شمارهٔ ۳۷۶
کنون که نام من از سلک دوستان نبری
چه می شود که ز سگ های آستان شمری
بتی به جای تو در جان و دل ندارد جای
وگر شوند مرا جن و انس حور و پری
ز اشک شامگهی کار ما به کام نشد
هم از خدات بخواهم به ناله ی سحری
به چشم خلق چه حاصل ز پرده داری ما
چنین که چهر تو دارد بنای پرده دری
نهان ز دیده و دل ها ز شوق کردی چاک
تبارک الله از آن رخ به گاه جلوه گری
ز صبر حاصلم این شد که بردباری من
ترا به جور و جفا پایدار کرد و جری
رقیب حمل ریا بست صدق یاران را
چو ننگریست به ما از طریق حق نگری
نشد به حسن تو مفتون و عشق ما ناصح
ز روی بی بصری، یا ز راه بی خبری
صفایی از تو به ملک دوکون نارد روی
به فرق خاک درت به ورا ز تا جوری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کنون که نام من از سلک دوستان نبری
چه می شود که ز سگ های آستان شمری
هوش مصنوعی: اکنون که نام من از جمع دوستان بیرون رفته و حذف شده، چه فرقی میکند که به مانند سگهای درگاه کسی باشم؟
بتی به جای تو در جان و دل ندارد جای
وگر شوند مرا جن و انس حور و پری
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند جای تو را در قلب و جان من بگیرد و حتی اگر تمام موجودات عالم، از جن و انس تا حور و پری، دور و برم جمع شوند، باز هم تو برای من خاص و بینظیری.
ز اشک شامگهی کار ما به کام نشد
هم از خدات بخواهم به ناله ی سحری
هوش مصنوعی: از اشکهایی که در هنگام شب میریزم، کار من به سامان نمیرسد. تنها از خدا میخواهم که در نالهی سحرگاهیام اجابتم کند.
به چشم خلق چه حاصل ز پرده داری ما
چنین که چهر تو دارد بنای پرده دری
هوش مصنوعی: به چشم مردم چه فایدهای دارد که ما پردهداری کنیم، در حالی که چهرهات خود به تنهایی نشانهای از پردهدری و گشایش است.
نهان ز دیده و دل ها ز شوق کردی چاک
تبارک الله از آن رخ به گاه جلوه گری
هوش مصنوعی: چهرهات را از چشمها و دلها مخفی نگه داشتی و به خاطر زیباییات بر خود میبالیدم. آفرین بر آن چهره که در لحظه زیباییاش خود را به نمایش میگذارد.
ز صبر حاصلم این شد که بردباری من
ترا به جور و جفا پایدار کرد و جری
هوش مصنوعی: نتیجه صبر و شکیبایی من این شد که طاقت من باعث شد تو با ظلم و ستم هم استقامت کنی.
رقیب حمل ریا بست صدق یاران را
چو ننگریست به ما از طریق حق نگری
هوش مصنوعی: رقیبان با ظاهرسازی و فریب، صداقت دوستان را زیر سؤال بردند؛ اما وقتی به ما نگاه کردند، به راستی و حقیقت پی بردند.
نشد به حسن تو مفتون و عشق ما ناصح
ز روی بی بصری، یا ز راه بی خبری
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما نتوانستیم به زیباییهای تو دل ببندیم و عشق ما با دلسوزی صحبت کند، شاید به خاطر این باشد که برخی افراد نمیتوانند به درستی ببینند یا از واقعیت بیخبرند.
صفایی از تو به ملک دوکون نارد روی
به فرق خاک درت به ورا ز تا جوری
هوش مصنوعی: تو زیبایی و جاذبهات به حدی است که هرگز نمیتوان آن را با چیز دیگری مقایسه کرد. خاکی که در آن جا هست، از دیدن جمال تو به خود میبالد و فضایی که تو در آن هستی، سرشار از روشنی و صفاست.