گنجور

بند ۲۰

کای خواهر ای ستم کش بی غم گسار ما
دیدی چگونه گشت سرانجام کار ما
دشمن به دودمان من انداخت آتشی
کآتش فکند در دو جهان یک شرار ما
بر خاندان من شرری شعله زد که زو
دودی فلک بود ز دم شعله بار ما
زین تندباد حادثه انگیز فتنه خیز
گلشن به باد رفت و خزان شد بهار ما
سرو و صنوبر وگل و شمشاد و ارغوان
یکباره شد قلم همه از جویبار ما
رفتیم و اشک حسرت و داغ فراق ماند
درچشم و سینه های شما یادگار ما
واقع به وقعه ای شده کز فرط بی کسی
خون گلوی ماست وقایع نگار ما
سرهای سروران به سر نی از آن کنند
کز سمت حربگه نکشید انتظار ما
از پایمال سم ستواران باد پی
برطرف دامنت ننشیند غبار ما
زین خاک بردمد همه گل های آتشین
از عکس داغ های دل داغ دار ما
باغی به جای سبزه پر از لاله بنگری
روزی اگر گذار کنی بر مزار ما
از شرح شکوه فرصت دیدار چون فتد
افتد فراز جد و پدر چون گذار ما
برداغ نوخطان همه صبر از خدا طلب
بخشد جزای خیر ترا کردگار ما
پس گفت یا رب این همه سهل است و مختصر
صد جان و سر به پای تو کمتر نثا رما
زینب به زاری آمد و زد صیحه ای بلند
وز برق آه شعله به هفت آسمان فکند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کای خواهر ای ستم کش بی غم گسار ما
دیدی چگونه گشت سرانجام کار ما
هوش مصنوعی: ای خواهر، تو که به سختی‌ها دچار شده‌ای، آیا دیده‌ای که سرنوشت ما چگونه رقم خورد؟
دشمن به دودمان من انداخت آتشی
کآتش فکند در دو جهان یک شرار ما
هوش مصنوعی: دشمن به خانواده‌ام آتش زده است که شعله‌اش در دو جهان پخش شده و باعث ایجاد یک آتش سوزی بزرگ شده است.
بر خاندان من شرری شعله زد که زو
دودی فلک بود ز دم شعله بار ما
هوش مصنوعی: آتش سوزانی بر خانواده‌ام افتاد که از آن، دودی در آسمان به باد رفت و نشان از مصیبت ما بود.
زین تندباد حادثه انگیز فتنه خیز
گلشن به باد رفت و خزان شد بهار ما
هوش مصنوعی: به دلیل طوفان ناگهانی و مشکلات پیش آمده، باغ ما آسیب دید و بهاری که داشتیم به پاییز تبدیل شد.
سرو و صنوبر وگل و شمشاد و ارغوان
یکباره شد قلم همه از جویبار ما
هوش مصنوعی: سرو و صنوبر و گل و شمشاد و ارغوان به یکباره از جویبار ما جان گرفتند و زیبایی‌های طبیعی همه هم‌زمان در کنار هم نمایان شدند.
رفتیم و اشک حسرت و داغ فراق ماند
درچشم و سینه های شما یادگار ما
هوش مصنوعی: ما رفتیم و فقط اشک حسرت و درد جدایی در چشمان و دل‌های شما به یادگار ماند.
واقع به وقعه ای شده کز فرط بی کسی
خون گلوی ماست وقایع نگار ما
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌کسی و ناگوار بودن وضعیت ما، حالتی پیش آمده که درد ما را به شدت احساس می‌کند و گویی دلیلی برای نوشتن وقایع تلخ زندگی‌مان نیست.
سرهای سروران به سر نی از آن کنند
کز سمت حربگه نکشید انتظار ما
هوش مصنوعی: سرهای بزرگان و سروران را نمی‌توان به دار آویخت، زیرا از سمت میدان جنگ انتظار ما بی‌نتیجه مانده است.
از پایمال سم ستواران باد پی
برطرف دامنت ننشیند غبار ما
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پاهای اسب‌های تندرو روی زمین می‌خورد، غبار ما از دامن تو برطرف نخواهد شد.
زین خاک بردمد همه گل های آتشین
از عکس داغ های دل داغ دار ما
هوش مصنوعی: از این خاک، همه گل‌های آتشین به وجود می‌آیند که نشانه‌های داغ و سوزش دل‌های ما را نمایان می‌کنند.
باغی به جای سبزه پر از لاله بنگری
روزی اگر گذار کنی بر مزار ما
هوش مصنوعی: اگر روزی از کنار مزار ما بگذری، باغی را خواهی دید که به جای سبزه، پر از لاله است.
از شرح شکوه فرصت دیدار چون فتد
افتد فراز جد و پدر چون گذار ما
هوش مصنوعی: وقتی فرصتی برای دیدار پیدا می‌شود، بزرگی و عظمت آن لحظه همچون افتخاری است که از گذشته‌های دور، از نسل‌های قبل به ما رسیده است. این دیدار، یادآور پیوندها و اصالت‌های خانوادگی ماست.
برداغ نوخطان همه صبر از خدا طلب
بخشد جزای خیر ترا کردگار ما
هوش مصنوعی: در میان درد و رنج‌های زندگی، تنها از خداوند انتظار کمک و صبر داریم، زیرا اوست که جزای نیکو و پاداش‌ بهتر را به ما عطا می‌کند.
پس گفت یا رب این همه سهل است و مختصر
صد جان و سر به پای تو کمتر نثا رما
هوش مصنوعی: پس گفت: ای پروردگار، این همه آسان و کم ارزش است، که یکصد جان و سر را برای تو فدای تو کنیم.
زینب به زاری آمد و زد صیحه ای بلند
وز برق آه شعله به هفت آسمان فکند
هوش مصنوعی: زینب با گریه و زاری ظاهر شد و فریادی بلند زد، و آه او به قدری شدید بود که گویی شعله‌ای آسمان‌ها را روشن کرد.