شمارهٔ ۳۴۳
پس از این سنگ به ساغر زنم ان شاء الله
می ز پیمانه ی دیگر زنم ان شاء الله
هم کباب از جگر خویش خورم بی تشویش
هم شراب از لب دلبر زنم ان شاء الله
به قدش عقده مجدد بگشایم ز ضمیر
به لبش بوسه مکرر زنم ان شاء الله
گاه بر چهر منورکشمش دست مراد
که بر آن جعد معنبر زنم ان شاء الله
گه گزم لعل خوشابش چو می از جام عقیق
گاه بر مخزن گوهر زنم ان شاء الله
کردمش دست و بغل گاه به گردن چون زلف
که چو گیسوش به پا سر زنم ان شاء الله
گر کند بار دگر عزم جدایی به خدای
دست بر دامن او در زنم ان شاء الله
تا بسوزد دل سختش به جگر خواری من
سنگ بر سینه نه بر سر زنم ان شاء الله
صله ی این غزل از یار بود بوسی چند
کش صفایی بدو عبهر زنم ان شاء الله
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از این سنگ به ساغر زنم ان شاء الله
می ز پیمانه ی دیگر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: از این به بعد، سنگی را به ساغر میزنم و امیدوارم که از پیمانهای دیگر مینوشم.
هم کباب از جگر خویش خورم بی تشویش
هم شراب از لب دلبر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: من با آرامش از گوشت خود کباب میخورم و با خیال راحت از لب معشوق شراب مینوشم، ان شاء الله.
به قدش عقده مجدد بگشایم ز ضمیر
به لبش بوسه مکرر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: من به خاطر زیباییاش، حس و رازهای درونم را باز میکنم و بارها بر لبش بوسه میزنم، به امید اینکه این لحظات روشن شود.
گاه بر چهر منورکشمش دست مراد
که بر آن جعد معنبر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: گاهی دستم را بر چهره نورانی تو میگذارم و امیدوارم که با آن موهای موزونت بازی کنم.
گه گزم لعل خوشابش چو می از جام عقیق
گاه بر مخزن گوهر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: گاهی از دهن او لعل خوشبو میچشم، مانند شرابی از جام عقیق. گاهی هم انشاءالله بر گنجینهای از گوهرهای گرانبها قدم میگذارم.
کردمش دست و بغل گاه به گردن چون زلف
که چو گیسوش به پا سر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: او را در آغوش گرفتم و گاهی دور گردنش را میمالم، مثل زلفش که دلم میخواهد به پاهایش برسم، ان شاء الله.
گر کند بار دگر عزم جدایی به خدای
دست بر دامن او در زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: اگر بار دیگر تصمیم به جدایی بگیرد، به خداوند متوسل میشوم و دامن او را میگیرم، ان شاء الله.
تا بسوزد دل سختش به جگر خواری من
سنگ بر سینه نه بر سر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: اینجا اشاره شده که تا زمانی که دل سرد و بیاحساس او به خاطر نگرانیها و مشکلات من بسوزد، من به جای اینکه بر سر او بزنم یا او را آزار دهم، بر سینهام سنگ میزنم و صبر میکنم. این نشاندهنده امیدواری و تسلیم به سرنوشت است.
صله ی این غزل از یار بود بوسی چند
کش صفایی بدو عبهر زنم ان شاء الله
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهی احساس ارادت و محبت به محبوب است. شاعر میگوید که ارتباط و صمیمیتش با محبوبش تنها به خاطر محبت اوست و بر این باور است که با عشق و مهربانی، میتواند به او شادی و زیبایی ببخشد. او در پایان امید دارد که این ارتباط ادامهدار باشد و به زیباتر شدن لحظاتشان منجر شود.