شمارهٔ ۳۹۳
مکن از برم جدایی به طریق بی وفایی
که نیرزد آشنایی به کشاکش جدایی
به شکنجه و گزندت نکشم سر از کمندت
که گرم کشی به بندت به از آن که پر گشایی
چو اجل ز در درآید همه شادیم فزاید
به امید آنکه شاید دهد از غمم رهایی
تو و التزام دوری من و بند ناصبوری
تو و لعل عیسوی دم من و درد بی دوایی
سر ما ز خاک این در همه عمر کرده افسر
که گدایی تو خوشتر ز شکوه پادشایی
دمی ای ندیم بی غم بزن از نصیحتم دم
من و فسق عذر توام تو و عجب پارسایی
برو این غرور از سر بگذر و زود بگذر
که خود اعتذار بهتر ز عبادت ریایی
تو یکی به حال ما رس که نمانده جز توام کس
همه را به داوری بس تو خصوص بر صفایی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مکن از برم جدایی به طریق بی وفایی
که نیرزد آشنایی به کشاکش جدایی
هوش مصنوعی: ترک من را در پیش بگیر و بیوفایی نکن، چون این جدایی ارزش آشنایی را ندارد و فقط به دردسر میانجامد.
به شکنجه و گزندت نکشم سر از کمندت
که گرم کشی به بندت به از آن که پر گشایی
هوش مصنوعی: نمیخواهم به خاطر شکنجهها و سختیهایی که به من وارد میکنی، از دام تو فرار کنم. بهتر است که در همین بند و بندگی بمانم تا اینکه بخواهم به آزادی و رهایی بیندیشم.
چو اجل ز در درآید همه شادیم فزاید
به امید آنکه شاید دهد از غمم رهایی
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به سراغ ما بیاید، خوشحالیام بیشتر میشود به این امید که شاید بتواند از دردها و غمهای من رهایی بخشد.
تو و التزام دوری من و بند ناصبوری
تو و لعل عیسوی دم من و درد بی دوایی
هوش مصنوعی: تو به دوری من عادت کردهای و من به نادیده گرفتن ناپسندیهای تو؛ همانند انگشتری عیسی، من بر درد بیپایانم مسلط هستم.
سر ما ز خاک این در همه عمر کرده افسر
که گدایی تو خوشتر ز شکوه پادشایی
هوش مصنوعی: سر ما از خاک این در به دور از هر خودپسندی، همواره به عنوان کلاهی بر سر، نشاندهنده احترام و humildity است. زیرا در نظر ما، سادهزیستی و فقر تو از بزرگی و شکوه سلطنت هم دلانگیزتر و ارزشمندتر است.
دمی ای ندیم بی غم بزن از نصیحتم دم
من و فسق عذر توام تو و عجب پارسایی
هوش مصنوعی: ای دوست، لحظهای بیغم باش و به من گوش کن. من میخواهم از نصیحتهایم بگویم، اما تو از من دوری میکنی و به این بهانه عذر میخواهی؛ تو که در عجب و خودپسندی غرقی.
برو این غرور از سر بگذر و زود بگذر
که خود اعتذار بهتر ز عبادت ریایی
هوش مصنوعی: این غرور را کنار بگذار و سریعاً از آن عبور کن، زیرا عذرخواهی صادقانه بهتر از عبادتهایی است که به خاطر نمایش و ریا انجام میشوند.
تو یکی به حال ما رس که نمانده جز توام کس
همه را به داوری بس تو خصوص بر صفایی
هوش مصنوعی: تو به حال ما رسیدی، چون دیگر کسی به غیر از تو نداریم. همه به داوری تو نیاز دارند، به خصوص که تو بر صفا و پاکی هستی.