گنجور

شمارهٔ ۹۵

تا غایبی تو اهل صفا را حضور نیست
با صد چراغ بزم مرا بی تو نور نیست
آنکش به التفات توان کشت دم به دم
خون ریختن به تیغ تغافل ضرور نیست
شاید به قتلم از غم هجران دهی فراغ
وین لطف از مکارم خلق تو دور نیست
ماندم تطاول تو کشم ورنه در رهت
تقصیرم از ندادن جان جز قصور نیست
بر ذیل آستین تو دست وصول نه
و ز خاک آستان تو پای عبور نیست
جاوید اگر جوار توام جایگه دهند
اندیشه ی قصور و تمنای حور نیست
هرگز شراب تلخ و ترش درمذاق من
چون بوسه های لعل تو شیرین و شور نیست
برمن سزد زبان ملامت کنند باز
کم اختیار نیک و بد از باب زورنیست
با لاف دوستی به فراق تو زنده ماند
دیگر مگوی هان که صفایی صبور نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا غایبی تو اهل صفا را حضور نیست
با صد چراغ بزم مرا بی تو نور نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو در دسترس نیستی، کسی در جمع ما نتواند به آرامش و صفا برسد. حتی با وجود روشنایی‌های فراوان، فضای جمع من بدون وجود تو تاریک و بی‌روح است.
آنکش به التفات توان کشت دم به دم
خون ریختن به تیغ تغافل ضرور نیست
هوش مصنوعی: با توجه به توجه خاصی که به موضوع دارم، نیازی به کشتن و به خونریزی نیست. هر لحظه ممکن است آسیب بزنم و در عوض نیازی به تظاهر و بی‌توجهی نیست.
شاید به قتلم از غم هجران دهی فراغ
وین لطف از مکارم خلق تو دور نیست
هوش مصنوعی: شاید تو به خاطر غم جدایی‌ام، اجازه دهی که به آرامش برسم و این کار از خوبی‌های تو دور نیست.
ماندم تطاول تو کشم ورنه در رهت
تقصیرم از ندادن جان جز قصور نیست
هوش مصنوعی: مانده‌ام که از تو دوری بکشیم، اما اگر در راه تو نتوانم جانم را فدای تو کنم، نقص من جز بی‌توجهی نیست.
بر ذیل آستین تو دست وصول نه
و ز خاک آستان تو پای عبور نیست
هوش مصنوعی: دست رسیدن به مقصود در آستین تو قرار دارد و هیچگاه نمی‌توان از خاک پایگاه تو عبور کرد.
جاوید اگر جوار توام جایگه دهند
اندیشه ی قصور و تمنای حور نیست
هوش مصنوعی: اگر به من اجازه دهند در کنار تو باشم، دیگر نه به کمبودهایم فکر می‌کنم و نه به آرزوی معشوقه‌های زیبا.
هرگز شراب تلخ و ترش درمذاق من
چون بوسه های لعل تو شیرین و شور نیست
هوش مصنوعی: هیچ وقت شراب‌های تلخ و ترش برای من به شیرینی و شور بوسه‌های تو نیستند.
برمن سزد زبان ملامت کنند باز
کم اختیار نیک و بد از باب زورنیست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی به من انتقاد کند، باید بدانند که من در انتخاب‌های خوب و بد خود کاملاً آزاد نیستم و تحت فشار و اجبار قرار دارم.
با لاف دوستی به فراق تو زنده ماند
دیگر مگوی هان که صفایی صبور نیست
هوش مصنوعی: با ادعای دوستی به جدایی تو ادامه می‌دهم، دیگر نگو که صبر من بی‌فایده است.