شمارهٔ ۳۶
چرخ را سنگین سکونی خاک را چابک خرامی
کاش روید تا مگر زاید قیامت را قیامی
چنگ باطل ساعد حق تافت ای بازوی حجت
ز آستین عدل بیرون آر دست انتقامی
شرک و کفر افکند سنگین سایه ی تاریک سیما
ماند بر توحید حشمت بر نبوت احترامی
با چنین خونریز عام از پیشگاه خاص یزدان
جای دارد گر نیاید بوی رحمت بر مشامی
عذب تسنیم رسالت تیره گشت از بار گیتی
خاندان آل احمد یافت نقص از ناتمامی
سخره ای بگذشت رو به هر پلنگ آویز شیری
خسته ی صد آشیانه جغذ هر مسکین حمامی
خواجه تا لالای کیهان را چه بخشایش چه کشتن
رایگان باشد به خون چون علی اکبر غلامی
نکشد آن سوخصم زنجیر اسیران حرم را
تا ز اصحاب تماشا بر نسازد ازدحامی
گر دریغ آری شفاعت ماند خواهد بی تکلف
دست پخت مغفرت ها تا قیامت نیم خامی
بگذری گر صدره افزون دید خواهی غرقه در خون
یا تن بی سر امیری یا سر بی تن امامی
زیر و بالا مجلسی اندوه بینی مرد ماتم
بنگری بر هر مقیمی بگذری بر هر مقامی
زاری بدرود یثرب خواری تودیع بطحا
کربلا و کوفه بود ار چند رستاخیز عامی
از گزند شام کم گو، درد و رنج شام کم جو
جاودان یارب مماناد از نشان شام نامی
تا نشان از روز و شب بر هیچ کس چونانکه بر ما
سایه ی ظلمت نیندازد الهی تیره شامی
یا رب از ته جرعه ی این خسروانی خم به رحمت
گرچه دردآلود باشد بر صفایی ریز جامی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چرخ را سنگین سکونی خاک را چابک خرامی
کاش روید تا مگر زاید قیامت را قیامی
هوش مصنوعی: زمانه به کندی پیش میرود و زمین به آرامی میچرخد. ای کاش چیزی به وجود آید تا به چالش و حرکتی بزرگ منجر شود، شاید که «قیامت» یا تغییرات عظیم و تحولآفرینی رخ دهد.
چنگ باطل ساعد حق تافت ای بازوی حجت
ز آستین عدل بیرون آر دست انتقامی
هوش مصنوعی: چنگی که به دست باطل ایجاد شده، بر حق ضربه میزند. ای بازوی قدرت و دلیل، از آستین عدالت، دست انتقام را بیرون بیاور.
شرک و کفر افکند سنگین سایه ی تاریک سیما
ماند بر توحید حشمت بر نبوت احترامی
هوش مصنوعی: شرک و کفر، همچون سایهای سنگین، بر چهره توحید افتاده است و بر مقام نبوت، هنوز هم احترام و عظمت وجود دارد.
با چنین خونریز عام از پیشگاه خاص یزدان
جای دارد گر نیاید بوی رحمت بر مشامی
هوش مصنوعی: با این وجود خونریزی که عموم مردم او را میشناسند، اگر بوی رحمت از جانب خداوند بر مشام کسی نرسد، در برابر خداوند خاص او جایی نخواهد داشت.
عذب تسنیم رسالت تیره گشت از بار گیتی
خاندان آل احمد یافت نقص از ناتمامی
هوش مصنوعی: آب زلال تسنیم (نهر بهشت) که نشانهای از رسالت و پیامبری است، به خاطر مشکلات و رنجهای دنیوی و بار سنگین آن، به تیرهگی و کدورت دچار شده است. خاندان آل احمد (پیامبر اسلام) نیز از این وضعیت ناقص و ناکامل به نظر میرسند.
سخره ای بگذشت رو به هر پلنگ آویز شیری
خسته ی صد آشیانه جغذ هر مسکین حمامی
هوش مصنوعی: یک موجودی از دنیای حیوانات که به نوعی به تمسخر مشغول است، به سمت پلنگی که در حال آویزان شدن است میرود. در این حال، شیر خستهای را مشاهده میکند که در صد خانهی آشیانهی جغدها زندگی میکند. همچنین، به یاد فقر و ناتوانی یک حمامدار ساده میافتد.
خواجه تا لالای کیهان را چه بخشایش چه کشتن
رایگان باشد به خون چون علی اکبر غلامی
هوش مصنوعی: خداوند به چه مانعی میتواند به کیهان و هستی آسیب بزند یا آن را مخلوقی بیدلیل و بیسختی به فنا ببخشاید، همانطور که علی اکبر، به عنوان یک غلام و جوانی نیکوکار، جانش را به خاطر حق داده است.
نکشد آن سوخصم زنجیر اسیران حرم را
تا ز اصحاب تماشا بر نسازد ازدحامی
هوش مصنوعی: نباید دشمنان، اسیران حرم را به زنجیر درآورند تا جمعیت تماشاگران را به هم نریزند و مرتب نگه دارند.
گر دریغ آری شفاعت ماند خواهد بی تکلف
دست پخت مغفرت ها تا قیامت نیم خامی
هوش مصنوعی: اگر شفاعت را دریغ کنی، دیگر چیزی نخواهد ماند و به سادگی میتوان از سفرهی مغفرت بهرهمند شد، تا قیامت هیچ نقصی باقی نخواهد ماند.
بگذری گر صدره افزون دید خواهی غرقه در خون
یا تن بی سر امیری یا سر بی تن امامی
هوش مصنوعی: اگر از درخت بلند بگذری، دو حالت برایت پیش میآید: یا اینکه غرق در خون خواهی شد، یا اینکه به مقام امیری با جسمی بیسر خواهی رسید، یا به مقام امامی با سر بیتن.
زیر و بالا مجلسی اندوه بینی مرد ماتم
بنگری بر هر مقیمی بگذری بر هر مقامی
هوش مصنوعی: در هر جا که بروی، در مجالس مختلف، حزن و اندوه مردم را میبینی و در چهره کسانی که میکنی، نشانههای سوگواری و غم را مشاهده میکنی.
زاری بدرود یثرب خواری تودیع بطحا
کربلا و کوفه بود ار چند رستاخیز عامی
هوش مصنوعی: با ناراحتی از یثرب وداع میگوید و در عوض به بطحا، کربلا و کوفه میپردازد، هرچند که اینها نشانی از یک رستاخیز عمومی هستند.
از گزند شام کم گو، درد و رنج شام کم جو
جاودان یارب مماناد از نشان شام نامی
هوش مصنوعی: از مشکلات و سختیهای شب درنگیر و در جستجوی درد و رنج آن نباش، ای خدا، همیشه از آثار شب و نشانههایش دور باش.
تا نشان از روز و شب بر هیچ کس چونانکه بر ما
سایه ی ظلمت نیندازد الهی تیره شامی
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانهای از روز و شب بر هیچکس مانند سایهی تاریکی که بر ما افتاده، نیفتد، خدایا، شبی تاریک است.
یا رب از ته جرعه ی این خسروانی خم به رحمت
گرچه دردآلود باشد بر صفایی ریز جامی
هوش مصنوعی: ای خداوند، از ته این لیوان که از شراب خسروانی پر شده، هرچند که درد و غم را به همراه دارد، به رحمت خویش یک جام صاف بر من نازل کن.