گنجور

شمارهٔ ۴۰۳

عجب دارم تو با این خوب رویی
نیندیشی چرا از تند خویی
امان از چشم فتانت که دارد
به عین شرم چندین فتنه جویی
کنم گوشت به فرمان ه رچه باشد
نهم گردن به حکمت هر چه گویی
دمیدت آفتاب از پیش رو باز
زهی بی شرمی و بی آبرویی
به زلفت داشتی زنجیر پیوند
اگر بودی مر او را نافه جویی
به قدت نسبتش بودی اگر سرو
نبودی عاری از این مشک مویی
به چشمم با هزاران دور پایی
نسودی پا فغان زین دیر پویی
مرا هجر تو و آنان را جوار است
دریغ از منصب سگ های کویی
نگنجد در قلم حسنت که بی حرف
سبق بردی ز خوبی در نکویی
بیانت خام و معنی ناتمام است
صفایی در صفاتش هر چه گویی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عجب دارم تو با این خوب رویی
نیندیشی چرا از تند خویی
هوش مصنوعی: عجب می‌کنم که با این زیبایی و چهره‌ی خوب، چرا به تندخویی و زود رنجی فکر نمی‌کنی؟
امان از چشم فتانت که دارد
به عین شرم چندین فتنه جویی
هوش مصنوعی: آه، چه بلاهایی که از نگاه جذاب و فریبنده‌ات به وجود می‌آید! چشمان تو با شرم و حیا، اما در عین حال، شوق و آرزوی فتنه‌انگیزی را می‌پروراند.
کنم گوشت به فرمان ه رچه باشد
نهم گردن به حکمت هر چه گویی
هوش مصنوعی: من به حرف‌های تو گوش می‌دهم و هر چه بگویی را قبول می‌کنم و با عقل و حکمت هر چه را که لازم باشد انجام می‌دهم.
دمیدت آفتاب از پیش رو باز
زهی بی شرمی و بی آبرویی
هوش مصنوعی: آفتاب از جلوی تو طلوع کرد، اما تو به راستی بی‌شرم و بی‌آبرو هستی.
به زلفت داشتی زنجیر پیوند
اگر بودی مر او را نافه جویی
هوش مصنوعی: اگر موهای تو زنجیری برای پیوند بود، او نیز می‌توانست همچون جویی در آن جاری شود.
به قدت نسبتش بودی اگر سرو
نبودی عاری از این مشک مویی
هوش مصنوعی: اگر قد تو نبود، دلیلی نداشت که تو بدون مشک مویی، به زیبایی سرو باشی.
به چشمم با هزاران دور پایی
نسودی پا فغان زین دیر پویی
هوش مصنوعی: به چشم من، با وجود اینکه فاصله‌های زیادی را طی کرده‌ای، هنوز هم در این مکان قدیمی نتوانسته‌ای از سر پایینی پاک شوی.
مرا هجر تو و آنان را جوار است
دریغ از منصب سگ های کویی
هوش مصنوعی: من از دوری تو رنج می‌برم و آنها در کنار خودت زندگی می‌کنند. افسوس که من حتی به مقام و جایگاه سگ‌های کوی تو هم نمی‌رسم.
نگنجد در قلم حسنت که بی حرف
سبق بردی ز خوبی در نکویی
هوش مصنوعی: زیبایی تو آن‌قدر زیاد است که هیچ کلامی نمی‌تواند آن را توصیف کند، زیرا تو با حسن و خوبی‌ات از همه سبقت گرفته‌ای.
بیانت خام و معنی ناتمام است
صفایی در صفاتش هر چه گویی
هوش مصنوعی: سخن تو خام و مفهومش ناتمام است، هر چه از صفات او بگویی، همچنان خلوص و زیبایی در آن وجود دارد.