گنجور

۱۲- سالوس مرز جی به سقر رفت و زین سفر

سالوس مرز جی به سقر رفت و زین سفر
کفران کید وکینه کاوش به خاک خفت
شوب و شکوک و شرک و شقاق از بلاد رفت
رنگ ریا و ریب و نفاق از زمانه خفت
تا نخل خار بار وجودش به گل نشست
گلزار کامرانی ارباب دل شکفت
بر ریشش آنچه تیز چه کوتاه و چه دراز
در...آنچه تیر چه کوتاه و چه کلفت
ایمان غائبین نه به تقوی که برد پوچ
اموال حاضرین نه به قیمت که خورد مفت
شید و شقاق و شیطنت و شک و شرک وکذب
در خلق خلق خصلت و اطوار کرد و گفت
هر دو به چشم اهل حق آمد پدیدتر
چندان که حال خویش به ثوب ریا نهفت
چون بر زبان هاتف غیبی سفیده دم
هوش صفائی این خبر از گوش جان شنفت
بهر خجسته سال وصولش به هاویه
نفس ریا هلاک شد اندر کرند گفت
۱۲۹۰ ق

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالوس مرز جی به سقر رفت و زین سفر
کفران کید وکینه کاوش به خاک خفت
هوش مصنوعی: سالوس به جایی رفت که در آن پستی و کینه‌ورزی را تجربه کرد و از این سفر، منجر به نفاق و دشمنی شد و در نهایت به خاک افتاد.
شوب و شکوک و شرک و شقاق از بلاد رفت
رنگ ریا و ریب و نفاق از زمانه خفت
هوش مصنوعی: آشفتگی‌ها، تردیدها، کفر و اختلاف از میان رفتند و رنگ تزویر و ظن و دورویی نیز از زمان محو شده است.
تا نخل خار بار وجودش به گل نشست
گلزار کامرانی ارباب دل شکفت
هوش مصنوعی: وقتی نخل خاری که در وجودش بوده، به گل نشسته و شکوفا شده، باغی از کامیابی و خوشبختی برای دل‌های عاشق به وجود آمده است.
بر ریشش آنچه تیز چه کوتاه و چه دراز
در...آنچه تیر چه کوتاه و چه کلفت
هوش مصنوعی: بر ریش او هر چیزی که تیز باشد، چه کوتاه باشد، چه بلند، و همچنین هر چیزی که تیر باشد، چه کوتاه باشد و چه قطور.
ایمان غائبین نه به تقوی که برد پوچ
اموال حاضرین نه به قیمت که خورد مفت
هوش مصنوعی: ایمان افرادی که غایب هستند به دور از زهد و تقوا است و املاک و دارایی‌هایی که در دست افراد حاضر است، ارزش واقعی و قیمت ندارد چون به راحتی و بی‌دردسر به دست می‌آید.
شید و شقاق و شیطنت و شک و شرک وکذب
در خلق خلق خصلت و اطوار کرد و گفت
هوش مصنوعی: در میان انسان‌ها، ویژگی‌ها و رفتارهای مختلفی مانند شیدایی، جدایی، شیطنت، تردید، کفر و دروغ وجود دارد و او این صفات را در مردم به نمایش گذاشت و بیان کرد.
هر دو به چشم اهل حق آمد پدیدتر
چندان که حال خویش به ثوب ریا نهفت
هوش مصنوعی: هر دو طرف به چشم افرادی که حقیقت را می‌شناسند، بیشتر نمایان شدند، به گونه‌ای که حالت واقعی خود را زیر لباس ریا مخفی کردند.
چون بر زبان هاتف غیبی سفیده دم
هوش صفائی این خبر از گوش جان شنفت
هوش مصنوعی: زمانی که صدای فرشته‌ای در گوش جانم به کلامی شیرین و روشن رسید، فهمیدم که این خبر زیبا را باید با دقت و توجه بشنوم.
بهر خجسته سال وصولش به هاویه
نفس ریا هلاک شد اندر کرند گفت
هوش مصنوعی: به خاطر سال خوشی که به هدفش رسید، روح ریا و خودپسندی او در دنیای شعور نابود شد.