شمارهٔ ۵۱
نه جان از طعن تیغم آن قدر سوخت
که دل از طعنه ی تیر نظر سوخت
نه تنها دیده و دل کآتش عشق
سرا پای وجودم خشک و تر سوخت
به هجرانت خروشیدم چنان سخت
که کیوان را برافغانم جگر سوخت
ز اشکم رخنه در بام و در افتاد
ز آهم پای تا سر بوم و بر سوخت
سرشکم سیل در بحر و بر افکند
خروشم خاوران تا باختر سوخت
به تن صد تابم از مژگان برانگیخت
چه افسون ساخت کز پیکان پسر سوخت
مرا از داغ رویش روزگاری است
که دل چون شمع هر شب تا سحر سوخت
سموم غم به کشتم آتشی ریخت
که شاخ خرمی را برگ و بر سوخت
به دام روزگار از کاوش چرخ
همای دولتم را بال و پر سوخت
صفایی ز آن در آهم نیست تأثیر
که عشقم ناله را در دل اثر سوخت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه جان از طعن تیغم آن قدر سوخت
که دل از طعنه ی تیر نظر سوخت
هوش مصنوعی: زندگیام به قدری تحت تأثیر حرفهای تند و زخمزبانها قرار گرفته که نه تنها روح من بلکه دل وعاطفهام نیز از نگاههای نیشدار دیگران آسیب دیده است.
نه تنها دیده و دل کآتش عشق
سرا پای وجودم خشک و تر سوخت
هوش مصنوعی: نه تنها چشم و دل من که آتش عشق تمام وجودم را سوزانده است.
به هجرانت خروشیدم چنان سخت
که کیوان را برافغانم جگر سوخت
هوش مصنوعی: به خاطر دوری تو آنچنان به شدت گریه و فریاد زدم که حتی ستاره کیوان هم از درد دلزده شد.
ز اشکم رخنه در بام و در افتاد
ز آهم پای تا سر بوم و بر سوخت
هوش مصنوعی: از اشکهایم، آبشارهایی به دیوار و در اتاق سرریز شد و به خاطر نالههایم، تمام سرزمین و آسمان در آتش سوخت.
سرشکم سیل در بحر و بر افکند
خروشم خاوران تا باختر سوخت
هوش مصنوعی: اشک من مانند سیلابی است که در دریا میافتد و صدای خشمگین من در شرق تا غرب را فرا میگیرد و همه جا را میسوزاند.
به تن صد تابم از مژگان برانگیخت
چه افسون ساخت کز پیکان پسر سوخت
هوش مصنوعی: من از نگاه تیرآسا و افسونگری مژگان او به شدت متاثر شدم؛ چنان که گویی تیر پسر، روحم را نشانه رفته و سوزانده است.
مرا از داغ رویش روزگاری است
که دل چون شمع هر شب تا سحر سوخت
هوش مصنوعی: من به خاطر غم چهرهاش مدتهاست که شبها مانند شمع، تا صبح در درد و سوز دل میسوزم.
سموم غم به کشتم آتشی ریخت
که شاخ خرمی را برگ و بر سوخت
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر من هجوم آورده، چنان آتشی به وجود آورده که باعث سوختن تمام شادیها و زیباییهای زندگیام شده است.
به دام روزگار از کاوش چرخ
همای دولتم را بال و پر سوخت
هوش مصنوعی: به دام روزگار و چرخ تقدیر، خوشبختی و سعادت من را نابود کرد و تمام امیدهایم را از بین برد.
صفایی ز آن در آهم نیست تأثیر
که عشقم ناله را در دل اثر سوخت
هوش مصنوعی: عشق من به قدری عمیق و شدید است که حتی نالهها و احساساتم هم نمیتوانند تأثیری بر قلبم بگذارند و آن را آرام و صاف کنند.