گنجور

شمارهٔ ۵۵

دل از کسی نرباید بتم به جور و جلادت
که دل خود از پی او می رود به صدق و ارادت
به زیر تیغت اگر صید عشق دستی و پایی
نزد، شگفت مدار از کمال شوق شهادت
به خون خویش حریصم به خاک پایت از آن رو
که کار کشته کوی تو ختم شد به سعادت
کسی که روی تواش قبله نیست با همه کوشش
به اعتقاد من او را درست نیست عبادت
هرآنچه رفت مرا بر سر از شکنج جدایی
اگر ملول نگردی کنم بر تو اعادت
شکیب ما و وفای تو رو نهاد نقصان
چنانچه حسن تو هردم چو عشق ماست زیادت
هزار بار مریضت وفات یافته بودی
نبودی ار ز تو یک ره در انتظار عیادت
مسلم است ز شیرینی کلام که کامم
به شهد شوق تو برداشت دایه روز ولادت
به یک صفایی تنها جفا و جور نزیبد
ترا که با همه مهر و وفاست خصلت و عادت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از کسی نرباید بتم به جور و جلادت
که دل خود از پی او می رود به صدق و ارادت
هوش مصنوعی: دل نباید از کسی بگیرد، چرا که در نتیجه‌ی ظلم و ستم او، دل خود را در پی او قرار می‌دهیم. این کار نشانه‌ای از صداقت و ارادت ماست.
به زیر تیغت اگر صید عشق دستی و پایی
نزد، شگفت مدار از کمال شوق شهادت
هوش مصنوعی: اگر کسی در زیر فشار و سختی عشق، دست و پا بزند و نتواند به آرامش برسد، از عشق و تمایل عمیق او به فداکاری و از خودگذشتی تعجب نکن.
به خون خویش حریصم به خاک پایت از آن رو
که کار کشته کوی تو ختم شد به سعادت
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و ارادت به تو، به خاطر اینکه زندگی‌ام در مسیر تو به خوشبختی رسید، از جانم نیز می‌گذرم.
کسی که روی تواش قبله نیست با همه کوشش
به اعتقاد من او را درست نیست عبادت
هوش مصنوعی: کسی که در محبت و توجه به تو نیست، حتی اگر به تمام تلاش‌هایش بپردازد، به نظر من شایسته‌ی عبادت نیست.
هرآنچه رفت مرا بر سر از شکنج جدایی
اگر ملول نگردی کنم بر تو اعادت
هوش مصنوعی: هر چه که بر من در دوران جدایی گذشته، اگر تو خسته نشوی، بار دیگر آن را برایت تکرار می‌کنم.
شکیب ما و وفای تو رو نهاد نقصان
چنانچه حسن تو هردم چو عشق ماست زیادت
هوش مصنوعی: صبر و شکیبایی ما و وفاداری تو باعث نقص و کاستی ما شده است، همانطور که زیبایی تو هر لحظه بیشتر از عشق ماست.
هزار بار مریضت وفات یافته بودی
نبودی ار ز تو یک ره در انتظار عیادت
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم به خاطر تو بیمار شده بودم و جانم را از دست داده بودم، هیچ وقت به خاطر یک ملاقات از سوی تو منتظر نمی‌ماندم.
مسلم است ز شیرینی کلام که کامم
به شهد شوق تو برداشت دایه روز ولادت
هوش مصنوعی: ذوق و لذت کلامت به قدری شیرین است که مرا به شادی و شوقی عمیق رسانده است، همچنان که دایه، شیرین‌ترین عسل را در روز تولد به کودک خود می‌دهد.
به یک صفایی تنها جفا و جور نزیبد
ترا که با همه مهر و وفاست خصلت و عادت
هوش مصنوعی: به هیچ عنوان نباید تو را آزار و ستمی به خاطر صفای یک‌نفره محدود کند، زیرا با همه محبت و وفاداری، این نوع رفتار شایسته نیست.