شمارهٔ ۳۴۶
چون کنم یاد توای دوست من آلوده
نام پاک تو کجا وین دهن آلوده
گرگ عشقت اگرم یوسف دل پاره نکرد
چیست پس ز اشک من این پیرهن آلوده
در قیامت مگرم خلعت رحمت پوشند
ورنه سر بر نکنم از کفن آلوده
گیرم از خلق نهفتم دل ناپاک ولی
خود چه تدبیر کنم با بدن آلوده
دل خونین به کفم ماند و در آن رسته ترا
چون خریدار شوم زین ثمن آلوده
ما بماندیم درین کوی خوشا وقت کسی
که به غربت رود از این وطن آلوده
روی برتابم از این زال که لایق نبود
صحبت همسر پیمان شکن آلوده
دیدی از برگ گلش خار خط آخر سر زد
دست در شوی دلا ز آن ذقن آلوده
آسمان گو پس از این تخم میفشان به زمین
حاصلت چیست ازین مرد و زن آلوده
وصف تنزیه ترا عقل صفایی شیداست
خاک بر فرق من و این سخن آلوده
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کنم یاد توای دوست من آلوده
نام پاک تو کجا وین دهن آلوده
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم تو را به یاد بیاورم، ای دوست؟ نام پاک تو کجا و این زبان آلوده من کجا؟
گرگ عشقت اگرم یوسف دل پاره نکرد
چیست پس ز اشک من این پیرهن آلوده
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مانند گرگ بیرحم باشد و دل یوسف را پاره نکند، پس علت اینهمه اشک و آلوده شدن این پیرهن چیست؟
در قیامت مگرم خلعت رحمت پوشند
ورنه سر بر نکنم از کفن آلوده
هوش مصنوعی: در روز قیامت تنها در صورتی میتوانم از وضعیت نامناسب و کفن آلودهام بیرون بیایم که مرا با لباس رحمت و بخشش بپوشانند، وگرنه هرگز از این حال بیرون نخواهم آمد.
گیرم از خلق نهفتم دل ناپاک ولی
خود چه تدبیر کنم با بدن آلوده
هوش مصنوعی: اگرچه من از مردم دل ناپاکم را پنهان نگه میدارم، اما با بدن آلوده خود چه میتوانم بکنم؟
دل خونین به کفم ماند و در آن رسته ترا
چون خریدار شوم زین ثمن آلوده
هوش مصنوعی: دل من پر از اندوه و غم است و در این حال، آرزو دارم که تو را مثل یک خریدار در این بازار آشفته به دست بیاورم.
ما بماندیم درین کوی خوشا وقت کسی
که به غربت رود از این وطن آلوده
هوش مصنوعی: ما در این کوی زیبا ماندیم، اما خوشا به حال کسانی که از این سرزمین آلوده به غربت میروند.
روی برتابم از این زال که لایق نبود
صحبت همسر پیمان شکن آلوده
هوش مصنوعی: من از این مرد زشت و نالایق که شایستهی صحبت با همسر پیمانشکن و آلوده نیست، روی میگردانم.
دیدی از برگ گلش خار خط آخر سر زد
دست در شوی دلا ز آن ذقن آلوده
هوش مصنوعی: آیا دیدهای که چگونه از برگ گل، خارهای خط آخر بیرون آمده است؟ ای دل، دستت را در این کار بگذار و از آن چانه آلوده دوری کن.
آسمان گو پس از این تخم میفشان به زمین
حاصلت چیست ازین مرد و زن آلوده
هوش مصنوعی: آسمان، بعد از این دیگر بذر خود را به زمین نپاش. چه سودی از این کار میبری وقتی که مرد و زن آلودهاند؟
وصف تنزیه ترا عقل صفایی شیداست
خاک بر فرق من و این سخن آلوده
هوش مصنوعی: عقل من به وصف پاکی و بینقصی تو ناتوان است و مانند خاکی خشن بر سر من میریزد؛ این جملات به شدت ناسالم و آلودهاند.