شمارهٔ ۹۷
سری کاینجا چو دامان در قدم نیست
بر ما یکسر مو محترم نیست
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که دیگر در وجودم جای غم نیست
به قتلم وارهان از غم خدا را
چو درکیش توخون ریزی ستم نیست
به محرومان جفا زین بیش مپسند
دل محزون کم از صید حرم نیست
رقیب از رنج ما شاد است ورنه
مرا بر جور جانان جای غم نیست
به خیل غمزه ام دل برد و دانم
گنه زان شه که جرمی بر حشم نیست
چرا زان بهره نبود هیچ کس را
اگر چهر تو گلزار ارم نیست
به مرز دلبری سروی سرافراز
چو قد عالم آرایت علم نیست
میانت مویی افزون نیست اما
ز زلف پر خمت یک موی کم نیست
به پا بوست فرو افتاده گیسو
از آن رو همچو زلفت خم به خم نیست
جفا راندی و جز رسم وفایت
صفایی را به جان حرفی رقم نیست
مجو آزار حق جویان که زین جای
بهر سو ره سپاری راه امنیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سری کاینجا چو دامان در قدم نیست
بر ما یکسر مو محترم نیست
هوش مصنوعی: سرهایی که اینجا هستند، مانند دامن که در نزدیکی زمین است، وجود ندارند؛ بنابراین موهای ما هیچ احترامی ندارند.
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که دیگر در وجودم جای غم نیست
هوش مصنوعی: به قدری قلبم از محبت و حضور دوست پر شده است که دیگر جایی برای غم و اندوه در وجودم باقی نمانده است.
به قتلم وارهان از غم خدا را
چو درکیش توخون ریزی ستم نیست
هوش مصنوعی: به خاطر گناه من، خدا را از غم رها کن، چون در حالت تو، ریختن خون بیدلیل نیست.
به محرومان جفا زین بیش مپسند
دل محزون کم از صید حرم نیست
هوش مصنوعی: به مستضعفان بیش از این ظلم و جفا را نپسند، چون دل غمگین چیزی کمتر از صید حرم نیست.
رقیب از رنج ما شاد است ورنه
مرا بر جور جانان جای غم نیست
هوش مصنوعی: رقیب از درد و رنج من خوشحال است، ولی به خاطر ظلم معشوق، من جایی برای اندوه ندارم.
به خیل غمزه ام دل برد و دانم
گنه زان شه که جرمی بر حشم نیست
هوش مصنوعی: دل من را با نگاهی فریبنده به تصاحب خود درآورد و میدانم که تقصیر از آن شه که هیچ کار بدی بر ما روا نمیدارد.
چرا زان بهره نبود هیچ کس را
اگر چهر تو گلزار ارم نیست
هوش مصنوعی: چرا هیچ کس از آن نعمت برخوردار نیست اگر چهرهی تو زیباییهای بهشت را نداشته باشد؟
به مرز دلبری سروی سرافراز
چو قد عالم آرایت علم نیست
هوش مصنوعی: به نزدیکی زیبایی و دلبری یک سرو بلند و افتخارآمیز، هیچ علم و دانشی وجود ندارد.
میانت مویی افزون نیست اما
ز زلف پر خمت یک موی کم نیست
هوش مصنوعی: در دنیای کنونی، وجود یک رشته مو در بین ما به هیچ وجه معنای زیادی ندارد، اما ارزش و زیبایی زلفهای پرپشت تو به قدری زیاد است که حتی یک مو هم اهمیت خاصی دارد.
به پا بوست فرو افتاده گیسو
از آن رو همچو زلفت خم به خم نیست
هوش مصنوعی: پاهای تو بر زمین افتاده و موهایت مثل زلفت در هم نیستند.
جفا راندی و جز رسم وفایت
صفایی را به جان حرفی رقم نیست
هوش مصنوعی: به تو ستم کردم اما جز وفاداریات چیز دیگری برای من ارزش ندارد.
مجو آزار حق جویان که زین جای
بهر سو ره سپاری راه امنیست
هوش مصنوعی: به دنبال آزار و اذیت کسانی که به حق طلبی مشغولند، نروید؛ زیرا از این مکان به هر طرف که بروید، راهی امن و مطمئن خواهید یافت.