شمارهٔ ۴۳
چاره ی اندوه را ساقی نبینم جز شراب
هر قدر آبادم افزون خواهی افزون کن خراب
واعظ از نیران سخن راند من از کوثر بلی
باشد او را طبع آتش هست ما راخوی آب
فتنه ی بابل به بیداری دگر کس ننگرد
یک ره از هاروت جادوی ترا بیند به خواب
گر سحاب چشم من خون بارد از غم نی عجب
این عجب کآورده ای صد دجله آب از یک حباب
شد قوی سختش قوی تا دل بدان رخ دیده دوخت
کی فتور آید کتان را تار و پود از ماهتاب
از جزا مندیش اگر بی جرم ریزی خون خلق
هر گناهی کز تو سر زد می نویسندش ثواب
دیر وانگذاشتم و ز غم خلاصم خواست زود
دانمش زین بی حسابی یافت مزدی بی حساب
کشت و از هجران مرا یکباره جان آسود و تن
دولتی دیگر که تیغش رحمت آورد از عذاب
آنقدر بگریستم در آتش سودای عشق
کز کلامم می نیابی جز بخاری برتراب
سوختن ز آتش بود اما صفایی عشق بین
کم به دل افروخت چندین آذر از یک التهاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چاره ی اندوه را ساقی نبینم جز شراب
هر قدر آبادم افزون خواهی افزون کن خراب
هوش مصنوعی: ساقی، برای درمان اندوه من هیچ چیز جز شراب نمیبینم. هرچقدر که میخواهی مرا شادابتر کن، بیشتر ویران کن.
واعظ از نیران سخن راند من از کوثر بلی
باشد او را طبع آتش هست ما راخوی آب
هوش مصنوعی: واعظ از آتش و سختیها صحبت میکند، اما من از نعمتها و زیباییهای زندگی صحبت میکنم. او ذاتش آتشین و تند است، در حالی که من طبعی آرام و ملایم دارم.
فتنه ی بابل به بیداری دگر کس ننگرد
یک ره از هاروت جادوی ترا بیند به خواب
هوش مصنوعی: فتنه و آشوب بابل به هیچ کس دیگر بیداری نمیبخشد، اما ممکن است کسی در خواب، جادوگر هاروت را ببیند.
گر سحاب چشم من خون بارد از غم نی عجب
این عجب کآورده ای صد دجله آب از یک حباب
هوش مصنوعی: اگر چشمان من از غم ببارند، جای شگفتی نیست. این حیرت را در نظر بگیر که تو میتوانی صد رودخانه دجله را از یک حباب آب به وجود بیاوری.
شد قوی سختش قوی تا دل بدان رخ دیده دوخت
کی فتور آید کتان را تار و پود از ماهتاب
هوش مصنوعی: در اینجا به قوت و استحکام اشاره شده است، چنانچه کسی با دیدن زیبایی خاصی، دلش به آن وابسته میشود. در این حالت، حتی اگر در برابر چالشها و مشکلات قرار گیرد، باز هم قدرت و استحکام خود را حفظ خواهد کرد. زیبایی ماهتاب نیز نماد آرامش و درخشندگی است که میتواند در این وضعیت نقش مهمی ایفا کند.
از جزا مندیش اگر بی جرم ریزی خون خلق
هر گناهی کز تو سر زد می نویسندش ثواب
هوش مصنوعی: اگر به جزا فکر کنی و بیدلیل به خونریزی بپردازی، هر خطایی که از تو سر بزند، به عنوان ثواب نوشته خواهد شد.
دیر وانگذاشتم و ز غم خلاصم خواست زود
دانمش زین بی حسابی یافت مزدی بی حساب
هوش مصنوعی: من به سرعت از غم و اندوه خلاص شدم و دریافتم که این بیحسابی و ناپایداری، در حقیقت، پاداشی بیحساب به من داده است.
کشت و از هجران مرا یکباره جان آسود و تن
دولتی دیگر که تیغش رحمت آورد از عذاب
هوش مصنوعی: محبوبم به خاطر دوریاش روح مرا به آرامش رساند و بدنم حالتی تازه و سرشار از آرامش پیدا کرد، گویی که شمشیری که رحمت میآورد، از عذابی رهاییام بخشید.
آنقدر بگریستم در آتش سودای عشق
کز کلامم می نیابی جز بخاری برتراب
هوش مصنوعی: در پی عشق، به قدری اشک ریختم که دیگر از کلامم جز بخار و گرما نمیبینی.
سوختن ز آتش بود اما صفایی عشق بین
کم به دل افروخت چندین آذر از یک التهاب
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش است که اگرچه میسوزاند، اما در دل آدمی احساس روشنی و زیبایی ایجاد میکند. این احساس میتواند از یک حرکت یا هیجان کوچک به وجود آید و باعث شعلهور شدن عواطف شود.