گنجور

شمارهٔ ۴

جز ماریه آمد کی پیش رخ خواهرها
چون لاله ستان دشتی از خون برادرها
فرزند پیمبر رایک تن نکند یاری
زان پهنه ی پهناور با آن همه لشکرها
انصاف و مروت کو اجحاف و تعدی بین
یک پیکر و صد پیکان یک حنجر و خنجرها
صد قاتل و یک مقتول یک کشته و صد جلاد
کی بوده خود این بیداد از دأب ستمگرها
ای شمرها بد اندیشه تا کی ستمت پیشه
خود برتو چه خواهد رفت از لطمه کیفرها
کبری که ترا بر سر، کینی که ترا در دل
دوزخ کندت کیفر و آن عقرب و اژدرها
با باطلت آمیزش و ز حق همه بیزاری
نیران به تو میمون باد و آن حفره و آذرها
اولاد علی را سلب سازند پس از بستن
از تن همه پیراهن وز سر همه معجرها
در دیده مادرها بی توبه و بی توبیخ
زنجیر جفا بندند بر بازوی دخترها
ساعد همه را خسته از کشمکش زنجیر
گردن همه را مجروح از زخمه چنبرها
شد نیزه کین چوگان وز پیکر جانبازان
چون گوی که در میدان غلطیده به خونسرها
بازان همافر را دربند جهانی بوم
بر خاک زبونی بال آغشته به خون پرها
اصحابش و انصارش سرها به سنان رفته
پیران و جوانان را در بادیه پیکرها
جان فارغ و دل خرسند از رفتن و جان دادن
تن خسته و سر در گرو از حسرت خواهرها
یکباره صفایی سار سر در قدمش بسپار
از شاه و گدا بگذر جویی چه از این درها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز ماریه آمد کی پیش رخ خواهرها
چون لاله ستان دشتی از خون برادرها
هوش مصنوعی: جز ماریه، هیچ کس نتواند به پیش روی خواهرها بیاید، مثل گل لاله که در دشت از خون برادرها جوانه زده است.
فرزند پیمبر رایک تن نکند یاری
زان پهنه ی پهناور با آن همه لشکرها
هوش مصنوعی: فرزند پیامبر، در این دنیای وسیع و با وجود تمام آن لشکرها، حاضر به یاری نشد و تسلیم نخواهد شد.
انصاف و مروت کو اجحاف و تعدی بین
یک پیکر و صد پیکان یک حنجر و خنجرها
هوش مصنوعی: انصاف و مردانگی کجا رفته است؟ ظلم و ستم وقتی میان یک جسم و صد نیزه وجود دارد، چه معنا دارد؟ این در مورد یک گلوی انسان و خنجرها است که به آن آسیب می‌زنند.
صد قاتل و یک مقتول یک کشته و صد جلاد
کی بوده خود این بیداد از دأب ستمگرها
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به وضعیتی است که در آن بسیاری از افراد ظالم و بی‌رحم وجود دارند، در حالی که به تنها یک فرد بی‌گناه آسیب می‌رسد. این وضعیت نشان‌دهنده ستمگری و ظلمی است که در جامعه حاکم است و به نوعی نظام ناعادلانه را به تصویر می‌کشد.
ای شمرها بد اندیشه تا کی ستمت پیشه
خود برتو چه خواهد رفت از لطمه کیفرها
هوش مصنوعی: ای کسانی که به بدی‌های خود ادامه می‌دهید، تا چه زمانی به ستمگری ادامه خواهید داد؟ عاقبت این کارهایتان چه خواهد شد و از درد و زخم‌هایی که بر می‌زنید، چه نتیجه‌ای خواهید گرفت؟
کبری که ترا بر سر، کینی که ترا در دل
دوزخ کندت کیفر و آن عقرب و اژدرها
هوش مصنوعی: کبری که بر سر توست و کینه‌ای که در دلت وجود دارد، می‌تواند تو را به عذابی که در دل دوزخ است دچار کند، همانطور که عقرب و اژدها خطرناک هستند.
با باطلت آمیزش و ز حق همه بیزاری
نیران به تو میمون باد و آن حفره و آذرها
هوش مصنوعی: با نادرست‌ها هم‌نشینی کن و از حقیقت دوری بجوی. تو مانند میمونی هستی و در میان چاله‌ها و آتش‌ها قرار داری.
اولاد علی را سلب سازند پس از بستن
از تن همه پیراهن وز سر همه معجرها
هوش مصنوعی: فرزندان علی را از همه چیز محروم کنند، سپس پس از آنکه پیراهن‌ها را از تن‌شان می‌کَشند و از سرشان همه پوشش‌ها را برمی‌دارند.
در دیده مادرها بی توبه و بی توبیخ
زنجیر جفا بندند بر بازوی دخترها
هوش مصنوعی: مادران بدون هیچ معذرت‌ خواهی یا سرزنشی، دخترانشان را به زنجیر رنج و سختی مبتلا می‌کنند.
ساعد همه را خسته از کشمکش زنجیر
گردن همه را مجروح از زخمه چنبرها
هوش مصنوعی: دست همه را از تلاش و کشمکش خسته کرده و زنجیر بر گردنشان افتاده است. همه به دلیل ضربه‌ها و فشارهایی که تحمل کرده‌اند، مجروح شده‌اند.
شد نیزه کین چوگان وز پیکر جانبازان
چون گوی که در میدان غلطیده به خونسرها
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، نیزه‌های انتقام همچون چوگان شده و بدن‌های جانبازان مانند گوی‌هایی هستند که در خون غلطیده‌اند.
بازان همافر را دربند جهانی بوم
بر خاک زبونی بال آغشته به خون پرها
هوش مصنوعی: بازان همافر را به اسارت جهانی درآورده‌اند و بر خاکی که نماد ذلت است، بال‌هایشان به خون آغشته است.
اصحابش و انصارش سرها به سنان رفته
پیران و جوانان را در بادیه پیکرها
هوش مصنوعی: دوستان و یاران او، همگی با شمشیرهای خود آماده‌اند و در بیابان، اجساد پیران و جوانان را به زمین انداخته‌اند.
جان فارغ و دل خرسند از رفتن و جان دادن
تن خسته و سر در گرو از حسرت خواهرها
هوش مصنوعی: دل بی‌دغدغه و خوشحال از رفتن و جان دادن، در حالی که تن خسته است و سر به راهی است پر از حسرت برای خواهران.
یکباره صفایی سار سر در قدمش بسپار
از شاه و گدا بگذر جویی چه از این درها
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی زیبایی را به آواز سُرّی که سار می‌خواند، بسپار. فراموش کن که چه کسی شاه است و چه کسی گدا، و ببین که از این درها چه چیزهایی می‌توان یافت.