بند ۱۰۶
بر درج خشک اوکه و مه لعل تو گریست
بر جای اشک لعل دل از هر بصر گریست
هر فردی از وحوش به سبکی دگر گداخت
هر صنفی از طیور به طرزی دگر گریست
غمناک و شاد نوع ملک در فلک فسرد
آزاد و عبد جنس بشر سر بسر گریست
هر ذره ذره در همه آفاق تحت و فوق
بر کشتگان کوی وفا بود اگر گریست
ابری سیه ز آه یتیمان به پای خاست
از شش طرف هوا به زمین پر به پر گریست
در بزم این عزا پدر چرخ و مام خاک
نالید هم به دختر و هم بر پسر گریست
اکناف شرق و غرب سرا پا تمام سوخت
اطراف خاوران همه تا باختر گریست
این مجلسی است عام که از اختصاص آن
مسکین ره نشین و شه تاجور گریست
افتاد رخنه در دل سنگ او هجوم غم
از ضعف بنیه کوه به سر زد کمر گریست
زیبا و زشت پیر و جوان مرد و زن گداخت
پنهان و فاش پست و فرا بوم و بر گریست
درکارخانه مالک هر تار و پود سوخت
بر آشیانه صاحب هر بال و پر گریست
چون این دو نیز موجب اجرای کارهاست
هم سوخت بر رقیه قضا هم قدر گریست
بر این یتیم با همه بی رحمی و غرور
دشمن ز بسکه سوخت دلش ناگزر گریست
هامون و دشت و دره بر آن کام خشک سوخت
جیحون و نیل و دجله بر آن چشم تر گریست
در ماتم رقیه که سرمایه ی غم است
خون گرید از زمین و زمان باز هم کم است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر درج خشک اوکه و مه لعل تو گریست
بر جای اشک لعل دل از هر بصر گریست
هوش مصنوعی: در کنار دشت خشک، او به خاطر زیبایی تو اشک میریزد و جای اشکهایش، دل هر چشمی را به درد میآورد.
هر فردی از وحوش به سبکی دگر گداخت
هر صنفی از طیور به طرزی دگر گریست
هوش مصنوعی: هر جانوری به شیوه خاصی زندگی و رفتار میکند و هر نوع پرنده نیز به نوعی خاص به بیان احساسات خود میپردازد.
غمناک و شاد نوع ملک در فلک فسرد
آزاد و عبد جنس بشر سر بسر گریست
هوش مصنوعی: در آسمان، حزن و شادی به نوعی وجود دارد که ملکها احساساتی متفاوت را تجربه میکنند، در حالی که انسانها، چه آزاد و چه بنده، همه به یک اندازه در اندوه و گریه به سر میبرند.
هر ذره ذره در همه آفاق تحت و فوق
بر کشتگان کوی وفا بود اگر گریست
هوش مصنوعی: هر ذره از عالم تحت و فوق، برای کسانی که در راه وفا جان باختند، اگر گریه کند، نشاندهندهی غم و اندوه آنهاست.
ابری سیه ز آه یتیمان به پای خاست
از شش طرف هوا به زمین پر به پر گریست
هوش مصنوعی: ابر سیاهی از حسرت و غم یتیمان به وجود آمد و از همه طرف به زمین بارید و به طور مداوم گریست.
در بزم این عزا پدر چرخ و مام خاک
نالید هم به دختر و هم بر پسر گریست
هوش مصنوعی: در این مراسم سوگواری، پدر آسمان و مادر زمین به حال دختری و پسرش گریه کردند و ناله کردند.
اکناف شرق و غرب سرا پا تمام سوخت
اطراف خاوران همه تا باختر گریست
هوش مصنوعی: در شرق و غرب، همه جا شعلهور است و مردم از اطراف خاوران تا باختر، در حال گریه و lament هستند.
این مجلسی است عام که از اختصاص آن
مسکین ره نشین و شه تاجور گریست
هوش مصنوعی: این جمعپوری است عمومی که در آن هر کسی، حتی بینواها و دربندان، میتواند حضور پیدا کند و از حال و هوای این مجلس بهرهمند شود. در اینجا، حتی پادشاهان نیز ممکن است در مقابل مشکلات و غمها احساساتی شوند و گریه کنند.
افتاد رخنه در دل سنگ او هجوم غم
از ضعف بنیه کوه به سر زد کمر گریست
هوش مصنوعی: دل سنگی او دچار ضعف شده و غم به او هجوم آورده است، بهطوریکه از شدت ناراحتی کمرش بهزانو درآمده و گریه میکند.
زیبا و زشت پیر و جوان مرد و زن گداخت
پنهان و فاش پست و فرا بوم و بر گریست
هوش مصنوعی: زیبایی و زشتی، پیری و جوانی، مرد و زن، همگی به صورت پنهان و آشکار تحت تأثیر قرار گرفتهاند و در هر دو حال بر زمین و آسمان به گریه درآمدهاند.
درکارخانه مالک هر تار و پود سوخت
بر آشیانه صاحب هر بال و پر گریست
هوش مصنوعی: در کارخانه، هر قسمتی از مواد اولیه به معنای مالکیت خود را از دست داده و بر فراز آن، هر موجودی که بر فراز میپرواز میکند، برای صاحب خویش افسوس میخورد.
چون این دو نیز موجب اجرای کارهاست
هم سوخت بر رقیه قضا هم قدر گریست
هوش مصنوعی: این دو عامل نیز باعث انجام کارها میشوند: هم سرنوشت بر کار رقیب تأثیر میگذارد و هم تقدیر گریه میکند.
بر این یتیم با همه بی رحمی و غرور
دشمن ز بسکه سوخت دلش ناگزر گریست
هوش مصنوعی: این یتیم با اینکه مورد بیرحمی و تکبر دشمن قرار گرفته، به خاطر دل سوختهاش ناچار به گریه میشود.
هامون و دشت و دره بر آن کام خشک سوخت
جیحون و نیل و دجله بر آن چشم تر گریست
هوش مصنوعی: دشتها و گسترههای خشک، مانند هامون، در برابر دیدگان تشنهای که با آنها روبرو هستند، سوخته و تباه شدهاند. در عوض، آبهای جیحون، نیل و دجله به خاطر چشمان پرآب و رحمتی که به آنها مینگرند، نمیتوانند گریه نکنند.
در ماتم رقیه که سرمایه ی غم است
خون گرید از زمین و زمان باز هم کم است
هوش مصنوعی: در سوگ رقیه، که نماد حزن و اندوه است، خون از زمین و زمان میریزد و همچنان کمبود احساس میشود.