گنجور

شمارهٔ ۳۷۹

رخ نمودی اگر از پرده پری
سجده کردی به تو در خوب تری
روشن آمد همه را کوری مهر
کرد تا پیش مهت جلوه گری
نسبت سرو به بالای تو کرد
باغبان از در کوته نظری
قدمی در نظرش باز خرام
تا خجل گرد از آن بی بصری
با گل روی تو مسکین بلبل
سوی گلشن رود از بی خبری
محو رفتار توآمد که نهاد
جاودان سر به کمر کبک دری
دلم از لعل تو دندان نکند
گرچه حاصل بودش خون جگری
انس و جان نیست به غیر تو مرا
انس و جان اگر حور و پری
مفتی از منع صفایی در عشق
ریش گاوی کند از کوی خری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخ نمودی اگر از پرده پری
سجده کردی به تو در خوب تری
هوش مصنوعی: اگر تو از پرده بیرون بیایی و رخسارت را نشان بدهی، من در برابر تو سجده می‌کنم، زیرا تو از همه زیباتری.
روشن آمد همه را کوری مهر
کرد تا پیش مهت جلوه گری
هوش مصنوعی: روشن شد که عشق و زیبایی، باعث نابینایی مردم شده است و همه در مقابل زیبایی تو به ستایش و نمایاندن خود پرداخته‌اند.
نسبت سرو به بالای تو کرد
باغبان از در کوته نظری
هوش مصنوعی: باغبان به خاطر دید کوتاهش، به شیوه‌ای نادرست، قامت زیبا و بلند تو را با قد سرو مقایسه کرده است.
قدمی در نظرش باز خرام
تا خجل گرد از آن بی بصری
هوش مصنوعی: قدم‌های آرام و ظریفش را به نمایش بگذار تا او از نداشتن بینایی‌اش شرمنده شود.
با گل روی تو مسکین بلبل
سوی گلشن رود از بی خبری
هوش مصنوعی: بلبل بی‌خبر از زیبایی چهره تو، به سمت گلستان می‌رود و در دل خود احساس مسکینی دارد.
محو رفتار توآمد که نهاد
جاودان سر به کمر کبک دری
هوش مصنوعی: رفتار تو آنقدر مرا مجذوب کرده که حتی در سخت‌ترین شرایط هم نتوانم خودم را از تو جدا کنم.
دلم از لعل تو دندان نکند
گرچه حاصل بودش خون جگری
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی تو نتواند از دندان‌هایش خون بریزد، هرچند که هنوز درد فراوانی دارد.
انس و جان نیست به غیر تو مرا
انس و جان اگر حور و پری
هوش مصنوعی: من به جز تو، هیچ دوستی و محبوبی ندارم؛ حتی اگر وجود زیبا و دل‌انگیزی مانند حور و پری هم در کنارم باشد.
مفتی از منع صفایی در عشق
ریش گاوی کند از کوی خری
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مسائلی اشاره می‌کند که ممکن است در عشق وجود داشته باشد. او به نوعی تبعیض یا محدودیت در عشق اشاره می‌کند و با زبانی کنایه‌آمیز به گذشته‌ها و مشکلاتی که برخی افراد با آن مواجه هستند، می‌پردازد. این تصویرها نشان‌دهنده‌ی تضاد و تضییق‌هایی است که در عشق و روابط انسانی ممکن است بوجود آید.