گنجور

۵۲- وه وه از در برید فرخ فال

وه وه از در برید فرخ فال
با خبرهای خوش رسید اینک
کآن علی جامه عمر نامه
شد ز دارالعباده سوی درک
گشت خائین ولی نعمت را
سختش آخر گرفت نان و نمک
با همه شست و شق کمانی‌ها
از قدر بر دل آمدش ناوک...
با چنان دین که در غوایت کفر
بوده بوبکر را شریک و کمک
باد رحمت به انگریز و ارس
مرحبا بر هزاره و ازبک
دین او اجتهاد و ظن و قیاس
کیش او احتمال و شبهه و شک
همه حرفش گزاف و بوک و مگر
همه امرش خلاف و کوک و کلک
مهر و میثاق او به یک مازو
کار و کردار او به یک کرچک
قید اعناق عام کالانعام
آنکه نامش نهاده تحت حنک
بر سرش نی عمامه چاه بلاست
که درانباشته به خار و خسک
مرجع ناس گشته بین نسناس
خرس بنگر نشسته بر خرسک
آنکه قعر سعیر مقعد اوست
چند گاهی نشست بر توشک
سگ گرگین نگر پلنگ شکار
خرسوار مراغه بین و یدک
داده از مسئله اصول و فروع
پاسخی کی سوای فحش و کتک
خود ز میراث هر که مرد و نماند
حق وارث زیاده از ده یَک
هر که در مال غیر با او ساخت
گفت نصف لنا و نصف لک
داد حکم هزار خربزه زار
هر که بردش به رشوه یک کالک
از پی طمع یک وجب چوخا
داده بر باد بارهای برک
سوخت بهر چهار گز کرباس
ز آتش حرص او هزار فدک
دست‌ها از عناد او به خدای
پای‌ها از فساد او به فلک
ز اعتسافات این ظلوم جهول
ناله‌ها بر سماک شد ز سمک
کرده از دود آه اهل زمین
به تظلم سیاه روی فلک
رانده شنعت به کیش و ملت وی
دین زردشت و مذهب مزدک
کرده نفرین بر او جماد و نبات
جن و حیوان و آدمی و ملک
پخت دانی که بهر او این نان
آنکه کرد از نخست غصب فدک
زن به مزدی چو وی نخواهی یافت
ربع مسکون ببیزی ار به الک
تا در آتش سکون سمندر راست
تا شنا می‌کند در آب اردک
دوستانش مقیم آتش دل
چون سمندر چه بیش و چه اندک
دشمنانش ز آبرو دلشاد
اردک آسا جدا جدا هر یَک
تیز اعدا به سبلت احبابش
بیش یا کم چه بزرگ تا چه کوچک
الغرض چون بشیر فرخ پی
داد این مژده گفت بشری لک
غاصب‌الضیعه قد فنی و ردی
ناصب‌الشیعه قد فنی هوی و هلک
پی تاریخ او صفائی گفت
رفت آمیرزا علی به درک
۱۲۷۶ق

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه وه از در برید فرخ فال
با خبرهای خوش رسید اینک
هوش مصنوعی: چه خبر خوشی از دور و بر رسید، خوشا به حال ما که به شگون نیکو می‌رسد!
کآن علی جامه عمر نامه
شد ز دارالعباده سوی درک
هوش مصنوعی: علی به دلیل اینکه زندگی‌اش را در عبادت گذرانده، به جایگاه بالایی در درک و معرفت رسیده است.
گشت خائین ولی نعمت را
سختش آخر گرفت نان و نمک
هوش مصنوعی: خیانت به کسی که به او نعمت داده و به او کمک کرده، عاقبت بدی به دنبال خواهد داشت و در نهایت انسان خیانتکار به دردسر می‌افتد.
با همه شست و شق کمانی‌ها
از قدر بر دل آمدش ناوک...
هوش مصنوعی: با همه تیراندازان ماهر و کاردان، او به قلبش احساس نامطلوبی پیدا کرد...
با چنان دین که در غوایت کفر
بوده بوبکر را شریک و کمک
هوش مصنوعی: با دینی که در آن به کفر افتاده‌ای، چگونه می‌توانی ابوبکر را همرا و یاری‌گر خود قرار دهی؟
باد رحمت به انگریز و ارس
مرحبا بر هزاره و ازبک
هوش مصنوعی: باد رحمت بر انگلستان و ارس، خوش آمد بر هزاره و ازبک.
دین او اجتهاد و ظن و قیاس
کیش او احتمال و شبهه و شک
هوش مصنوعی: مکتب او بر پایه استنباط و فرضیات بنا شده و باورهایش آکنده از تردید و Doubt است.
همه حرفش گزاف و بوک و مگر
همه امرش خلاف و کوک و کلک
هوش مصنوعی: همه صحبت‌های او بی‌محتوا و بی‌اساس است و به نظر می‌رسد که همه کارهایش نیز نادرست و فریبکارانه باشد.
مهر و میثاق او به یک مازو
کار و کردار او به یک کرچک
هوش مصنوعی: عهد و پیمان او مانند درختی است که به سادگی نمی‌توان آن را نادیده گرفت و رفتار او همچون پرنده‌ای که به آسانی می‌تواند پرواز کند.
قید اعناق عام کالانعام
آنکه نامش نهاده تحت حنک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسان به طور کامل تحت کنترل و محدودیت قرار گیرد، مانند حیواناتی می‌شود که فقط با زنجیر و بند به‌پیش می‌روند و هیچ اراده‌ای برای خود ندارند. در واقع، عدم آزادی و محدودیت‌ها باعث می‌شود که فرد تبدیل به موجودی صرفاً تحت تأثیر عوامل بیرونی شود.
بر سرش نی عمامه چاه بلاست
که درانباشته به خار و خسک
هوش مصنوعی: بر روی سر او عمامه‌ای است که نشانه‌ای از مشکلات و سختی‌هاست و در آن پر از خار و گیاهان بی‌خاصیت شده است.
مرجع ناس گشته بین نسناس
خرس بنگر نشسته بر خرسک
هوش مصنوعی: مردم به یک موجود عجیب و غریب مانند خرسی کوچک نگاه می‌کنند که در حال نشستن بر روی یک خرس بزرگ‌تر است.
آنکه قعر سعیر مقعد اوست
چند گاهی نشست بر توشک
هوش مصنوعی: آن کس که در عذاب جهنم است و در پایین‌ترین حالت قرار دارد، گاه‌گاهی بر روی تشک راحتی می‌نشیند.
سگ گرگین نگر پلنگ شکار
خرسوار مراغه بین و یدک
هوش مصنوعی: به یک حیوان درنده نگاه کن که چگونه مانند پلنگ به شکار می‌پردازد و خرس را در مراغه مشاهده کن که به دنبال طعمه است.
داده از مسئله اصول و فروع
پاسخی کی سوای فحش و کتک
هوش مصنوعی: پاسخی که به سوالات اصولی و جزئیات داده می‌شود، فقط به فحش و ضرب و شتم محدود شده است.
خود ز میراث هر که مرد و نماند
حق وارث زیاده از ده یَک
هوش مصنوعی: هر فردی که از دنیا برود و چیزی از او به جا نماند، حق وراثت او بیشتر از یک ده محدود نیست.
هر که در مال غیر با او ساخت
گفت نصف لنا و نصف لک
هوش مصنوعی: هر کس که در مورد دارایی دیگران کاری انجام دهد، معمولاً به خود می‌گوید که نصف این مال برای من و نصف دیگر برای تو است.
داد حکم هزار خربزه زار
هر که بردش به رشوه یک کالک
هوش مصنوعی: حکم و قانونی که تعیین شده، به اندازه هزار باغ خربزه ارزش دارد، اما هر کسی که بتواند با دادن رشوه، یک تکه از این زمین را به دست آورد، برنده است.
از پی طمع یک وجب چوخا
داده بر باد بارهای برک
هوش مصنوعی: به خاطر طمع، یک وجب از زندگی را به باد داده و بارهای سنگینی را بر دوش خود حمل کرده است.
سوخت بهر چهار گز کرباس
ز آتش حرص او هزار فدک
هوش مصنوعی: به خاطر حرص و طمع او، حتی چهار گز پارچه کرباس نیز سوخت و از بین رفت، انگار که هزار فدک را به آتش کشیده‌اند.
دست‌ها از عناد او به خدای
پای‌ها از فساد او به فلک
هوش مصنوعی: دست‌ها به خاطر دشمنی او با خدا، و پاها به دلیل فساد او به آسمان گریزان هستند.
ز اعتسافات این ظلوم جهول
ناله‌ها بر سماک شد ز سمک
هوش مصنوعی: از ظلم و جهل این شخص نادان، ناله‌ها به آسمان بلند شد و به ستاره‌ای به نام سماک رسید.
کرده از دود آه اهل زمین
به تظلم سیاه روی فلک
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر ناله‌های گنگ مردم زمین به رنگ سیاه درآمده و پر از دود و غم شده است.
رانده شنعت به کیش و ملت وی
دین زردشت و مذهب مزدک
هوش مصنوعی: هنر و خوی تو، تو را به دوری از کیش و ملت خود واداشته است، در حالی که دین زرتشتی و مذهب مزدک از آن توست.
کرده نفرین بر او جماد و نبات
جن و حیوان و آدمی و ملک
هوش مصنوعی: به هر چیزی که از حیات و زندگی برخوردار نیست، یا حتی موجودات زنده، همه را زیر لعنت و نفرین قرار داده است. هر گونه موجودی، از جاندار و بی‌جان گرفته تا انسان و فرشته، به نوعی در این نفرین گنجانده شده‌اند.
پخت دانی که بهر او این نان
آنکه کرد از نخست غصب فدک
هوش مصنوعی: می‌دانی که این نان به‌خاطر چه کسی تهیه شده است؛ کسی که از ابتدا حق فدک را غصب کرده بود.
زن به مزدی چو وی نخواهی یافت
ربع مسکون ببیزی ار به الک
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زنی با ویژگی‌های خاص و مورد نظرت هستی، بدان که پیدا کردن او بسیار دشوار است. بلکه می‌توانی همچون کسی که در جستجوی زمین وسیع و آباد است، به دنبال برآورده کردن خواسته‌هایت باشی. در واقع، این خواسته‌ها همچون نوشیدن از الک است که هیچ کجا نمی‌توانی به راحتی به آن دسترسی پیدا کنی.
تا در آتش سکون سمندر راست
تا شنا می‌کند در آب اردک
هوش مصنوعی: سمندر در میان آتش آرامش دارد و اردک در آب شنا می‌کند. این تصویر به ما نشان می‌دهد که هر موجودی در محیط طبیعی خود به خوبی زندگی می‌کند و آرامش خاصی دارد.
دوستانش مقیم آتش دل
چون سمندر چه بیش و چه اندک
هوش مصنوعی: دوستانش مانند سمندر در آتش دل او زندگی می‌کنند، چه زیاد و چه کم.
دشمنانش ز آبرو دلشاد
اردک آسا جدا جدا هر یَک
هوش مصنوعی: دشمنان او از خوشحالی به وجد آمدند، مانند اردکی که به دور از هراسی، هر کدام به تنهایی خود را نشان می‌دهند.
تیز اعدا به سبلت احبابش
بیش یا کم چه بزرگ تا چه کوچک
هوش مصنوعی: دشمنان به دوستان خود بیشتر یا کمتر از آنچه که بزرگ یا کوچک هستند، آسیب می‌زنند.
الغرض چون بشیر فرخ پی
داد این مژده گفت بشری لک
هوش مصنوعی: داستان از این قرار است که بشیر خوشخبر این خبر خوش را اعلام کرد و گفت: «به تو بشارت می‌دهم.»
غاصب‌الضیعه قد فنی و ردی
ناصب‌الشیعه قد فنی هوی و هلک
هوش مصنوعی: غاصب زمین از بین رفته و دشمن شیعه هم به خواسته‌های خود نرسیده و نابود شده است.
پی تاریخ او صفائی گفت
رفت آمیرزا علی به درک
هوش مصنوعی: در تاریخ او گفته شده است که آمیرزا علی به جایی رفته است که دیگر قابل بازگشت نیست.
۱۲۷۶ق
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی به جنبه‌های عاشقانه و عاطفی اشاره شده است، به طوری که احساسات عمیق و درونی فرد نسبت به معشوق به وضوح نمایان است. عشق و دلبستگی به گونه‌ای توصیف می‌شود که برای فرد احساس خوشحالی و شادابی به ارمغان می‌آورد. این تصویرسازی از عشق بیانگر زیبایی، لطافت و عواطف ناب انسانی است.