گنجور

شمارهٔ ۸

ای قاسم ای سرو روان ای مادر
سوی عدو آهسته ران ای مادر
دل را به هجرانت شکیبایی کو
ای نور چشم دلستان ای مادر
باشد کجا آرام و طاقت جان را
بی رویت ای آرام جان ای مادر
قصد قتال قوم طاغی کردی
بر قتل خود بستی میان ای مادر
چندان مکن تعجیل و این سفر را
تأخیر فرما یک زمان ای مادر
رجعت نبینم در پی این رفتن را
صبر از فراقت کی توان ای مادر
خود چون شود گر رخش جانبازی را
یکدم نگهداری عنان ای مادر
از بهر تیراندازی تو امروز
خم گشته قدم چون کمان ای مادر
در هر نفس مرگی فراهم آید
بعد از تو ما را در جهان ای مادر
یکدم بیا و قامت سرو آسا
بر چشمه ی چشمم نشان ای مادر
مخرام و چون سرو چمان زمانی
بنشین بر این جوی روان ای مادر
شد کشته ی تیغ جفای اعدا
اعوان ما پیر و جوان ای مادر
بی سر نگر تن های یاوران را
یکسر به خاک و خون تپان ای مادر
بی تن ببین سرهای سروران را
آویزه ی نوک سنان ای مادر
درهای غم بگشای بر صفایی
از نوحه گر بندد زبان ای مادر

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مفعولن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای قاسم ای سرو روان ای مادر
سوی عدو آهسته ران ای مادر
هوش مصنوعی: ای قاسم، ای جوان باعرفت، ای مادر، با احتیاط به سمت دشمن برو. ای مادر!
دل را به هجرانت شکیبایی کو
ای نور چشم دلستان ای مادر
هوش مصنوعی: ای نور چشم دل، ای مادر! ای کاش دل می‌توانست در فراق تو تاب و تحمل داشته باشد.
باشد کجا آرام و طاقت جان را
بی رویت ای آرام جان ای مادر
هوش مصنوعی: ای مادر، کجایی که تنها در سایه‌ات آرام بگیرم و بتوانم بر درد و رنج دل فائق آیم؟
قصد قتال قوم طاغی کردی
بر قتل خود بستی میان ای مادر
هوش مصنوعی: ای مادر، تو با تصمیم به جنگیدن با طغیانی‌ها، بر جان خود خط بستی.
چندان مکن تعجیل و این سفر را
تأخیر فرما یک زمان ای مادر
هوش مصنوعی: ای مادر، لطفاً این سفر را عجله نکن و برای یک مدت آن را به تأخیر بینداز.
رجعت نبینم در پی این رفتن را
صبر از فراقت کی توان ای مادر
هوش مصنوعی: من دیگر امیدی به بازگشت نمی‌بینم و نمی‌دانم چگونه می‌توانم در این فراق تو صبر کنم، ای مادر.
خود چون شود گر رخش جانبازی را
یکدم نگهداری عنان ای مادر
هوش مصنوعی: اگر روزی چهره‌ام در کمال زیبایی و با وقار در کنار تو باشد، ای مادر، یک لحظه هم دستان خود را رها نکن.
از بهر تیراندازی تو امروز
خم گشته قدم چون کمان ای مادر
هوش مصنوعی: به خاطر تیراندازی تو، امروز قدم مانندی کمان خم شده است، ای مادر.
در هر نفس مرگی فراهم آید
بعد از تو ما را در جهان ای مادر
هوش مصنوعی: هر لحظه پس از تو، مرگ نزد ما در این دنیا نزدیک خواهد شد، ای مادر.
یکدم بیا و قامت سرو آسا
بر چشمه ی چشمم نشان ای مادر
هوش مصنوعی: لطفاً لحظه‌ای به چشمان من نگاهی بینداز و مانند یک سرو بلند و زیبا، زیبایی خودت را در آن نشان بده، ای مادر.
مخرام و چون سرو چمان زمانی
بنشین بر این جوی روان ای مادر
هوش مصنوعی: ای مادر، بر این جوی روان بنشین و مثل سروی راست و بادوام باش، تا من بر تو تکیه کنم و از تو آرامش بگیرم.
شد کشته ی تیغ جفای اعدا
اعوان ما پیر و جوان ای مادر
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم دشمنان، هم پیران و هم جوانان ما از پا درآمده‌اند، ای مادر.
بی سر نگر تن های یاوران را
یکسر به خاک و خون تپان ای مادر
هوش مصنوعی: بنگر که چگونه تن های یاران بی سر به خاک و خون غلتیده‌اند، ای مادر.
بی تن ببین سرهای سروران را
آویزه ی نوک سنان ای مادر
هوش مصنوعی: بدون بدن، سرهای نیکان را ببین که به نوک نیزه‌ها آویخته شده‌اند، ای مادر.
درهای غم بگشای بر صفایی
از نوحه گر بندد زبان ای مادر
هوش مصنوعی: ای مادر، درهای اندوه را باز کن و بگذار نوای آرامش و خوشحالی بار دیگر در زندگی‌ام جاری شود. زبان به خاموشی می‌گراید، پس نیاز به تسلایی دارم.