شمارهٔ ۲۵
قلم از ازل ندانم چه نوشته بر سر من
مگرم برای ماتم همه زاد مادر من
ای فلک ای فلک ای فلک داد
از دست جفای تو فریاد
به مصاف حق و باطل به خلاف حق گذاری
ز چه پاره پاره افتد بدن برادر من
به زمین ظلم کسوت ز سپهر خصم جامه
نه کفن به پیکر او نه نقاب بر سر من
به حضر ز تف وادی به سفر ز خیل ماتم
تب و تاب همدم وی غم و رنج یاور من
ز عناد دهر بی سر تن چاک قاسم او
ز فساد خصم بی تن سر پاک اکبر من
ز ستیزه های کیوان همه خاک بستر وی
ز زبانه های افغان همه دود معجر من
تن یاوران به یک سر، سر سروران به یکسو
چه مصیبت است یا رب که بسوزد اختر من
سوی کوفه ره سپارم به اسیری ای برادر
غم تست توشه ی تن سر تست رهبر من
ز ثبات جان مرا بس عجب است و این عجب تر
که در آتش جدایی نگداخت پیکر من
چو به بزم غم بسر شد ز تو دور باده خواران
کند آسمان را ز خون همه دوره ساغر من
مگر از لحد برآید پی دادخواهی ما
برسان صبا از این غم خبری به مادر من
غم قتل و رنج غارت لب خشک و چشم گریان
بنه ار یقین نداری قدمی برابر من
عجب است اگر نسوزد چو سپند از آتش جان
تن چاک چاک او را دل داغ پرور من
به عنایت شهیدان چه غم از گنه صفایی
که ولای اهل بیت است شفیع محشر من
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قلم از ازل ندانم چه نوشته بر سر من
مگرم برای ماتم همه زاد مادر من
هوش مصنوعی: قلم از زمانهای دور نمیدانم چه سرنوشتی برای من رقم زده است، اما میدانم که این سرنوشت برای سوگواری و غمگساری به من را هدیه داده است، گویی که برایم تنها یادگار مادرم است.
ای فلک ای فلک ای فلک داد
از دست جفای تو فریاد
هوش مصنوعی: ای آسمان، ای آسمان، ای آسمان! از ظلم و ستم تو دلها به فریاد درآمدهاند.
به مصاف حق و باطل به خلاف حق گذاری
ز چه پاره پاره افتد بدن برادر من
هوش مصنوعی: به جنگ حق و ناحق میروی، چرا که برادر من در این راه به چه اندازه آزار خواهد دید و آسیب خواهد زد.
به زمین ظلم کسوت ز سپهر خصم جامه
نه کفن به پیکر او نه نقاب بر سر من
هوش مصنوعی: هیچ کس نباید بر روی زمین ظلم و ستم کند، زیرا آسمان دشمنی است که بر انسانان چادر نمیافکند و نه برای آنها کفن میسازد. من هم نباید بر سر خود نقابی بزنم.
به حضر ز تف وادی به سفر ز خیل ماتم
تب و تاب همدم وی غم و رنج یاور من
هوش مصنوعی: در دوری از وطن و دلسردی، تنهاییام را با غم و اندوهی که به همراه دارم سپری میکنم. این حال و روز من است که غم و زحمت همواره همراهم هستند.
ز عناد دهر بی سر تن چاک قاسم او
ز فساد خصم بی تن سر پاک اکبر من
هوش مصنوعی: زمانه به خاطر لجاجت و سرسختیاش قاسم را بیسر و بیتن کرده است، و از فساد دشمنان، سر نیک و پاک اکبر من را هم از او میگیرد.
ز ستیزه های کیوان همه خاک بستر وی
ز زبانه های افغان همه دود معجر من
هوش مصنوعی: از درگیریها و جنگهای آسمان، تمام خاکی که او بر روی آن میخوابد، از آتش و دود ناشی از نبرد افغانها مملو شده است.
تن یاوران به یک سر، سر سروران به یکسو
چه مصیبت است یا رب که بسوزد اختر من
هوش مصنوعی: نزدیکان و یاران در یک جا جمع شدهاند، و سران و بزرگترها در سوی دیگر قرار دارند. چه مصیبت بزرگ و دردناکی است ای خداوند که ستاره بخت من در حال سوختن است.
سوی کوفه ره سپارم به اسیری ای برادر
غم تست توشه ی تن سر تست رهبر من
هوش مصنوعی: به سوی کوفه میروم، ای برادر. غم و اندوه به دوش من است و بار سفرم فقط درد و رنج توست، تو که رهبر من هستی.
ز ثبات جان مرا بس عجب است و این عجب تر
که در آتش جدایی نگداخت پیکر من
هوش مصنوعی: من از اینکه جانم به ثبات است تعجب میکنم و عجیبتر اینکه در آتش جدایی، بدنم آسیب ندیده است.
چو به بزم غم بسر شد ز تو دور باده خواران
کند آسمان را ز خون همه دوره ساغر من
هوش مصنوعی: وقتی که غم گردهمایی به پایان میرسد و تو از من دور میشوی، باده نوشان آسمان را از خون همه دورههای زندگی من پر میکنند.
مگر از لحد برآید پی دادخواهی ما
برسان صبا از این غم خبری به مادر من
هوش مصنوعی: مگر از گور برنمیخیزد تا درد و دل ما را بگوید، ای باد صبا، از این غم چیزی به مادر من برسان.
غم قتل و رنج غارت لب خشک و چشم گریان
بنه ار یقین نداری قدمی برابر من
هوش مصنوعی: اگر یقین نداری که من در برابر تو ایستادهام، پس غم و غصهام را نادیده بگیر؛ نگرانی از قتل و دزدی، لبی خشک و چشمی اشکبار را برای من به ارمغان میآورد.
عجب است اگر نسوزد چو سپند از آتش جان
تن چاک چاک او را دل داغ پرور من
هوش مصنوعی: عجب است اگر انسان مانند درخت سوزان از آتش، دچار درد و رنج نشود، خصوصا وقتی که دل من از داغ و آتش احساساتش به شدت میسوزد.
به عنایت شهیدان چه غم از گنه صفایی
که ولای اهل بیت است شفیع محشر من
هوش مصنوعی: برکت و رحمت شهدای بزرگوار باعث میشود که نگران گناهانم نباشم، چونکه محبت و پیروی از اهل بیت، شفاعتگر من در روز قیامت خواهد بود.