گنجور

شمارهٔ ۳۵۶

چشم یوسف گر به خواب آن چهر عالمتاب دیدی
حاش لله گر دگر چشمش به عالم خواب دیدی
خشک کردی پیر دهقان سرو و سوری بهر هیزم
گر به بستانت خرامان گلبن سیراب دیدی
گر صبا بر لاله و سنبل گذشتی در حضورت
روی آن بیرنگ خواندی زلف آن بی تاب دیدی
کاش ناصح پنجه کردی با تو کاندر دلبری ها
زور بازوی تو بیش از رستم و سهراب دیدی
فاتحه وارونه خواندی قبله ی بیت الحرم را
گر امام مسجدت ابروی چون محراب دیدی
خود تصور کن که حالش چیست در شبهای هجران
آنکه در ایام قربش آنقدر بی تاب دیدی
در فراقت خود بگواز گریه چون حالی کند دل
آنکه در عین وصالش دیده پرخوناب دیدی
از سر دنیا و دین مشتاق بر می خاست صد ره
گر حصول وصل را سودی در این اسباب دیدی
خدمتت را من نیم درخور ولی فخرم همین بس
چون سگم تا قابل دربانی آن باب دیدی
با تو از طومار غم کوته نکردی این سخن را
کرده چندانت صفایی کار از اطناب دیدی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم یوسف گر به خواب آن چهر عالمتاب دیدی
حاش لله گر دگر چشمش به عالم خواب دیدی
هوش مصنوعی: اگر چشمان یوسف خواب آن چهره زیبای عالم‌تاب را می‌دید، بسیار بعید بود که دوباره چشمانش به خواب بروند.
خشک کردی پیر دهقان سرو و سوری بهر هیزم
گر به بستانت خرامان گلبن سیراب دیدی
هوش مصنوعی: پیر دهقان باغ و گیاهان را خشک کرده است، اما اگر در باغش گل‌های سرسبز و خرم را ببینی که از آب سیراب شده‌اند، متوجه می‌شوی که هنوز زندگی و زیبایی در طبیعت وجود دارد.
گر صبا بر لاله و سنبل گذشتی در حضورت
روی آن بیرنگ خواندی زلف آن بی تاب دیدی
هوش مصنوعی: اگر نسیم به گل‌های لاله و سنبل بگذرد، در حضور تو، رنگ آن‌ها را کمرنگ می‌بیند و زلف کسی را که بی‌تاب است، محسور می‌یابد.
کاش ناصح پنجه کردی با تو کاندر دلبری ها
زور بازوی تو بیش از رستم و سهراب دیدی
هوش مصنوعی: اگر ناصح و نصیحت کننده نیرومندید که با تو روبرو شود، ای کاش می‌دید که در دلبری و عشق، قدرت تو از رستم و سهراب نیز بیشتر است.
فاتحه وارونه خواندی قبله ی بیت الحرم را
گر امام مسجدت ابروی چون محراب دیدی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که کسی در هنگام خواندن فاتحه، به جای رو به قبله بودن، رو به سمت دیگر ایستاده و این موضوع به خاطر نگرش و حالت امام مسجد است که به ابروهایی شبیه محراب توجه کرده است. به طور کلی، این بیت به نوعی به اشتباه در ادای عبادت و تأثیر ظاهر فردی اشاره دارد.
خود تصور کن که حالش چیست در شبهای هجران
آنکه در ایام قربش آنقدر بی تاب دیدی
هوش مصنوعی: تصور کن حال کسی را که در شب‌های دوری و جدایی به سر می‌برد، کسی که در زمان نزدیکی و وصالش چنان بی‌تاب و بی‌قرار بود.
در فراقت خود بگواز گریه چون حالی کند دل
آنکه در عین وصالش دیده پرخوناب دیدی
هوش مصنوعی: در هنگامی که تو دوری، من به شدت گریه می‌کنم. حال دل کسی که در لحظه وصال تو، با چشمانی پر از اشک و غم مواجه شده، چه شکلی خواهد بود؟
از سر دنیا و دین مشتاق بر می خاست صد ره
گر حصول وصل را سودی در این اسباب دیدی
هوش مصنوعی: اگر انسان از آغاز دنیا و دین، به عشق و علاقه برمی‌خیزد، این به خاطر این است که اگر به اتصال و وصالی دست یابد، در این وسایل و ابزار، سودی خواهد دید.
خدمتت را من نیم درخور ولی فخرم همین بس
چون سگم تا قابل دربانی آن باب دیدی
هوش مصنوعی: من برای خدمت به تو، شایسته نیستم، اما همین برای من بس است که چون سگی وفادار، به درب آن مقام می‌رسم.
با تو از طومار غم کوته نکردی این سخن را
کرده چندانت صفایی کار از اطناب دیدی
هوش مصنوعی: تو با من به خاطر غم‌هایت سخن نمی‌گویی و این حرف‌ها را چند بار گفته‌ای، اما از طولانی شدن این موضوع متوجه‌ی زشتی کار خودت نشدی.