گنجور

بند ۱۰۴

بر اشک او مکین و مکان بوم و بر گریست
سامان شام را همه دیوار و در گریست
ناگه چو شمع صبحگهی سر به پای برد
خوابش ربود و باز فرو جست و درگریست
کای وا دریغ کو پدرم شد دگر چرا
از سر گرفت ناله و این ره بتر گریست
گویی پدر به خواب وی آمد که محو و مات
در جستجو برآمد و نظاره گر گریست
هر سوگشود دیده وکس را ندیده باز
آشفته مو به رخ زد و آسیمه سر گریست
اسلوب بانگ وا ابتا را ز نو فکند
آشوب وای فاطمتا را دگر گریست
فریاد کو پدر پدرم را به پای کرد
بنیاد کو پدر پدرم را ز سر گریست
افکند شور و ولوله ای کز خروش آن
در قصر خود یزید قساوت سیر گریست
گفت این حدیث کهنه که آغاز کرده نو
وین طفل امشب از چه سبب اینقدر گریست
گفتند سرگذشت و به تن خورد پیچ و تاب
مغز آگهی نیافته دل بی خبر گریست
با آنکه این ستم خود از او سر زد از نخست
زین وقعه خود هم آن سگ بی دادگر گریست
گفت آن سرش برید محاذات چشم و روی
چهر پدر چو دید نخواهد دگر گریست
طفل است و فرق مره نداند ز زنده باز
یابد قرار خود گر از این رهگذر گریست
بردند سر به مقدم آن سر چو خاک سود
بی پرده روبروی و نظر بر نظر گریست
از حال خویش ثابت و سایر به در شدند
چون مهر و ماه گرد جهان دربدر شدند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر اشک او مکین و مکان بوم و بر گریست
سامان شام را همه دیوار و در گریست
هوش مصنوعی: بر اشک او نگریست و بر مکان او که در آنجا به حالتی غم‌انگیز به یاد شام، همه دیوارها و درها به گریه افتادند.
ناگه چو شمع صبحگهی سر به پای برد
خوابش ربود و باز فرو جست و درگریست
هوش مصنوعی: ناگهان مانند شمعی در صبح، خوابش از سرش پراند و دوباره به یاد چیزی افتاد و گریه کرد.
کای وا دریغ کو پدرم شد دگر چرا
از سر گرفت ناله و این ره بتر گریست
هوش مصنوعی: ای کاش که پدرم زنده بود، چرا هنوز ناله و زاری می‌کند و این مسیر دردناک را یادآوری می‌کند.
گویی پدر به خواب وی آمد که محو و مات
در جستجو برآمد و نظاره گر گریست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد پدرش در خواب او را دید و در حال تلاش برای یافتن او، حیران و متعجب شد و در حین تماشا اشک ریخت.
هر سوگشود دیده وکس را ندیده باز
آشفته مو به رخ زد و آسیمه سر گریست
هوش مصنوعی: هر کسی که به اطرافش نگاه کرد، کسی را ندید، و در این حال، با موهای پریشان و سر به هم ریخته شروع به گریه کرد.
اسلوب بانگ وا ابتا را ز نو فکند
آشوب وای فاطمتا را دگر گریست
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق و دردناکی پرداخته است. گویا صدای خاصی در فضا طنین‌انداز شده که باعث برانگیختن احساسات شدید و ایجاد دلهره و اضطراب می‌شود. همچنین، اشاره به سوگواری و اندوهی دارد که دوباره زنده شده و شخصی به نام "فاطمتا" به یادش می‌افتد و برای او می‌گرید. به طور کلی، شعر به وضعیت ناآرام و غم‌انگیز اشاره می‌کند که در آن یاد یک شخص باعث تلخی بیشتر احساسات می‌شود.
فریاد کو پدر پدرم را به پای کرد
بنیاد کو پدر پدرم را ز سر گریست
هوش مصنوعی: فریادی بزن که پدرم را به یاد بیاورم، پدری که زندگی‌اش را برای من بنا کرد و به خاطر من، از ابتدا تا انتها اشک ریخت.
افکند شور و ولوله ای کز خروش آن
در قصر خود یزید قساوت سیر گریست
هوش مصنوعی: هیجانی برپا شد که از صدای آن، یزید در کاخ خود به خاطر خشونت و بی‌رحمی‌اش، به شدت گریست.
گفت این حدیث کهنه که آغاز کرده نو
وین طفل امشب از چه سبب اینقدر گریست
هوش مصنوعی: گفتند این داستان قدیمی که به شکلی تازه آغاز شده، حالا این بچه امشب چرا اینقدر گریه می‌کند؟
گفتند سرگذشت و به تن خورد پیچ و تاب
مغز آگهی نیافته دل بی خبر گریست
هوش مصنوعی: گفتند که در زندگی، به انسان پیچیدگی‌ها و دشواری‌هایی می‌رسد. اما دل بی‌خبر از آنچه بر او گذشته، به ناگاه به گریه می‌افتد، بدون اینکه از آن اتفاقات آگاه باشد.
با آنکه این ستم خود از او سر زد از نخست
زین وقعه خود هم آن سگ بی دادگر گریست
هوش مصنوعی: با اینکه این ظلم از خود او ناشی شد، اما از ابتدا در این ماجرا خود آن سگ بی‌رحم هم گریه کرد.
گفت آن سرش برید محاذات چشم و روی
چهر پدر چو دید نخواهد دگر گریست
هوش مصنوعی: آن فردی که سرش بریده شده بود، برابری نگاه و چهره‌ی پدرش را مشاهده کرد و از دیدن او دیگر نخواهد گریست.
طفل است و فرق مره نداند ز زنده باز
یابد قرار خود گر از این رهگذر گریست
هوش مصنوعی: کودکی است که نمی‌داند فرق بین زنده و مرده را؛ اگر از این راه به آرامش برسد، ممکن است گریه کند.
بردند سر به مقدم آن سر چو خاک سود
بی پرده روبروی و نظر بر نظر گریست
هوش مصنوعی: آن سر را به پاس احترام آن پیشوا بردند مانند خاک؛ بی‌پرده و در مقابل، به چشمان همدیگر نگاه کردند و گریستند.
از حال خویش ثابت و سایر به در شدند
چون مهر و ماه گرد جهان دربدر شدند
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که برخی از افراد از وضعیت خود بی‌خبر و ثابت مانده‌اند، در حالی که دیگران مانند خورشید و ماه در حرکت و تغییر هستند و از جاهای مختلف می‌گذرند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی تفاوت در آگاهی و تحرک افراد است.