گنجور

شمارهٔ ۷۸

خون به رخسارم از جهان بین است
شرح حالم ببین چه رنگین است
اشکم افکنده راز خفیه به روی
چه کنم کار مدعی این است
از غمم بهره داد و این احسان
در خور صد هزار تحسین است
چه شباهت به مشکت ای گیسو
کز تو یک چین بهای صد چین است
شب هجران به تاب زلف توام
مارها در فراش و بالین است
لب و دندانت از ملاحت و طعم
نقل شور و شراب شیرین است
سرگرانی مکن به اینکه جفا
رسمی از روزگار دیرین است
با صفایی که دین و دل به تو داد
بی وفایی خلاف آیین است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خون به رخسارم از جهان بین است
شرح حالم ببین چه رنگین است
هوش مصنوعی: نوشته‌ای بر چهره‌ام از تجربیات و تلخی‌های زندگی‌ام نمایان است؛ به وضوح می‌توانی ببینی که حال و روزم چقدر پر از رنگ و نقش‌های متفاوت است.
اشکم افکنده راز خفیه به روی
چه کنم کار مدعی این است
هوش مصنوعی: من اشک‌هایم را به حالت پنهان و در سکوت بروز می‌دهم، حالا چه باید بکنم وقتی که کار این مدعی اینطور است؟
از غمم بهره داد و این احسان
در خور صد هزار تحسین است
هوش مصنوعی: او از غم من کاست و این لطفش لایق ستایش بسیار است.
چه شباهت به مشکت ای گیسو
کز تو یک چین بهای صد چین است
هوش مصنوعی: چه تنهایی و زیبایی در موهای توست، که یک چین از آن به اندازه‌ی صد چین ارزش دارد.
شب هجران به تاب زلف توام
مارها در فراش و بالین است
هوش مصنوعی: در شب جدایی، به خاطر زیبایی موهایت در غم و اندوه به سر می‌برم، و احساس می‌کنم که مارها در اطرافم وجود دارند و زندگی‌ام را تبدیل به کابوس کرده‌اند.
لب و دندانت از ملاحت و طعم
نقل شور و شراب شیرین است
هوش مصنوعی: لب و دندان‌های تو دارای زیبایی و لذتی هستند که مانند طعم شیرین نقل و شراب دلپذیر است.
سرگرانی مکن به اینکه جفا
رسمی از روزگار دیرین است
هوش مصنوعی: نگران نباش که بی‌وفایی و سختی از زمانه همیشه بوده و مانند یک رسم قدیمی است.
با صفایی که دین و دل به تو داد
بی وفایی خلاف آیین است
هوش مصنوعی: به پاکی و نیکی که دین و دل نسبت به تو دارند، نباید به کسی بی‌وفا باشی، زیرا این کار با اصول اخلاقی سازگار نیست.