شمارهٔ ۲۱
حسین ای خسرو لب تشنگانم
برادر
برادر جان برادر
فروغ چشم و بازوی توانم
برادر
برادر جان برادر
فلک تا از حجازت پرده افراخت
برادر
رهی جانسوز بنواخت
عراقی ساخت آهنگ فغانم
برادر
برادر جان برادر
اجل از پشت زین با جسم صد چاک
برادر
فکندت بر سر خاک
فلک زد بر زمین از آسمانم
برادر
برادر جان برادر
به دام روزگارت بال و پر ریخت
برادر
فلک خاکم به سر بیخت
همایون طایر عرش آشیانم
برادر
برادر جان برادر
شفق فام آمد از خونت زمین آه
برادر
فلک سوز آتشین آه
ستاره سوخت در هفت آسمانم
برادر
برادر جان برادر
ز شاخ دولتت تا برگ و بر ریخت
برادر
قضا طوفان برانگیخت
وز آن صرصر بهار آمد خزانم
برادر
برادر جان برادر
سموم غم چنانم خشک و تر سوخت
برادر
که تا آتش برافروخت
گلی نگذاشت از یک گلستانم
برادر
برادر جان برادر
ترا تا قامت از پیکان خونریز
برادر
کمان ناوک آویز
ز ناله ناوک از قامت کمانم
برادر
برادر جان برادر
گلت ماند از عطش نیلوفری رنگ
برادر
به دامان این دل تنگ
فشاند از دیده صد باغ ارغوانم
برادر
برادر جان برادر
مرا افکنده بود اندوه اکبر
برادر
به دل یک دوزخ آذر
غمت یک باره زد آتش به جانم
برادر
برادر جان برادر
صفایی زین غم ار گویم بیانی
برادر
نویسم داستانی
زبان سوزد فرو ریزد بنانم
برادر
برادر جان برادر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسین ای خسرو لب تشنگانم
برادر
هوش مصنوعی: حسین، ای بزرگمردی که برادر من هستی و من تشنه محبت و علم تو هستم.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر عزیز، برادر.
فروغ چشم و بازوی توانم
برادر
هوش مصنوعی: نور چشمان و قدرت بازوی من، برادر.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر، تو همچون برادر من هستی و ما باید یکدیگر را درک کنیم و از هم حمایت کنیم.
فلک تا از حجازت پرده افراخت
برادر
هوش مصنوعی: آسمان تا زمانی که از حجاز پرده برداری کرد، برادر.
رهی جانسوز بنواخت
هوش مصنوعی: دردی عمیق و جانسوز وجودش را نوازش کرد.
عراقی ساخت آهنگ فغانم
برادر
هوش مصنوعی: برادر، عراقی آهنگی با صدای ناله و فغان من سروده است.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: برادر عزیز، برادر!
اجل از پشت زین با جسم صد چاک
برادر
هوش مصنوعی: مرگ از پشت اسب با جسمی پر از زخم، به سراغ برادر آمده است.
فکندت بر سر خاک
هوش مصنوعی: تو را بر سر خاک گذاشتم.
فلک زد بر زمین از آسمانم
برادر
هوش مصنوعی: آسمان بر روی زمین ظلم و ستم روا داشته است، به طوری که گویا برادر من است.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر عزیز، تو باید بتوانی برادرانه رفتار کنی و همواره در کنار برادرانت باشی.
به دام روزگارت بال و پر ریخت
برادر
هوش مصنوعی: برادر، به دام مصیبتهای زندگی گرفتار شدی و آزادیات را از دست دادی.
فلک خاکم به سر بیخت
هوش مصنوعی: ستارهها بر سرم خاک پاشیدند.
همایون طایر عرش آشیانم
برادر
هوش مصنوعی: برادر، تو مانند پرندهای باشکوه و بلندپرواز هستی که در آسمانها زندگی میکند.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: برادر عزیز، برادر.
شفق فام آمد از خونت زمین آه
برادر
هوش مصنوعی: شفق رنگی به خاطر خون تو بر زمین پاشیده شده است، آه برادر.
فلک سوز آتشین آه
هوش مصنوعی: آسمان، شعلههای آتشین آه را میسوزاند.
ستاره سوخت در هفت آسمانم
برادر
هوش مصنوعی: برادر، در هفت آسمان، ستارهای که میدرخشید، اکنون از بین رفته است.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر، تو برادر من هستی.
ز شاخ دولتت تا برگ و بر ریخت
برادر
هوش مصنوعی: وقتی که نعمت و خوشبختی تو به پایان رسد، همه چیز از تو دور میشود و دیگر هیچکس در کنارت نخواهد ماند.
قضا طوفان برانگیخت
هوش مصنوعی: سرنوشت، طوفانی به پا کرد.
وز آن صرصر بهار آمد خزانم
برادر
هوش مصنوعی: بیشتر روزهای زیبای بهار به خاطر وزش باد سرد پاییزی، به زودی به پایان میرسند، برادر.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر، تو هم برادر منی.
سموم غم چنانم خشک و تر سوخت
برادر
هوش مصنوعی: غم و اندوه چنان مرا سوزانده که همه وجودم را خشک و عاری از احساس کرده است، برادر.
که تا آتش برافروخت
هوش مصنوعی: تا زمانی که آتش برافروخته شد.
گلی نگذاشت از یک گلستانم
برادر
هوش مصنوعی: برادر، در تمام این باغ، هیچ گلی برای من باقی نمانده است.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر عزیز، تو برادری هستی که ارزشمند و محترم هستی.
ترا تا قامت از پیکان خونریز
برادر
هوش مصنوعی: تو را تا زمانی که برادر با تیرهای خونینت به تو حمله کند، خواهی ایستاد.
کمان ناوک آویز
هوش مصنوعی: کمان با تیرهایی که به آن آویخته شده است.
ز ناله ناوک از قامت کمانم
برادر
هوش مصنوعی: برادرم، از صدای نالهام که ناشی از تیرکمانم است، متوجه حالت من شو.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر عزیز، دلگرمی تو را احساس میکنم.
گلت ماند از عطش نیلوفری رنگ
برادر
هوش مصنوعی: گل تو به خاطر عطش، رنگ نیلوفر را از دست داده و پژمرده شده است.
به دامان این دل تنگ
هوش مصنوعی: دلهای تنگ و گرفته را در آغوش میگیرم.
فشاند از دیده صد باغ ارغوانم
برادر
هوش مصنوعی: برادر، از چشمانم گلهای زرخوشبو و رنگین مانند باغهای ارغوان میبارد.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر، تو هم برادر منی.
مرا افکنده بود اندوه اکبر
برادر
هوش مصنوعی: برادر بزرگم مرا با اندوه و ناراحتی عمیقی مواجه کرده است.
به دل یک دوزخ آذر
هوش مصنوعی: دل آتشین و ملتهب را تصور کن.
غمت یک باره زد آتش به جانم
برادر
هوش مصنوعی: غم تو به یکباره شعلهای به جانم میزند، برادر.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر، تو همواره برای من اهمیت داری و برادری را فراموش نکن.
صفایی زین غم ار گویم بیانی
برادر
هوش مصنوعی: اگر بگویم که از این غم چه صفایی دارم، برادر، این حرف را بیان کردهام.
نویسم داستانی
هوش مصنوعی: میخواهم داستانی بنویسم.
زبان سوزد فرو ریزد بنانم
برادر
هوش مصنوعی: زبانم میسوزد و دستم، برادر، به درد آمده است.
برادر جان برادر
هوش مصنوعی: ای برادر عزیز، تو را میگویم.