گنجور

شمارهٔ ۸۸

تاب دلم ار تو را عیان نیست
سیل از مژه‌ام عبث روان نیست
هر کم دل و دیده دید بازش
بر لب سخنی ز بحر و کان نیست
در هجر روان ناتوان را
زین بیش تحمل و توان نیست
خاموشیم از سکون مپندار
ز آنست که نیروی فغان نیست
شب نیست که در فراقت ای ماه
انجم ز دو دیده ام روان نیست
بر مهر تو ترکتازی دل
ز آن بود که در کفم عنان نیست
جز سخت دلت به سینه ی نرم
خارا به حجاب پرنیان نیست
جز مهر تو کاستقامت ماست
از ماه سامت کتان نیست
افسوس که بنده ات به درگاه
در خیل سگان پاسبان نیست
بگریزم از او درو صفایی
کز هیچ طرف ره ی امان نیست
سر بر خط وی نهم علی الله
هر چند مرا مقام آن نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تاب دلم ار تو را عیان نیست
سیل از مژه‌ام عبث روان نیست
هوش مصنوعی: اگر دل من به تو عشق می‌ورزد و این احساس عیان نیست، نباید فکر کنی که اشک‌هایم بی‌دلیل جریان دارند.
هر کم دل و دیده دید بازش
بر لب سخنی ز بحر و کان نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که دل و نگاهش تنگ باشد، نمی‌تواند از عمق وجود خود چیزی بگوید.
در هجر روان ناتوان را
زین بیش تحمل و توان نیست
هوش مصنوعی: رفتار غم انگیز جدایی، تحمل و توانایی روحی ناتوان را بیشتر از این نمی‌تواند برتابد.
خاموشیم از سکون مپندار
ز آنست که نیروی فغان نیست
هوش مصنوعی: خوش نشو از اینکه ما بی‌صدا هستیم، گمان نکن که به خاطر آرامش است؛ بلکه ما به خاطر نداشتن نیروی فریاد زدن، ساکتیم.
شب نیست که در فراقت ای ماه
انجم ز دو دیده ام روان نیست
هوش مصنوعی: در دل شب، به خاطر دوری تو، ای ماه، اشک‌های هر دو چشمانم بی‌وقفه جاری است.
بر مهر تو ترکتازی دل
ز آن بود که در کفم عنان نیست
هوش مصنوعی: به خاطر دوستی تو، دل من بی‌وقفه در حال تلاطم است، زیرا در دست من کنترل و تسلطی نیست.
جز سخت دلت به سینه ی نرم
خارا به حجاب پرنیان نیست
هوش مصنوعی: جز احساس قوی تو، چیزی در زیر این حجاب نازک وجود ندارد.
جز مهر تو کاستقامت ماست
از ماه سامت کتان نیست
هوش مصنوعی: جز محبت تو هیچ چیز دیگری باعث استقامت و پایداری ما نیست. وجود تو مانند نور ماه است و ما از چیزی جز کتان و نازکی نمی‌باشیم.
افسوس که بنده ات به درگاه
در خیل سگان پاسبان نیست
هوش مصنوعی: متاسفم که من فقط یک بنده هستم و در درگاه تو همانند سگ‌های نگهبان حضور ندارم.
بگریزم از او درو صفایی
کز هیچ طرف ره ی امان نیست
هوش مصنوعی: از او دور می‌شوم، زیرا در او آرامشی وجود دارد که هیچ نقطه‌ای از امن نیست.
سر بر خط وی نهم علی الله
هر چند مرا مقام آن نیست
هوش مصنوعی: من هرچند که مقام و جایگاه آن را ندارم، اما با تمام وجودم سر به خاک او می‌گذارم.

حاشیه ها

1403/04/09 10:07
سیدمحمد جهانشاهی

در بیت هشتم ، شاعر خود را گرفتار قافیه کتان کرده و به اجبار به داستان کتان و ماه رفته ...و در ادامه مصرع اول را سروده که به نظرم به نتیجه مطلوب هم نرسیده است.