
آن خانواده را چو به مقتل گذر فتاد
هوش مصنوعی: پیری و جوانی به دنبال انتقام و حسابخواهی از کسانی هستند که باعث مرگ آنها شدهاند. وقتی آن خانواده به مکانی که قرار است در آنجا کشته شوند میرسند، همه از آنان طلبکار میشوند.
جانها بهجای ناله ز دلها به لب دوید
دلها به جای قطره ز رخها به بر فتاد
هوش مصنوعی: جانها بهجای آنکه ناله کنند، از دلها به لبها جاری شد و دلها بهجای اشک، بر چهرهها نشسته است.
هر داغدیده دیدهٔ او هرچه کار کرد
بر کشتههای پارهٔ بیسر نظر فتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که درد و غم خود را از او میبیند، هر چه انجام دهد، نگاهش به بدنهای بیسر و کشته شده معطوف میشود.
خواهر ز یک طرف به برادر نگاه دوخت
مادر ز یک جهت نظرش بر پسر فتاد
هوش مصنوعی: خواهر از سمت خود به برادرش نگاه کرد و مادر هم از سمت دیگر به پسرش توجه داشت.
یک سو رقیه قالب اصغر به بر کشید
یک سو سکینه بر سر نعش پدر فتاد
هوش مصنوعی: در یک طرف، رقیه بر روی بدن کوچکترین برادرش نشسته و در طرف دیگر، سکینه بر روی جسد پدرش افتاده است.
بیسر به خاک خفته بهخونغرقه پیکری
کز دیدنش به جان اسیران شرر فتاد
هوش مصنوعی: بدون سر به زمین افتاده و در خون غوطهور است، بدنی که از دیدنش آتش در دل عاشقان میافکند.
زینب دوید و خم شد و رخ کند و اشک ریخت
وآنگه به ناله گفت و بدان کشته در فتاد
هوش مصنوعی: زینب به سرعت به سمت او دوید، خم شد و صورتش را به او نزدیک کرد، اشکهایش را با حسرت ریخت و در حالی که ناله میکرد، به یاد او به یاد مظلومیتش در افتاد.
کآیا تو خود برادر جانپرور منی
آیا بهراستی پسر مادر منی
هوش مصنوعی: آیا تو واقعاً برادر من هستی؟ آیا واقعاً پسر مادرم هستی؟