شمارهٔ ۳۲
از حرم تا شام گردون بر زمین گسترد دامی
که نه شاهینی ز بندش رست خواهد نه حمامی
قاهر آمد دست کین بازوی کفر افتاد چیره
نه نشانی ماند از ایمان نه از اسلام نامی
تا کی ای دست عتاب و عدل حق در آستینی
تا کی ای تیغ قصاص دولت و دین در نیامی
آل احمد تا کجا خواری کشند از خیل مروان
قهری ای عنف سپهر ای خشم اختر انتقامی
ای دماء پاک پرور ای فرات عذب گوهر
بی گنه تا کی حلالی بی جهت تا کی حرامی
قحط آب است ای دریغا اشک تلخ و شور من
دست گیرد تا مگر دریای رحمت را به جامی
داوری را دیده در راه تو داریم ای قیامت
لنگ لنگان پویه تا کی؟ شل نه ای برادر گامی
وقعه ی کبری مگر کیفر کند این کفر و کین را
ای سپهر آخر درنگی، ای زمین آخر خرامی
خاک نایی زین تحکم خون نگردی زین تعدی
جان نه پولادی و آهن دل نه سندان و رخامی
صحن کیهان برنتابد با دو رستاخیز کبری
این تطاول را تقاعد یا قیامت را قیامی
ای جهان آویز غوغا ای سلامت سوز ماتم
نینوایی یا قیامت کوفه یا آشوب شامی
بر سران خسته تن هر گام رستاخیز خاصی
بر زنان بسته پر هر چشم زد غوغای عامی
از حریم تست خاکم در دهان بی هیچ حرمت
گر سگی جوی کنیزی یا خسی خواهد غلامی
با چنان حق سوز باطل و آن مسلمان تاز کافر
دولت و دین را کجا قوت بماند یا قوامی
هان صفایی بر لب خشک شهیدان خون گری خون
تا بود آن زخم ازین مرهم پذیرد التیامی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حرم تا شام گردون بر زمین گسترد دامی
که نه شاهینی ز بندش رست خواهد نه حمامی
هوش مصنوعی: از حرم تا شام، آسمان بر زمین دام وسیعی پهن کرده است که نه پرندهای (مثل شاهین) میتواند از آن آزاد شود و نه پرندهای دیگر (مثل حمام) میتواند از آن فرار کند.
قاهر آمد دست کین بازوی کفر افتاد چیره
نه نشانی ماند از ایمان نه از اسلام نامی
هوش مصنوعی: نیروی انتقام و قدرت در حال ظهور است و دستان کفر و انکار شکست خورده است. دیگر هیچ نشانهای از ایمان و دین اسلام باقی نمانده است.
تا کی ای دست عتاب و عدل حق در آستینی
تا کی ای تیغ قصاص دولت و دین در نیامی
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر بمانم که دست عدالت و عتاب بر آستین تو باشد؟ تا کی باید منتظر بیفتم که شمشیر قصاص، که نشانه دولت و دین است، از نیام بیرون آید؟
آل احمد تا کجا خواری کشند از خیل مروان
قهری ای عنف سپهر ای خشم اختر انتقامی
هوش مصنوعی: آل احمد تا چه زمانی باید در برابر ظلم و ستم مروان بیپناهی و واماندگی را تحمل کنند؟ ای آسمان، ای خشم ستارهها، انتقام کجاست؟
ای دماء پاک پرور ای فرات عذب گوهر
بی گنه تا کی حلالی بی جهت تا کی حرامی
هوش مصنوعی: ای فرات، که آب خالص و زلال داری، تا کی باید بیدلیل خونریزی کنی و تا کی باید به ناحق حلال و حرام شوی؟
قحط آب است ای دریغا اشک تلخ و شور من
دست گیرد تا مگر دریای رحمت را به جامی
هوش مصنوعی: کمبود آب به شدت حس میشود و من با اشکهای تلخ و شور خود تلاش میکنم تا بتوانم با آن، رحمت و برکت را به دست بیاورم.
داوری را دیده در راه تو داریم ای قیامت
لنگ لنگان پویه تا کی؟ شل نه ای برادر گامی
هوش مصنوعی: ما در مسیر تو قضاوتی داریم، ای روز قیامت که با ناز و آرامش پیش میروی. تا کی باید منتظر بمانیم؟ برادر، قدمی بردار و به جلو برو.
وقعه ی کبری مگر کیفر کند این کفر و کین را
ای سپهر آخر درنگی، ای زمین آخر خرامی
هوش مصنوعی: آیا روز بزرگ قیامت نخواهد آمد تا این نافرمانی و کینه را مجازات کند؟ ای آسمان، کمی تامل کن، ای زمین، بالاخره آرام بگیر.
خاک نایی زین تحکم خون نگردی زین تعدی
جان نه پولادی و آهن دل نه سندان و رخامی
هوش مصنوعی: خاک به خاطر این فشارها و ظلمها نخواهد نواخت، تو هم به خاطر این تجاوزات نمیتوانی تغییر کنی. تو نه از جنس پولاد و آهنی، نه مثل سندان و رخامی.
صحن کیهان برنتابد با دو رستاخیز کبری
این تطاول را تقاعد یا قیامت را قیامی
هوش مصنوعی: فضای کیهان نمیتواند دو بار چنین زندهسازی عظیمی را تحمل کند؛ این یک بینظمی یا سرآغاز قیامت است.
ای جهان آویز غوغا ای سلامت سوز ماتم
نینوایی یا قیامت کوفه یا آشوب شامی
هوش مصنوعی: ای دنیا! سرشار از هیاهو و سر و صدا هستی. ای سلامتی که به درد و اندوه میافزایی، آیا تو همان روز قیامت در کوفه هستی یا همهمهای در شام؟
بر سران خسته تن هر گام رستاخیز خاصی
بر زنان بسته پر هر چشم زد غوغای عامی
هوش مصنوعی: هر گام که بر روی بدن خسته و فرسوده میزنند، یک نوع خاص از رستاخیز را به وجود میآورد و در هر نگاه، هیاهویی عمومی بوجود میآید.
از حریم تست خاکم در دهان بی هیچ حرمت
گر سگی جوی کنیزی یا خسی خواهد غلامی
هوش مصنوعی: اگرچه من در مقام خاک و ذرهای از وجود تو هستم و هیچ حرمت و ارزشی برایم قائل نیستی، ولی اگر بخواهی، حتی اگر به اندازه یک سگی بیارزش هم باشم، آمادهام که خدمتگزار تو باشم.
با چنان حق سوز باطل و آن مسلمان تاز کافر
دولت و دین را کجا قوت بماند یا قوامی
هوش مصنوعی: وقتی حقطلبی باطل را به شدت و با انگیزهای قوی نقض کند و حالتی پیش بیاید که یک مسلمان تازهوارد به کفر، دولت و دین به کجا خواهد رسید یا چه پایدار و استواری خواهد داشت؟
هان صفایی بر لب خشک شهیدان خون گری خون
تا بود آن زخم ازین مرهم پذیرد التیامی
هوش مصنوعی: ای آن که صفا بر لب خشک شهیدان نشسته، خون بر خون میچکد، تا زمانی که آن زخمها از این مرهم بهبودی بگیرند.