گنجور

شمارهٔ ۳۸۳

کاش چون مینا به دستت بودمی
پیش روی چشم مستت بودمی
همچو خال ایمن ز آفات دوکون
با دو لعل می پرستت بودمی
فارغ از فکر دو گیتی تا ابد
سرخوش از جام الستت بودمی
گه به طرف چهر و گه اطراف دوش
چون دو زلف پرشکستت بودمی
قایم و ساجد به خدمت بنده وار
گه بلند وگاه پستت بودمی
شهد و زهر و لطف و قهر و صلح و جنگ
قرن ها با هر چه هستت بودمی
جان به مهرت می نبستم گر ز کین
چون دل پیمان گستت بودمی
کردمی از دست غم ز اینجا سفر
گرنه زینسان پای بستت بودمی
پر گشودی مرغ اقبالم اگر
چون صفایی صید شستت بودمی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاش چون مینا به دستت بودمی
پیش روی چشم مستت بودمی
هوش مصنوعی: ای کاش که من مانند مینا در دستانت بودم و پیش چشم‌های زیبا و شیدایت قرار داشتم.
همچو خال ایمن ز آفات دوکون
با دو لعل می پرستت بودمی
هوش مصنوعی: مانند دانه‌ای که از خطرات دو رنگ محفوظ است، با دو لعل (جواهر سرخ) به تو عشق می‌ورزم و با دقت و احتیاط به تو می‌نگرم.
فارغ از فکر دو گیتی تا ابد
سرخوش از جام الستت بودمی
هوش مصنوعی: البته! در این بیت به معنای این است که شخصی به دور از نگرانی‌ها و دغدغه‌های دنیوی، همیشه خوشحال و شاد بوده و از نعمت‌های الهی و لذت‌های زندگی بهره‌مند است. او در حالت سرخوشی و آرامش به سر می‌برد.
گه به طرف چهر و گه اطراف دوش
چون دو زلف پرشکستت بودمی
هوش مصنوعی: گاهی به چهره‌ات نگاه می‌کنم و گاهی به طرف شانه‌هایت، زیرا زلف‌های پرشکستۀ تو، مرا به خود جلب می‌کند.
قایم و ساجد به خدمت بنده وار
گه بلند وگاه پستت بودمی
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که شخصی در موقعیت‌های مختلف و در برابر دیگران به صورت متواضع عمل کرده و با روحیه‌ای خاضعانه به انجام وظایف خود پرداخته است. او گاهی در شرایط بالا و گاهی در شرایط پایین قرار داشته و همواره در خدمت دیگران بوده است.
شهد و زهر و لطف و قهر و صلح و جنگ
قرن ها با هر چه هستت بودمی
هوش مصنوعی: من در طول قرن‌ها با تمام احساسات و حالاتی که در وجودت بود، چه شیرینی و تلخی، مهربانی و خشم، صلح و جنگ همراهی کردم.
جان به مهرت می نبستم گر ز کین
چون دل پیمان گستت بودمی
هوش مصنوعی: اگر دل من از کین و دشمنی آزاد بود و به عشق تو وابسته نمی‌شد، هرگز به عشق تو دلی نمی‌بستم و به تو عشق نمی‌ورزیدم.
کردمی از دست غم ز اینجا سفر
گرنه زینسان پای بستت بودمی
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه پایم به این غم بسته است، از اینجا سفر می‌کردم و از دست این غصه خلاص می‌شدم.
پر گشودی مرغ اقبالم اگر
چون صفایی صید شستت بودمی
هوش مصنوعی: اگر پرواز کنم و خوشبختی‌ام را به دست آورم، مانند ماهی که در آب زندگی می‌کند، تو را از دست نخواهم داد.