گنجور

بند ۲۷

چون نوبت قتال ز یاران به شه فتاد
پاسی پس از مقاتله در قتلگه فتاد
چون زخم‌های خویش به گرداب خون نشست
چون مرغ پر به خون زده بر خاک ره افتاد
با یک هزار و نهصد و پنجاه زخم بیش
او را چو نوک تیر به خون جایگه فتاد
یا از عناد اهل حسد یوسفی عزیز
با پاره‌پاره پیکر عریان به چه فتاد
چون شمس شامگه که به سرخی کند غروب
طلعت نهفت و صبح جهانی سیه فتاد
بر داغ مرگ او دل اسلام و کفر سوخت
و آتش به جان بتکده و خانقه فتاد
آن ساعت از تراکم اطوار مختلف
با روز رستخیز بسی مشتبه فتاد
از بادهای زرد و سیه کآن زمان وزید
شد کهربا زمین و فلک چون شبه فتاد
پس فوجی از سپاه چو سیلاب فتنه‌خیز
از حرب‌گاه آمد و در خیمگه فتاد
هر سفلهٔ حریص در آزار اهل‌بیت
از فرط ناکسی به خیالی تبه فتاد
از اضطراب زینب و کلثوم و عابدین
لرزید عرش و رعشه به خورشید و مه فتاد
اموال شاه کشته به تاراج قوم رفت
هر چیزشان به چنگ یکی ز آن سپه فتاد
برروی بانوان حرم برقعی نماند
از فرق آفتاب سزد گر کله فتاد
خاک خیام ز آتش خصمش به باد رفت
و آن کاروان بی سر و سامان به ره فتاد
پس راه کوفه پیش گرفتند آن گروه
پیچید بر خود آن در و دیوار و دشت و کوه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نوبت قتال ز یاران به شه فتاد
پاسی پس از مقاتله در قتلگه فتاد
هوش مصنوعی: وقتی نوبت جنگ به دوستان شاه رسید، بعد از مدتی نبرد، در میدان جنگ بر زمین افتادند.
چون زخم‌های خویش به گرداب خون نشست
چون مرغ پر به خون زده بر خاک ره افتاد
هوش مصنوعی: وقتی زخم‌های خود را در میان گرداب خون دید، مانند پرنده‌ای که به خون آغشته شده بر زمین افتاد.
با یک هزار و نهصد و پنجاه زخم بیش
او را چو نوک تیر به خون جایگه فتاد
هوش مصنوعی: او به شدت زخمی شده و بر اثر این زخم‌ها به حالتی دردناک افتاده است، مانند اینکه بر اثر تیر زدن به او، در خون غوطه‌ور شده است.
یا از عناد اهل حسد یوسفی عزیز
با پاره‌پاره پیکر عریان به چه فتاد
هوش مصنوعی: به خاطر کینه‌ورزی حسودان، یوسف عزیز با جسد پاره‌پاره و برهنه چه به سرش آمده است؟
چون شمس شامگه که به سرخی کند غروب
طلعت نهفت و صبح جهانی سیه فتاد
هوش مصنوعی: هنگامی که خورشید در غروب سرخ رنگ می‌شود، زیبایی‌اش پنهان می‌شود و صبح‌گاه، تاریکی بر جهان می‌افتد.
بر داغ مرگ او دل اسلام و کفر سوخت
و آتش به جان بتکده و خانقه فتاد
هوش مصنوعی: در اثر مرگ او، دل مسلمانان و کافران سوخت و آتشی در معابد بت‌پرستان و صومعه‌ها زبانه کشید.
آن ساعت از تراکم اطوار مختلف
با روز رستخیز بسی مشتبه فتاد
هوش مصنوعی: در آن لحظه، به دلیل تنوع و شلوغی اوضاع، روز قیامت بسیار نامشخص و گیج‌کننده به نظر می‌رسید.
از بادهای زرد و سیه کآن زمان وزید
شد کهربا زمین و فلک چون شبه فتاد
هوش مصنوعی: از وزش بادهای زرد و تیره، زمانی در زمین و آسمان اتفاق افتاد که رنگ بلورین کهربا مانند شب تیره گردید.
پس فوجی از سپاه چو سیلاب فتنه‌خیز
از حرب‌گاه آمد و در خیمگه فتاد
هوش مصنوعی: پس گروهی از سربازان مانند سیلابی پرخروش از میدان نبرد آمدند و به خیمه‌گاه افتادند.
هر سفلهٔ حریص در آزار اهل‌بیت
از فرط ناکسی به خیالی تبه فتاد
هوش مصنوعی: هر فرد نادانی که با طمع به آزار خاندان اهل بیت می‌پردازد، به دلیل نادانی‌اش در تصور نادرستی به سر می‌برد.
از اضطراب زینب و کلثوم و عابدین
لرزید عرش و رعشه به خورشید و مه فتاد
هوش مصنوعی: به خاطر نگرانی و اضطراب زینب، کلثوم و عابدین، عرش خدا به لرزه درآمد و حتی خورشید و ماه نیز به حالت خوف درآمدند.
اموال شاه کشته به تاراج قوم رفت
هر چیزشان به چنگ یکی ز آن سپه فتاد
هوش مصنوعی: دارایی‌های شاه که به قتل رسید، به غارت قوم رفت و هر چیزی از آن‌ها به دست یکی از سپاهیان افتاد.
برروی بانوان حرم برقعی نماند
از فرق آفتاب سزد گر کله فتاد
هوش مصنوعی: بر روی خانم‌های حرم، هیچ نوار برقی از نور آفتاب باقی نمانده است، و اگر سر آفتاب به زمین بیفتد، سزاوار است.
خاک خیام ز آتش خصمش به باد رفت
و آن کاروان بی سر و سامان به ره فتاد
هوش مصنوعی: خاک خیام به خاطر آتش دشمنی‌اش به باد رفت و آن کاروان بی‌سر و سامان به راه خود ادامه داد.
پس راه کوفه پیش گرفتند آن گروه
پیچید بر خود آن در و دیوار و دشت و کوه
هوش مصنوعی: آن گروه به سمت کوفه راه افتادند و در مسیر خود به دور و بر خود و همچنین به دشت‌ها و کوه‌ها توجه کردند.