شمارهٔ ۴۱
مشاطهٔ زیبایی آراسته چنبرها
زان سلسله تا بندد بر هر سر مو سرها
در بارگهت ایدر ره یافتم از هر در
تا روی رجا یکسر برتافتم از درها
عشاق نزیبد عشق با غیر تو ورزیدن
ز آنرو که ترا تنهاست حسن همه دلبرها
مهر تو برون افکند هر نکته که پوشیدیم
ورنه نشد این راز افسانه ی کشورها
چون خاک رود بر باد سرها به سر کویت
نبود عجب ار در پای افتد ز سر افسرها
گر شرح صباحت را تا حشر نگار آرند
از حسن توفصلی بیش نبود همه دفترها
در مجلسِ می خواران ، سرمستی و بیهوشی،
از جنبش ساقی خاست نز گردش ساغرها
از دست و زبان نامد توصیف کمالاتت
کآرایش دیگر داد زیب تو به زیورها
کونطق صفایی را کاوصاف تو بسراید
عاجز شده لب بستند زین باب سخنورها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشاطهٔ زیبایی آراسته چنبرها
زان سلسله تا بندد بر هر سر مو سرها
هوش مصنوعی: آرایشگری که زیبایی را به نمایش میگذارد، با رشتههایی زینت بخش، موهای هر فرد را به زیبایی میآراید.
در بارگهت ایدر ره یافتم از هر در
تا روی رجا یکسر برتافتم از درها
هوش مصنوعی: در مقام تو، من راهی را یافتم که از هر در به سوی امید، به طور کامل عبور کردم.
عشاق نزیبد عشق با غیر تو ورزیدن
ز آنرو که ترا تنهاست حسن همه دلبرها
هوش مصنوعی: عاشقان نمیتوانند عشق را با کسی غیر از تو تجربه کنند؛ چون تو زیباییات در دل تمام دلبرها بینظیر و منحصر به فرد است.
مهر تو برون افکند هر نکته که پوشیدیم
ورنه نشد این راز افسانه ی کشورها
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو همه چیز را آشکار کرده و هر چیزی که پنهان کرده بودیم را نمایان ساخته است. در غیر این صورت، این رازها هرگز به اندازه افسانههای کشورهای دور جذاب نمیشدند.
چون خاک رود بر باد سرها به سر کویت
نبود عجب ار در پای افتد ز سر افسرها
هوش مصنوعی: وقتی که خاک در باد میوزد، جای تعجب نیست اگر سرها که بر افسرها قرار دارند، در پای کوی تو بیفتند.
گر شرح صباحت را تا حشر نگار آرند
از حسن توفصلی بیش نبود همه دفترها
هوش مصنوعی: اگر بخواهند تا قیامت زیبایی تو را توصیف کنند، در حقیقت تنها یک فصل از کتابها بیش نخواهد بود.
در مجلسِ می خواران ، سرمستی و بیهوشی،
از جنبش ساقی خاست نز گردش ساغرها
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که مشغول نوشیدن شراب هستند، حالتی از سرخوشی و بیخبری ایجاد میشود که ناشی از حرکت ساقی و گردش لیوانهاست.
از دست و زبان نامد توصیف کمالاتت
کآرایش دیگر داد زیب تو به زیورها
هوش مصنوعی: از دست و زبان نمیتوان تواناییها و زیباییهای تو را به درستی توصیف کرد، زیرا زیبایی تو آنقدر خاص و بینظیر است که خود را با زیورآلات و آرایش دیگر نشان میدهد.
کونطق صفایی را کاوصاف تو بسراید
عاجز شده لب بستند زین باب سخنورها
هوش مصنوعی: نمیتوانند زیباییهای تو را به زبان بیاورند، زیرا هنر بیانشان ناتوان شده و از سخن گفتن در این باره بازماندهاند.
حاشیه ها
1403/04/08 13:07
سیدمحمد جهانشاهی
در مجلسِ می خواران ، سرمستی و بیهوشی،